مدگرایی تا مغز استخوان
کارین‌الدور خبرنگار بخش مد می‌گوید: قربانی مد به فردی اطلاق می‌شود که در یک زمان معین تمام لباس‌های جدید و مارک‌دار را به تن می‌کند و خود را مانند مانکن‌های ویترین‌ها و مغازه‌ها می‌کند. این فرد بیشتر مانند یک دلقک است تا یک شیک‌پوش مد روز! یکی از طراحان لباس از قربانی لباس این‌گونه یاد می‌کند: کسی که لباس‌های مارک‌دار به تن کند، هنگام خرید بیش ازاندازه وسواس به خرج می‌دهد و از آنجا که فقط درپی پوشیدن «آخرین مد» است، فراموش می‌کند که لباس مناسب او هست یا خیر.

عده‌ای هم در زمینه لباس‌های ویترینی عقیده دارند که گروهی مدام فقط لباس‌های ویترین مغازه‌ها را دنبال می‌کنند بدون در نظرگرفتن مناسب بودن لباس. گروهی پا را از این حد فراتر گذاشته که به آنها عشق تیپ می‌گویند. اسیر مد تمام لباس‌هایی را که از سوی طراحان مطرح پیشنهاد می‌شود می‌خرد و آنها را ناشیانه باهم ادغام می‌کند و همین موضوع سبب می‌شود که گاه تیپ وحشتناکی پیدا کند نه ظاهری زیبا! یک قربانی مد می‌کوشد زیبا به نظر بیاید و برای او فرقی نمی‌کند که لباس‌های ۵۰ هزار تومانی بپوشد یا ۵۰۰ هزار تومانی. خوش‌تیپ به نظر رسیدن به معنای هر لباسی را به تن کردن نیست و حتی به نوع لباس‌هایی که می‌پوشید هم بستگی ندارد بلکه خوب پوشیدن را می‌توان آموخت. چنانچه بخواهیم شرایط کسی را که اسیر مد شده توصیف کنیم می‌توانیم به راحتی بگوییم که او زیر فشارهای دیگران از پا درخواهد آمد. برای نمونه فردی را در یک برنامه تلویزیونی می‌بیند و شیفته لباس‌های او می‌شود و در همان لحظه احساس می‌کند که باید برود و همان لباس‌ها را بدون در نظرگرفتن شرایط مالی خود تهیه کند.

‌کفش‌های نوک‌تیز پوست ماری را بخرد، چرا؟ فقط به این دلیل که آنها بر تن آن فرد واقعا جذاب به نظر می‌رسند یا حتی هنگام خرید ممکن است فروشنده به او بگوید «تن خور» این لباس عالی است یا این آخرین مد کت و شلوار است. یا اینکه فلان مدل مو، آرایش یا پوشش اصلا به اسم فلان بازیگر یا خواننده معروف می‌شود باید در نظر داشت که آنچه بازیگران یا خوانندگان می‌پوشند یا در راستای جلب توجه و نمایشی است، یا به واسطه کاراکتری است که نقش آن را بازی می‌کنند. اما همین مدل پوشش به راحتی بین جوانان و عامه مردم مقبولیت پیدا می‌کند. روزی نیست که در رسانه‌ها در مورد زیان‌های غذاهای آماده، چیپس، پفک و پیتزا مطلبی نخوانیم اما می‌بینیم که فروش این غذاهای به قول متخصصان تغذیه، «بدون ارزش غذایی» و حتی «مضر برای سلامت» و «عامل چاقی» ادامه دارد و فست‌فود فروشی‌های بیشتر و بیشتری در شهر افتتاح می‌شوند. کفش‌های پاشنه بلند به سلامت پا و کمر آسیب می‌زنند، شلوارهایی که قرار بود پاها را بپوشانند، گاهی نه به علت استفاده زیاد، بلکه برای پیروی از مد پاره می‌شوند، یک سال رنگ آبی مد می‌شود و سال بعد رنگ قهوه‌ای و سال بعدش رنگی دیگر.

شاید ندانیم که گاهی برای خرید یک جنس «مارک‌دار» تا 10 برابر بیش از ارزش واقعی آن را پرداخت می‌کنیم و شاید حتی بیشتر! شاید موقعی که در صف خرید مغازه فلان برند معروف جهانی هستیم تا بتوانیم به حراج 50 درصد آن برسیم، ندانیم که باز هم چند برابر قیمت تمام شده پرداخت می‌کنیم. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که از اینکه چرا برای امور مالی خود یک بانک خاص را، بدون برتری خاص آن نسبت به یک بانک دیگر، انتخاب کرده‌اید، متعجب شده باشید، اما حتی اگر هم بدانیم، تصمیم ما چندان تغییر نخواهد کرد. از میان اجناس، کالاها و منابعی که افراد جوامع معاصر به کمک آنها هویت‌های خود را در جریان زندگی روزمره می‌سازند مد نقش بسیار مهمی دارد. افراد با سرهم کردن برخی اقلام مد روز به شیوه معینی، و با آزمایش‌هایی روی لباس و قیافه خود، تصویرهایی از خود می‌سازند که هم خویشتن آنها را بر پا می‌دارد و هم پیام‌‌هایی شخصی با رمزهای فرهنگی به دیگران ارسال می‌کنند. بنابراین مد تجسمی از مجموعه ارزش‌های نمادینی است که درون و میان گروه‌های اجتماعی مختلف به‌صورت جمعی فهمیده می‌شود. مد خصوصا در شهر مدرن که در آن ما با انبوه غریبه‌ها در هم می‌آمیزیم و فقط و فقط لحظه‌های بسیار کوتاهی در اختیار داریم تا بر یکدیگر تاثیر بگذاریم اهمیت ویژه‌ای دارد. در محیط‌های شهری امروزی، مد یکی از منابع اصلی افراد است تا بتوانند خود را به یکدیگر نشان دهند، چرا که گمنامی نسبی و ضرباهنگ پر شتاب زندگی در شهرهای بزرگ مستلزم روش‌های کاملا بصری و نسبتا فوری برای ابراز هویت فرد است. ولی مد علاوه بر جنبه‌های عمومی و هویتی که در ملأ عام به نمایش گذاشته می‌شود سرچشمه لذات کاملا شخصی نیز هست.

افراد با خریدن و پوشیدن لباس‌های مد روز هم آگاهی و اطلاع خود را از جریان‌ها و گرایش‌های اجتماعی به یکدیگر نشان می‌دهند و هم همراه با آن نشان می‌دهند که با تلقی‌های مربوط به وجهه و مقبولیت جمعی آشنا هستند، و در همان حال برای خود هویتی فردی خلق می‌کنند تا خود را از توده جماعت متمایز کنند. به گفته زیمل، مد نشانه بصری روابط قدرت در سطح اجتماع است. طبق نظر زیمل مد عملا به بیان بصری ثروت و منزلت تبدیل می‌شود و افراد به این طریق عضویت خود را در گروه اجتماعی معین و طبقه اجتماعی مشخص ابراز می‌کنند و افراد طبقات بالا با پوشیدن لباس‌های گران‌قیمت مارک‌دار و مد روز فاصله خود را از افراد طبقات پایین‌تر نشان می‌دهند. طراحان مد بعد از جنگ جهانی اول، ابتدا جوانان را به‌عنوان طیف وسیع مصرف‌کنندگان خود قرار دادند، اما در حال حاضر با بحران بیکاری که در بسیاری از کشورها می‌بینیم دیگر جوانان امروزی مانند جوانان دهه‌های 20 تا 50 مصرف‌کننده‌های پولداری نیستند، به همین دلیل طراحان مد به سمت تولید لباس‌هایی رفتند که طیف وسیع‌تری از مصرف‌کنندگان را داشته باشند.

یکی از دلایلی که همگان به خرید لباس‌های مد روز تمایل دارند این مساله است که برخلاف بسیاری از اقلام مصرفی دیگر لباس همواره در معرض دید همه قرار دارد و با یک نگاه وضعیت مالی فرد، سلیقه فرد و هویت فرد را به معرض نمایش می‌گذارد. به همین دلیل بسیاری از مردم به سمت مصرف تظاهری روی می‌آورند، بسیاری از مردم از مخارج دیگر خود می‌کاهند تا بتوانند لباس‌های مناسبی بپوشند زیرا آنان شاید بتوانند وضعیت تغذیه، بهداشت، خانه یا بسیاری از چیزهای زندگی خود را از دید اکثریت مخفی نگه دارند اما نمی‌توانند پوشش خود را مخفی کنند. مساله بعدی سازگاری با عرف و سلیقه عمومی است. بسیاری از مدهای زنانه فارغ از زیبایی یا مد روز بودن معمولا انجام امور روزمره را سخت تر می‌کند، ناخن‌های بلند کاشته شده، کفش‌های پاشنه بلند، دامن‌های تنگ و... این همه سختی کشیدن فقط و فقط برای این است که افراد می‌خواهند مد روز باشند، و در عین آنکه می‌خواهند تشخصی برای خود دست و پا کنند و هویتی خاص خود بسازند، از طرف دیگر می‌خواهند همرنگ جماعت شوند تا از قافله عقب نمانند و به‌عنوان افرادی بی‌سلیقه و دمده انگشت‌نمای دیگران نشوند.

نوربرت الیاس معتقد است در اروپای قرون وسطا و رنسانس اشراف‌زاده درباری ملزم بود خودش را از همگنانش متمایز کند و برتری سبک زندگی خویش را در مقابل اعضای دیگر گروه‌ها و طبقات اجتماعی به ویژه اشراف روستایی و بورژوازی مرفه شهری به رخ بکشد؛ بنابراین سبک زندگی و آداب نزاکت تبدیل به عرصه‌ای برای رقابت اجتماعی و چشم و هم‌چشمی شد. تحت لوای نظام مصرف به مردان و زنان جوان انگاره‌هایی عرضه می‌شود که مظاهر سنتی مرد و زن بودن را می‌گسلد. آنان از لذاتی بهره می‌برند که پیش از این جزو محرمات بود یا به جنس مخالف تعلق داشت. این تصویر جدید از مرد بودن، جار و جنجالی است که از سالن‌های مد در بازار و خیابان‌ها برخاسته است، این شکلی از کالا شدگی است که از طریق نمایش مصرف برانگیخته می‌شود. هر کدام از ما تمایل داریم تا ضمن آنکه از دیگران تقلید می‌کنیم وجوه و شاخصه‌های خاص خود را نیز دارا باشیم و بر همین اساس است که مدها مدتی مورد پذیرش قرار می‌گیرند و بعد از مدتی اقبال عمومی را از دست می‌دهند و به اصطلاح دمده می‌شوند و این اتفاق زمانی می‌افتد که یک مد بسیار فراگیر شود. مدها ابتدا به طبقات بالای جامعه نفوذ می‌کنند و سپس به سرعت بدل‌های آن به طبقات پایین‌تر می‌آید و آنگاه طبقه بالا برای حفظ برتری خود به یک مد جدید روی می‌آورد. البته باید در نظر داشت که مد تنها به لباس، آرایش و مو محدود نمی‌شود بلکه طرز نشستن، صحبت کردن، راه رفتن و... را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

اهمیت دادن به زیبایی و آراسته بودن امری لازم و ضروری است، حتی می‌توان گفت کسانی که به ظاهر خود اهمیت نمی‌دهند یا معمولا دچار بیماری‌هایی از قبیل افسردگی هستند یا در معرض آن قرار دارند، اما اهمیت بیش از اندازه به زیبایی و ظاهر خود نیز به همان اندازه خطرناک است، فردی که ظاهرش تبدیل به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های زندگی‌اش شود یا دچار اعتماد به نفس کاذب می‌شود یا به مرور زمان به حدی در مورد ظاهر خود دچار وسواس می‌شود که به‌طور کامل اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد.مد از سویی امکان متفاوت بودن را به افراد می‌دهد و از سویی دیگر خود زمینه همسویی افراد و کنترل اجتماعی را فراهم می‌کند، از طرفی توهمی از متفاوت بودن ایجاد می‌کند و از طرفی شما را به سمتی که می‌خواهد می‌کشد. مد نمادی از شیوه زندگی و ابزاری است برای نمایاندن ثروت، رفاه و پایگاه طبقاتی، اکثر افراد با پیروی از مد قصد دارند پایگاه طبقاتی، جایگاه حقیقی اجتماعی و عدم اعتماد به نقس خود را مخفی ‌کنند. مد برای بسیاری از طبقات پایین جامعه و طبقه متوسط یکی از بهترین راه‌هایی است که می‌تواند امکان رقابت با طبقات بالای جامعه را بدهد.