از منیت بگذریم و ما شویم
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
یان کازین از دانشگاه پرینستون معتقد است که انسان می‌تواند از سایر حیوانات کوچک‌تر از خود درس‌های بسیاری بیاموزد، حیواناتی که دارای جثه‌ای کوچک بوده و در گروه‌های بسیار بزرگ زیست می‌کنند. دکتر کازین درباره با هوش بودن شگفت‌انگیز حیوانات می‌گوید: «گروه‌های بزرگ حیوانات در اغلب موارد بهترین تصمیم ممکن و عاقلانه‌ترین راه را برای رسیدن به هدف‌شان برمی‌گزینند در حالی که به تنهایی هیچ‌گاه قادر به اتخاذ چنین تصمیمات درستی نیستند. نکته جالب‌تر در این میان آنکه بسیاری از اعضای این گروه‌ها از آنچه در جریان است و تصمیماتی که کل گروه اتخاذ می‌کند بی‌خبرند اما در اتخاذ و اجرای آنها به‌صورت ناخود آگاه نقش دارند.»

این فرضیه دکتر کازین در نگاه اول کمی غیرعادی و تا حدی غیرقابل پذیرش به نظر می‌رسد. اما باید دانست که پیش از آنکه ما بخواهیم از موجوداتی که در نردبان تکامل، در پله‌هایی به مراتب پایین‌تر از ما قرار دارند، درس بگیریم، نخست باید رفتار آنها را درک کرده و به همین منظور باید آنها را در همه جا و همه وقت ردیابی کنیم و بهترین راه برای انجام این کار متصل کردن حسگر‌های حرکتی، فرستنده‌های رادیویی کوچک و ردیاب‌های جی‌پی‌اس به آنها است. دانشمندان توانسته‌اند با جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات مربوط به این حسگر‌ها و ردیاب‌ها و الگوسازی‌های کامپیوتری، به نتایج و یافته‌های ارزنده‌ای دست یابند. از جمله تیم تحقیقاتی دکتر کازین از مدت‌ها پیش رفتار‌های گروهی فوج‌های بزرگ ماهی‌ها را مورد بررسی دقیق قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که نحوه شنا کردن هر کدام از ماهی‌های عضو گروه به حرکات ماهی‌های همجوار بستگی دارد که به عقیده دکتر کازین، این مساله ناشی از حس رقابت و امنیت خواهی بین ماهی‌ها است. براساس نتایج این بررسی، اینکه یک ماهی عضو گروه به دنبال ماهی خاصی حرکت کند، اهمیت چندانی برای ماهی‌ها ندارد و صرف هم نوع و هم شکل بودن آن ماهی برای تشکیل گروه و حرکت جمعی همه ماهی‌ها کفایت می‌کند.

در واقع هدف اصلی گروه بزرگ ماهی‌ها عبارتست از کمک به اعضا برای یافتن غذا و اجتناب از خورده شدن توسط دشمنان از طریق حرکت دسته جمعی. در این میان، تنها تعداد محدودی از اعضای گروه ماهی‌ها در مورد منابع غذایی و تهدید‌های موجود آگاهی دارند و همان‌ها هستند که در آن لحظه نسبت به فرصت‌ها و تهدید‌ها واکنش نشان می‌دهند. اگر چه این «رهبران موقتی» خیلی زود تغییر می‌کنند و جای خود را به دیگران می‌دهند اما در دوران کوتاه رهبری ناخواسته خود به شدت بر رفتار سایر اعضای گروه تاثیر می‌گذارند. نکته جالب دیگری که در بررسی‌های دکتر کازین مشخص شد اینکه هر چه گروه ماهی‌ها بزرگ‌تر و و پر تعداد‌تر باشد، تعداد رهبران و پیشگامان آنها کمتر است! در واقع، رهبران در چنین گروه‌های بزرگی، چند ماهی معمولی هستند که به‌صورت آگاهانه نسبت به غذا و تهدید‌ها واکنش نشان می‌دهند و سایر اعضای گروه نیز از آنها پیروی می‌کنند. دکتر کازین از یافته‌های تحقیقات خود نتیجه گرفت که محدود بودن تعداد رهبران در گروه‌های بزرگ‌تر ماهی‌ها به دلیل جلوگیری از تشتت آرا و بروز اختلاف و اختلال در حرکات هماهنگ و منسجم ماهی‌هاست.

اما سوالی که همچنان برای او و همکارانش بی‌جواب مانده بود این بود که آیا هر کدام از اعضای گروه ماهی‌ها که به‌عنوان رهبر موقتی انتخاب می‌شوند دارای ویژگی و مهارت خاصی برای رهبری هستند یا اینکه از خود اراده خاصی ندارند و به‌صورت غریزی عمل می‌کنند. برای یافتن پاسخ، آنها از یک برنامه کامپیوتری طراحی شده توسط کالیت تاومی از دانشگاه پرینستون استفاده کردند تا الگوهای خاص حرکتی یک ماهی خاص را در یک مخزن آب مورد کنترل قرار دهند و نحوه حرکت او را که از سایر اعضای گروه ماهی‌ها جدا شده بود بررسی کنند. دکتر کازین و همکارانش دریافتند که حرکت انفرادی آن ماهی از هیچ الگوی خاصی پیروی نمی‌کند و هیچ شباهتی بین الگو‌های حرکتی هر کدام از آنها که به تنهایی در مخزن قرار می‌گرفتند وجود نداشت.

در آزمایشی دیگر، دکتر کازین یک روبات ماهی شکل را وارد گروه ماهی‌ها کرد و پس از جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات مربوط به واکنش گروه ماهی‌ها دریافت که تمام اعضای گروه ماهی‌ها خیلی زود با آن روبات ماهی نما هماهنگ شده و حتی رهبری موقتی او را نیز می‌پذیرفتند. براساس این یافته‌ها بود که مشخص شد مهم‌ترین عامل نهفته در هوش دسته جمعی حیوانات این است که رسیدن به اهداف گروهی - در مورد گروه ماهی‌ها یعنی خورده نشدن و تهیه غذا - در گرو از منیت گذشتن تک‌تک اعضای گروه و تابعیت آنها از جمع است و تنها در این صورت است که امکان بقای سازمان جمعی آنها و در نتیجه تمام اعضای آن وجود خواهد داشت. چنین مساله‌ای در مورد اغلب گروه‌های زیستی از تک‌سلولی‌ها گرفته تا گله‌های بزرگ حیوانات عظیم‌الجثه مصداق پیدا می‌کند. همین مساله را می‌توان به گروه‌های اجتماعی انسان‌ها و نظام‌های دموکراتیک نیز تسری داد و نتیجه گرفت موفقیت هر سازمانی به از منیت گذشتن اعضای سازمان و در خدمت سازمان بودن آنها بستگی دارد.
منبع: مجله اکونومیست