تعرفه‌ها در خدمت رقابت

 این در حالی است که به اعتقاد نگارنده بهتر است کشورمان را با کشورهایی که اقتصاد مشابه دارند، مقایسه کرده و سپس ببینیم آیا باید تعرفه‌ها ثابت، کاهشی، افزایشی یا قابل پیش‌بینی باشد. کشور‌های با اقتصاد توسعه یافته، شرایط اقتصادی پایدار و با ثبات دارند و در مقابل تغییرات و تکانه‌هایی که اتفاق می‌افتد، معمولا بسیار مقاوم هستند. این کشورها در مسیر نیل به توسعه صنعتی، مسائلی که اقتصاد کشور در حال حاضر با آن دست به گریبان است را به خوبی طی کرده‌اند. از طرفی صادرات و تولید آنها متکی بر کالای صنعتی با ارزش افزوده بالا است، نه بر کالای خام و با ارزش افزوده پایین. به‌طور مثال با مقایسه صادرات ایران با آلمان درمی‌یابیم که صادرات این کشور بر پایه ماشین‌آلات و تجهیزاتی است که کالاهای با ارزش بسیار بالا و متکی بر توان و ساخت داخلی خود آن کشور(آلمان) محسوب می‌شود. اما در مقابل، عمده صادرات کشور ما، کالای خام است و کمتر کالای صنعتی در مجموعه صادرات کشور وجود دارد. در نتیجه نمی‌توانیم تعرفه‌های‌مان را مشابه آلمان پایه‌ریزی کنیم. ما در ابتدای راه هستیم و باید به‌طور طبیعی از ابزار تعرفه‌ای برای حمایت از صنعت داخلی خود استفاده کنیم.

اگر برنامه‌ریزی صنعتی در رشته موردنظر به نحو درست و صحیحی انجام شده باشد، این حمایت باید با ثبات و رو به کاهش باشد. نمی‌توانیم بگوییم تعرفه کالای X را A درصد می‌گذاریم و تا ۱۰ سال نیز ثابت است. از طرفی با توجه به اینکه میانگین تعرفه‌های کشور ما نسبت به کشورهای دیگر بسیار بالا است، باید جهت‌گیری نزولی را در تعرفه‌ها داشته باشیم و تدریجا از میزان تعرفه‌ها کم کنیم. ثبات خوب است، اما باید با جهت‌گیری کاهشی در بخش صنعت همراه باشد. اگر جهت‌گیری کاهشی وجود نداشته باشد و سال‌ها با رقم ثابتی از یک صنعت حمایت شود، نمی‌توان تعرفه را کم کرد،  زیرا این نگرانی وجود دارد که کاهش تعرفه به صنعت لطمه خواهد زد. در این شرایط، باید در برنامه توسعه صنعت مورد نظر تردید کنیم، زیرا توسعه آن صنعت به نحو درستی اتخاذ نشده که همیشه نگران زمین خوردن آن هستیم.

بنابراین باید ساختار توسعه را اصلاح کرده و به دنبال ریشه‌یابی مشکلات در ساختار آن صنعت باشیم و ببینیم اشکال از کجاست که کم کردن تعرفه، برای صنعتگران مشکل ایجاد می‌کند. اگر این ایراد در بهره‌وری صنعتی و در بهره‌وری نیروی کار است، آن را حل کنیم و بهره‌وری را بالا ببریم. اگر قیمت تمام شده نسبت به کالاهای مشابه خارجی بالا است، به دنبال علت آن باشیم و بتوانیم با اصلاح آن، کالای ایرانی را رقابت‌پذیر کنیم. اگر کیفیت محصول پایین است،کیفیت را اصلاح کنیم. بنابراین باید در برنامه توسعه صنعتی و استفاده از ابزار تعرفه به نحوی رفتار کنیم که تعرفه‌ها باثبات و رو به کاهش باشد، تا جایی که بتوانیم در صنعت مورد نظر، قابلیت رقابت در عرصه بین‌المللی را پیدا کنیم. اگر نتوانیم به این قابلیت برسیم ، یقین بدانید در نظام برنامه‌ریزی صنعتی ایرادی وجود داشته است. باید در نظام تعرفه‌ای و در حمایت از صنعت داخل به گونه‌ای عمل کنیم که هم در یک برنامه حساب شده کالای ما قابلیت رقابت با کالای خارجی را داشته باشد و هم نگران آسیب بازار داخل در برابر کالای وارداتی نباشیم. مهم‌تر از آن، زمانی که توانستیم در صنعتی که از ارزش افزوده بالایی برخوردار است، سهمی در تجارت جهانی بگیریم، مطمئنا هیچ‌وقت نگران کاهش تعرفه نخواهیم بود.

از سوی دیگر، رشته‌های مختلف صنعتی باهم متفاوت هستند. ایران در برخی شاخه‌های صنعتی دارای مزیت است و اگر ایرادات موجود در توسعه این رشته‌ها مورد توجه قرار گیرد، بر مزیت‌های آنها افزوده می‌شود و این صنایع می‌توانند سهم و جایگاه بیشتر و بهتری در نظام صنعت بین‌الملل به دست آورند. اما در برخی از رشته ها، به لحاظ اینکه مدل توسعه صنعتی آن در کشور، مدل قابل قبولی نیست و قصد این است که همه کالاها و صنایع متکی بر ساخت داخل باشد، تعامل با کشورهای دیگر برای تولید محصول وجود ندارد. این مدل به شکست منتهی خواهد شد. برای داشتن یک مدل موفق در صنعت، باید در تعامل با جهان بود و واردات و صادرات را همزمان داشت.

برای ساخت یک محصول و کالا باید در حلقه ارزش بین‌المللی قرار گرفت و جزئی از نظام تولید جهانی شد. اگر این را به‌عنوان یک اصل بپذیریم، خواهیم دید که چرخه حرکت صنعت بسیار سریع‌تر می‌شود و واحدهای صنعتی بیشتری شکل می‌گیرند. به‌طور مثال می‌توان نسبت به سرمایه‌گذاری مشترک با برندهای بنام در رشته‌های مختلف بر اساس الگویی که در دنیا انجام شده و جواب داده، اقدام کرد. نمی‌توانیم با الگوی موجود از کمپانی خارجی بخواهیم طبق خواسته ما عمل کند. به‌طور مثال در صنعت لوازم خانگی وقتی نمی‌توان کالایی را به تولید نهایی رساند، می‌توان سرمایه‌گذاری مشترک انجام داد. به گونه‌ای که بخش عمده قطعات و تجهیزات صنعت در داخل کشور تهیه شود و مابقی از خارج وارد شود. در این شرایط کالا هم برای کشور و هم برای تمام دنیا تولید می‌شود.

از آنجا که ایران توانایی تعامل در رشته‌های مختلف صنعتی را تجربه و تمرین نکرده و در ابتدای راه است، متاسفانه هنوز در این زمینه بسیار ضعیف هستیم و نتوانسته‌ایم جایگاهی در دنیا به دست بیاوریم. جا دارد که بر مبنای مدل‌هایی رفتار کنیم که در دیگر کشورها تجربه و انجام شده است. باید چشمانمان را باز کنیم و مدل‌های برد-برد را مورد استفاده قرار دهیم که باعث ایجاد اشتغال در داخل و افزایش صادرات شود. طبیعی است که در این مسیر باید واردات هم داشته باشیم. واردات، نکته منفی نیست. مهم این است که صادرات منهای واردات یک عدد مثبت شود؛ یعنی اگر ۱۰۰ میلیارد دلار واردات کنیم و ۱۰۱ میلیارد دلار صادرات داشته باشیم. این آمار به این معنی است که توانسته‌ایم به چه میزان در داخل کشور اشتغال، ارزش افزوده، درآمد، تکنولوژی و دانش ایجاد کنیم.