سمیرا اصغرپور سارویی*- مناره از مهم‌ترین عناصری است که جایگاه مهم و ویژه‌ای در معماری مساجد ایرانی در دوران اسلامی دارد. مخلصی در کتاب معماری ایران در دوره اسلامی مناره را این‌گونه معرفی می‌کند: «مناره یا منار به معنی جای نور و نار و در اصطلاح، بنایی بلند و گاهی اوقات باریک که در کنار مساجد و بقاع متبرکه جهت گفتن اذان یا به‌عنوان میل راهنما در کنار جاده‌ها، مساجد، کاروانسراها، مدارس و دارالضیافه‌ها احداث شده است. به علت روشن نمودن چراغ یا آتش برفراز آن جهت‌ راهنمایی در شب به مناره یا محل نور موسوم شده است. (مخلصی، 1379، 322)
بنابر فرهنگ نظام (منار-مناره: جای نور، برج مانندی که برای نشان دادن راه و سرحد سازند و نیز ستون یا برج مانندی که در مسجد سازند و موذن بر بالای آن اذان گوید. (داعی الاسلام، فرهنگ نظام، جلد 5)
دو اثر بازمانده از دوران اشکانی و ساسانی که بر شاهراه‌های استان فارس قرار داشته‌اند که معمولا بر فراز آنها آتش می‌افروخته‌اند و به این وسیله گم کرده‌های راه را متوجه مسیر می‌کرده‌اند. آتشدان سنگی بر فراز میل اژدها یا برج نورآباد ممسنی موید این امر است. شاید وجه تسمیه نورآباد هم بر این اساس بوده است. (نره ئی، ۱۳۸۷، ۲۱ و ۲۲)
مناره در اصطلاح کنونی بنایی است که جهت اذان گفتن به‌کار می‌رود، به همین جهت در دوره اسلامی مناره نام ماذنه نیز به خود گرفته است. ولی این نام مستلزم صعود موذن بر فراز آن نبوده است، بلکه موذن عموما در محل مناسب‌تری در مسجد اذان می‌گفته است. دکتر زکی محمددانشمند مصری معتقد است که مناره‌های ایران به واسطه ارتفاع برای اذان گفتن به‌کار نمی‌رفته‌اند و موذن بالای بام مسجد اذان می‌گفته است، در واقع این مناره‌ها برای زینت بنا به کار می‌رفته است.
مناره‌ها در تاریخ پیش از اسلام
یقینا تاریخچه مناره به پیش از اسلام بر می‌گردد، اما متاسفانه از آثار و علائم مناره‌های قبل از اسلام تعداد اندکی در ایران باقی مانده است. در حال حاضر در کنار مناره‌های قبل از اسلام در ایران نشانه‌ای از ساختمان دیده نمی‌شود.
قدیمی‌ترین مناره یا برج راهنمای موجود میل نور آباد،معروف به میل اژدها متعلق به دوره اشکانیان در غرب نور آباد ممسنی فارس قرار گرفته است. این میل دارای حدود هفت متر بلندی بوده و قاعده و تمام بدنه آن با سنگ‌های سفید تراش منظم داده شده است. پلکان میل اژدها در درون برج قرار دارد و بر بالای آن آتشدان سنگی جای داشته است. (واندنبرگ، ۱۳۳۷،۲۷)
از زمان ساسانیان نیز مناره‌ای با خصوصیات متفاوت با مناره فوق بر جای مانده است که اکنون در مرکز شهر باستانی فیروزآباد به‌صورت توده جسیمی از سنگ و گچ خودنمایی می‌کند. مناره به‌صورت چهار ضلعی ساخته شده با پلکانی که بر بدنه بیرونی مناره احداث شده بود به بالای آن نیز می‌رفته‌اند. ارتفاع مناره که در ابتدا بیش از ۳۳ متر بوده است در حال حاضر ۲۶ متر است. ابعاد مناره در پایین بیش از ۱۱ متر است و هر قدر بدنه مناره بالاتر می‌رود از پهنای آن کاسته می‌شود. با آنکه ویرانی بسیار به بنا راه یافته است، امروزه پایه مرتفع و قطور آن در وسط ویرانه‌های فیروزآباد بر افراشته است و از مسافت دور جلب نظر کند. این بنا از این نظر که تنها مناره بر جای مانده از قبل از اسلام با تمام خصوصیات می‌باشد از نظر تاریخ معماری منحصر به فرد و دارای اهمیت بسیار است. (مصطفوی، ۱۳۴۳،۱۰۱)
مناره‌ها در تاریخ پس از اسلام تا دوره قاجاریه
اگر گفته گیرشمن مبنی بر اینکه مناره مسجد شوش در قرن اول هجری یعنی همزمان با مسجد جامع دمشق ساخته شده است درست باشد بدون تردید می‌توان گفت که این مناره جزو اولین مناره‌هایی است که در ایران بعد از اسلام به‌عنوان ماذنه در کنار مساجد جلوه‌گر شده است. مناره مسجد شوش دارای بدنه‌ای استوانه‌ای بوده است و پلکان از داخل داشته است. (زمانی، ۲۵۳۵،۸۷)
قرن سوم هجری معماری ایران شاهد پیدایش اولین مناره آجری است، خصوصیات مهم این عنصر معماری این است که به‌صورت میل ساده و منفرد به‌عنوان میل راهنما و گاهی متصل به مسجد بوده است. (فیض، ۱۳۵۰، ۱۷)
از مناره‌های به جای مانده از دوران قبل از اسلام با طرح‌های مربع چون مناره فیروزآباد ومناره نور آباد روبه‌رو هستیم لیکن بعد از اسلام مناره‌ها عموما به‌صورت مدور ساخته شده است و در بدو امر مناره‌ها در نقشه مساجد مستتر نبودند و همچون برج‌های مجزای فاقد محل در مجتمع مسجد عمل می‌کردند. به این ترتیب که از قرن اول تا پنجم هجری قمری مناره به صورت منفرد و گاه وصل به بنا و گاه با فاصله از بنا ساخته می‌شد یا احداث بنا و مسجد در اطراف آن در دوره‌های بعدصورت می‌گرفت. از نمونه اول یعنی مناره منفرد به مناره خسروجرد و مناره سلجوقی سمنان و از نمونه دوم، یعنی مناره متصل به بنا به مناره ارسلان جاذب، میل قاسم آباد در سیستان و بلوچستان و از نمونه سوم یعنی با فاصله از بنا به مناره مسجد میدان ساوه و مناره گلپایگان می‌توان اشاره کرد. (نره ئی، ۱۳۸۷،۳۳۶)
مناره در معماری ایران پس از اسلام از مقام ویژه‌ای برخوردار است جنبه تزیینی آن در ایران به سرعت شدت گرفت، به گونه‌ای که محلی برای نمایش انواع هنرهای تزیینی از جمله آجرکاری و کاشی کاری شد. (فاضل، ۱۳۴۸،۱۵۶)
ساختن مناره در زمان سلجوقیان در سطح بسیار گسترده‌ای توسعه و تکامل یافته که از اهمیت خاصی برخوردار است.در این دوره ایجاد مناره به‌صورت نشانی از مسجد و همچنین راهنمای کاروانیان به شهر، رواج فوق‌العاده‌ای داشت که در طرز بنای آنها نیز دگرگونی‌هایی پیدا شده است. (زمانی؛ ۱۳۵۱، ۶۹)
در دوره مغول و تیموریان ایران دستخوش حوادث و ویرانی بسیار شد، اما بعد از مدتی با کمک وزرای لایق و مدبردراماکن مذهبی و مساجد مناره‌های بلند ساخته شد با این تفاوت که مناره‌های قرن هشتم به بعد عمدتا زوج بوده اند که بر فراز ایوان قرار داشته‌اند. بر عکس دوره مغول که مناره از قسمت پایین تا لب ایوان در بنای مسجد یا مقبره مخفی بود. بیشتر مناره‌های دوره تیموریان به صورت آشکار در کنار ایوان همراه آن یا جدا از آن احداث می‌شود و تزئینات این مناره‌ها به‌صورت کاشی کاری و معلقی بوده است. از مناره‌های دوره ایلخانی می‌توان به مناره‌های مسجد جامع مظفری کرمان، سلطان‌بخت آغااصفهان و از مناره‌های دوره تیموری به مناره‌های مسجد گوهرشاد اشاره کرد. (نره ئی،۱۳۸۷، ۳۳۱)
مناره‌های ایران را می‌توان به دو دسته منفرد و زوجی تقسیم کرد. مناره‌های منفرد مناره‌هایی دارای بدنه بلند و کشیده هستند، مناره‌های استوانه‌ای از این دست اغلب دارای بدنه‌ای ساده با تزئینات اندک هستند، مناره گلپایگان از این دست است اما شکل دیگر از این مناره‌ها به صورت مخروطی شکل هستند که غالبا کشیده و به صورت مخروط ملایم و موزون هستند، به عبارت دیگر، سطح قاعده مناره در پایین از مقطع فوقانی آن بزرگ‌تر است و این امر باعث ایستایی بیشتر مناره می‌شود برای نمونه مناره‌های دامغان و سمنان، بسطام و ساربان در اصفهان را می‌توان مثال زد.درمورد دیگری از این مناره‌ها می‌توان به مناره‌های منشوری شکل اشاره کرد که طرحی چند ضلعی است که هرچه رو به بالا می‌رود از قطر قاعده آن کاسته می‌شود، مناره بلند و زیبای مسجد جامع نائین از آن جمله است.) (نره‌ئی،۱۳۸۷،۳۰و۳۱)
از زمان صفوی تا دوره قاجار معماری مناره رو به افول رفت. تعداد این مناره‌ها ناچیز و فقط مناره آجری ساده مسجد جامع بروجرد که از آثار زندیه است باقی مانده است که اطلاعات جامعی به ما نمی‌دهد. در دوره قاجار منار پامنار، حضرت شاه عبدالعظیم و حرم حضرت معصومه و مدرسه سپهسالار قدیم در اختیار است، اما بیشتر مناره‌ها کوتاه هستند.
نتیجه‌گیری:
ساخت مناره‌ها در دوره پس از اسلام در ایران متاثر از میل‌ها و برج‌های راهنمای پیش از اسلام بوده است. حالت منفرد و مجزای مناره‌ها در دوران اولیه پس از اسلام و ادامه آن تا دوره سلجوقی مقارن با قرون پنجم و ششم هجری قمری از جمله (منار خسروجرد) ادامه سنت دیرین پیش از اسلام است که علاوه بر کارکرد میل راهنما نقش عبادی مساجد به عنوان جایگاه گفتن اذان را به عهده داشته است. به جرات می‌توان گفت احداث مناره در دوره سلجوقی به اوج تکامل خود می‌رسد و با گذشت زمان در این دوره و دوره‌های بعد تطوراتی به آن راه یافته و بر تزئینات بدنه آن علاوه بر آجرکاری، کتیبه و کاشی‌کاری افزوده شده است. مناره‌ها در قرن پنجم هجری قمری به بعد نقش تزئینی بنا به خود گرفته و بر نقشه مساجد اضافه شدند و از حالت منفرد به حالت زوجی درآمدند. در دوران تیموری مناره‌هایی با ارتفاع زیاد ساخته شدند و در دوران صفوی بدنه مناره‌ها به نقش‌ها و تزئینات بیشمار آراسته شد و از این دوره به بعد مناره‌ها سیر نزولی خود را سپری کردند. از دوران زندیه و افشاریه مناره‌های بسیار اندکی باقی مانده است و در دوره قاجار از ارتفاع مناره‌ها کاسته شد.لذا اوج تکامل معماری مناره‌ها را می‌توان مقارن با دوران سلجوقیان در ایران دانست.
*دانشجوی دکتری فلسفه هنر

منابع:
*حاتم، غلامعلی، معماری اسلامی ایران در دوره سلجوقیان، نشر جهاد دانشگاهی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹
*داعی النظام، فرهنگ نظام، جلد پنجم
*زمانی،عباس، تاثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی، نشر جهاد دانشگاهی، تهران، ۲۵۳۵
*فاضل، محمود، پیدایش مناره در اسلام، تهران، مجله هنر و مردم، شماره ۷۷ و ۷۸،۸-۱۳۴۷
*فیض، عباس، گنجینه آثار قم،جلد دوم، قم، مهر ۱۳۵۰
* عمید، حسن، فرهنگ عمید،۱۳۳۷
*مخلصی، محمد علی، مجموعه مقالات متون و کتیبه‌های دوران اسلامی، تالیف پژوهشگران، نشر سازمان میراث فرهنگی، تهران، ۱۳۸۵
*مصطفوی، محمد تقی، اقلیم پارس، انجمن آثار ملی، تهران، ۱۳۴۳
*نره ئی، بابر، پژوهشی در مناره‌های دوره سلجوقی ایران از دیدگاه باستان‌شناسی، کارشناسی ارشد باستان‌شناسی، استاد راهنما دکتر جواد نیستانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، خرداد ۱۳۸۷
*واندنبرگ، لویی، باستان‌شناسی ایران باستان، ترجمه عیسی بهنام، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران ۱۳۳۷