زمان؛ منبعی منحصربه‌فرد برای مزیت رقابتی پایدار

صادق قادری کنگاوری

دانشجوی دکترای سیاست‌گذاری بازرگانی، دانشگاه تهران

در حوزه مدیریت راهبردی، رویکردهای مختلفی برای تحلیل وجود دارد که دو رویکرد متفاوت بیش از همه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. یکی از این رویکردها، مهم‌ترین راز موفقیت سازمان‌ها را در تعیین جایگاه ویژه در زیست‌بوم خود دانسته و دیگری موفقیت را مرهون دارا بودن منابع ویژه با مشخصات خاص می‌داند. در واقع برخی از اندیشمندان، «رویکرد بازار محور» را توصیه کرده‌اند و عده‌ای دیگر «رویکرد منبع محور». شاید بتوان گفت سرشناس‌ترین فردی که «رویکرد بازار محور» را راهبری می‌کرد، پرفسور مایکل پورتر بود. پورتر معتقد بود راز موفقیت هر سازمانی تعیین جایگاه (Position) ویژه برای خود است. برای تعیین جایگاه ویژه، پورتر رصد رقبا و درک نیاز مشتریان را در اولویت اقدامات سازمان قرار داده و سه راهبُرد عمومی را تبیین کرده است. راهبردهایی همچون رهبری هزینه، مزیت تمایز و تمرکز. این تفکر را شاید به جرات بتوان تفکر غالب دهه ۱۹۸۰ میلادی دانست. در اینجا قصد پرداختن به این راهبُردها وجود ندارد و هدف تشریح تفکر مقابل این رویکرد است.

رویکرد منبع محور توسط اندیشمندان مختلفی مطرح شد. این رویکرد به صورت کلی بیان می‌دارد برای به‌دست آوردن مزیت رقابتی، سازمان باید منابعی خاص و کلیدی را جذب، نگهداری و تقویت کند. از این‌رو نگاه مدیران و تصمیم‌گیران سازمانی را متوجه داخل سازمان کرد. استدلال ساده بود، منابع خاص منجر به ایجاد شایستگی‌ها و قابلیت‌های کلیدی می‌شود و همین امر نیز مزیت رقابتی را در پی خواهد داشت. در حقیقت، این رویکرد ادعا ‌دارد از زمانی که محیط خُرد و کلان سازمان‌ها به سرعت در حال تغییر و تحول است، عملا تنها راه حفظ ثبات و رشد نه تعیین جایگاه، بلکه دارا بودن منابعی است که بتواند به این تغییرات با دقت و سرعت بالا پاسخ‌ دهد.

البته هر دو رویکرد، ترکیبی از تحلیل محیطی داخلی و خارجی را توصیه کرده‌اند، ولی اولویت‌های اقدامی آنان با هم تفاوت آشکار دارد. یکی اولویت را بر تقویت منابع و دیگری اولویت را بر تحلیل بازار می‌داند. دغدغه نگارنده در این نوشتار علاوه بر تشریح «رویکرد منبع محور» که به نوعی تداعی‌کننده «رویکرد اقتصاد مقاومتی» در کشورمان است، معرفی منبعی خاص است که ویژگی‌های بسیار جالبی دارد و به‌دور از چشم رویکرد منبع محور مانده است؛ این منبع چیزی نیست به‌جز زمان. سؤالاتی که انتظار می‌رود این رویکرد به آنها پاسخ دهد عبارت است از:

۱. منابع اصلی یک سازمان کدام‌اند؟

۲. این منابع باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند تا بتواند در نهایت مزیت رقابتی پایدار را به همراه داشته باشند؟

در پاسخ به سوال اول می‌توان گفت که سازمان‌ها دارای منابع مختلفی مانند منابع مالی، منابع فیزیکی، منابع انسانی، منابع فناورانه و در نهایت منابع نامشهود همچون اعتبار، قدمت، برند و... هستند. درخصوص پاسخ به سوال دوم، بارنی معتقد است سازمان برای اینکه بتواند به مزیت رقابتی پایدار دست یابد، باید دارای منابعی باشد که این ویژگی‌ها را دارند: ارزشمند باشند، کمیاب باشند، تقلیدناپذیر باشند، قابل بهره‌برداری توسط سازمان باشند و به‌روزرسانی شوند.

درصورتی که منابع سازمان برخی از ویژگی‌های بالا را دارا باشند و برخی دیگر را نداشته باشند، وضعیت عملکرد به‌گونه متفاوتی رقم خواهد خورد که در جدول نشان داده شده است. همان‌طور که در جدول قابل‌مشاهده است، پیش‌شرط دارا بودن عملکرد بسیار بالا دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است و این مزیت رقابتی پایدار ناشی از به‌کارگیری کامل منابعی با ویژگی‌های نشان داده شده است. این منابع می‌توانند سازمان را در دالان‌های تاریک و پرپیچ و خم محیط کلان به خوبی رهنمون به موفقیت سازند و جایگاهی مناسب و شایسته برای آن به همراه داشته باشند.

تعاریف مختلفی برای مزیت رقابتی عنوان شده است، ازجمله آنها می‌توان به تعاریف زیر اشاره کرد:

• توانایی شرکت‌ها در جذب نظر مشتریان نسبت به رقبا، با تکیه بر قابلیت‌ها و ظرفیت‌های سازمان

• میزان فزونی جذابیت پیشنهادهای شرکت در مقایسه با رقبا از نظر مشتریان

از این رو، جدا از بررسی محیط و رصد رقبا، بسیار لازم و ضروری است که سازمان‌ها در صف‌آرایی راهبردی خود، مقابل رقبا منابعی قابل اتکا و چابک داشته باشند. در ادامه درباره منبعی به نام «زمان» صحبت خواهیم کرد که تفاوت اساسی با سایر منابع دارد و در قالب ویژگی‌های مد نظر رویکرد منبع محور نمی گنجد.پیتر دراکر، دانشمند اخلاقی حوزه مدیریت، در کتاب مشهور خود تحت عنوان «مدیر اثربخش» (The Effective Executive) ویژگی‌های زیر را برای منبع زمان بیان می‌دارد که حقیقتا جای تأمل فراوان دارد:

1) زمان عاملی تعیین کننده است

موفقیت اصلی هر شخصی، چه در زندگی فردی و چه در زندگی سازمانی ارتباط مستقیمی با دستیابی به اهداف خود دارد. طبیعتا زمان به‌کار گرفته شده برای دستیابی به این اهداف عاملی کلیدی برای تعیین میزان کارآیی قلمداد می‌شود. در دنیای دیجیتال‌زده امروزی ما، قطعا نقش زمان و سرعت انجام امور بسیار حیاتی‌تر از گذشته است، چرا که با کوچک‌ترین تعلل برای انجام امور شخصی و سازمانی خود فاصله بسیار زیادی با رقبا ایجاد خواهد شد و به تبع شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب فراخ‌تر و عمیق‌تر می‌شود.

2) زمان یک منبع منحصربه‌فرد است

با نگاهی گذرا در ذهنمان نسبت به سایر منابع ملموس و غیرملموس شخصی و سازمانی، می‌توان به‌راحتی منحصر به فرد بودن زمان را درک کرد. اگر سازمانی نیروی انسانی، سرمایه، تجهیزات فیزیکی یا هر منبع دیگری را لازم داشته باشد، می‌تواند - ولو با سختی - آن را به دست آورد. اما آیا زمان نیز بدین‌گونه است؟ زمان را چگونه می‌توان تامین کرد یا از جایی خرید یا اجاره کرد؟ قطعا پاسخ روشن است. زمان را نمی‌توان همچون سایر منابع از جایی به چنگ آورد.

3) عرضه زمان بسیار متفاوت است

قانون اقتصادی عرضه و تقاضا را می‌توان برای کلیه منابع متصور بود، به استثنای زمان. هر چه تقاضا برای زمان زیاد و کم شود، عرضه یکسان است. قیمتی برای آن وجود ندارد و منحنی مطلوبیت نهایی نیز برای آن بی‌معنا است. زمان منبعی کاملا فاسدشدنی و غیرقابل ذخیره است. زمان مربوط به دیروز است و به هیچ‌وجه بر نخواهد گشت و برای همیشه به زباله‌دان تاریخ پرتاب شده است.

4) زمان کاملا غیرقابل جایگزین است

در شرایط محدودیت، سازمان‌ها می‌توانند برخی منابع را با برخی دیگر جایگزین کنند. مثلا می‌توان در برخی مواقع مس را به جای آلومینیم به کار گرفت یا سرمایه را با نیروی انسانی معاوضه کرد. منابع مالی را می‌توان از نوعی به نوع دیگر تبدیل کرد، مثلا پول را از بانک خارج و تبدیل به سهام کرد یا برعکس، ولی حقیقتا هیچ جایگزینی برای زمان وجود ندارد. با توجه به آنچه گفته شد، جدا از اهمیت انکارنشدنی منابع سازمان برای دستیابی به موفقیت در این نوشتار، رویکردهای متفاوت حوزه مدیریت راهبردی تشریح شد و در شرایط کنونی رویکرد منبع‌محور بایسته و شایسته دانسته شد و در ادامه منبع متفاوتی همچون زمان معرفی شد که مدیریت آن برای سازمان‌ها بسیار مهم و حیاتی است.

زمان؛ منبعی منحصربه‌فرد برای مزیت رقابتی پایدار