همه نشانه‌ها از تقویت رقیب ایران در بازار نفت حکایت دارد، اما این دیپلماسی انرژی است که تعیین می‌کند در شرایط پیش‌رو چه سیاستی باید در جهت تبدیل «تهدیدها» به «فرصت‌ها» از جانب ایران اتخاذ شود. البته سطح تصمیم‌گیری در این مساله، بالاتر از حیطه وزارتخانه‌ها و مرتبط با سیاست‌های کلان نظام است.  به‌طور کلی میادین نفتی عراق عمدتا در شمال تا جنوب نیمه شرقی این کشور (در مجاورت ایران) گسترده شده‌اند. در این میان برخی میادین بزرگ نیز با ایران مشترک هستند. تولید از میادین شمالی (که بخشی از آنها در محدوده اقلیم کردستان قرار دارد) عمدتا از طریق خط لوله به ترکیه صادر می‌شود.  در ماه‌های گذشته شدت یافتن تنش‌ها میان دولت مرکزی و دولت محلی اقلیم کردستان، عملا تولید و صادرات را از بخش شمالی با وقفه‌هایی مواجه کرد. در واقع بعد از انجام همه‌پرسی در اقلیم کردستان و مخالفت ترکیه و از سوی دیگر کنترل دولت مرکزی عراق بر میدان کرکوک، میزان صادرات مستقل نفت اقلیم کردستان با مخالفت دولت مرکزی و ترکیه مواجه شد. این شرایط در مجموع به تقویت استراتژی تنوع مسیرهای صادراتی میان دولتمردان عراقی منجر شد. در این شرایط مسیر ایران نیز به‌عنوان یکی از گزینه‌های صادرات نفت عراق مطرح شد که البته تحقق آن در گرو برخی مسائل از جمله رقابت با مسیر‌های صادراتی موجود با محوریت ترکیه است.

در یک نگاه جامع، مسیرهای صادرات نفت خام عراق شامل بنادر جنوبی واقع در خلیج فارس و خطوط لوله صادراتی «کرکوک-جیحان» ترکیه و «کرکوک-بانیاس» سوریه و «خط عراق- عربستان» است که از این خطوط لوله تنها خط لوله «کرکوک-جیحان» در سال‌های گذشته فعال بوده و مسیرهای سوریه و عربستان به دلیل فرسودگی و همچنین آسیب جدی در منازعات و جنگ‌های سال‌های اخیر غیرفعال یا بسیار کم‌فعال شده است. با وجود آنکه خط لوله کرکوک-جیحان ظرفیتی ۵/ ۱ میلیون بشکه‌ای دارد، اما بخش‌هایی از آن به دلایل مختلف، دچار مشکلات فنی بوده و ظرفیت صادرات آن کمتر از ۶۰۰ هزار بشکه در روز است.  در شرایط موجود و با کاهش خطر داعش و ایفای نقش قابل توجه ایران در شکل‌گیری ثبات در عراق، استراتژی انرژی ایران در رفع تهدیدات و بهره‌مندی از فرصت‌های موجود در راستای افزایش منافع خود و منطقه بسیار حائز اهمیت خواهد بود. از یکسو تولید نفت عراق در حال افزایش است و بدون شک در شرایط موجود که خطوط لوله قابل توجهی برای انتقال نفت خام این کشور فعال نیست، امکان ایفای نقش ایران در انتقال و ترانزیت بخشی از این نفت به بازارهای جهانی و تعدیل قدرت رقابت رقیب نوظهور فراهم است.   از سوی دیگر تنش‌های موجود میان دولت مرکزی و اقلیم کردستان عراق (عمدتا بر سر تولید و صادرات نفت) همچنان به قوت خود باقی است. با توجه به رابطه خوب ایران با این اقلیم، شرایط مساعدی برای میانجیگری ایران و معرفی مسیر جدید صادرات نفت از اقلیم محصور کردستان (که مورد قبول دولت مرکزی عراق نیز باشد) پدید آمده است.

در این شرایط تمرکز سیاست‌گذاران داخلی عرصه انرژی باید بر محوریت توسعه سوآپ نفت و احداث خطوط لوله انتقال نفت عراق از مسیر ایران قرار گیرد و تنها به صادرات محدود از طریق نفتکش‌های جاده‌پیما اکتفا نشود.  در این راستا می‌توان از جلب مشارکت کشورهای بزرگ مصرف‌کننده آسیایی و همچنین شرکت‌های بین‌المللی فعال در منطقه عراق نیز برای تحقق راهبرد مورد نظر استفاده برد. آنچه مسلم است در سال‌های آتی و با عبور از شرایط بحرانی فعلی و با توجه به برنامه‌های مطرح‌شده در زمینه توسعه خطوط صادرات نفت عراق، عملا فرصت‌های ایران برای نقش‌آفرینی در زنجیره عرضه انرژی منطقه‌ای و جهانی محدود خواهد شد. بر همین پایه ضروری است که از شرایط جاری نهایت استفاده برای تثبیت موقعیت کنونی (و طبعا موقعیت آتی) به عمل‌ آید.