استراتژی ترامپ علیه ایران واقع‌گرایانه نیست

در واقع ۱۲ مشکل دیگر هم در استراتژی مطرح شده از سوی پمپئو وجود دارد. این عددی است که در سخنان پمپئو به تعداد آن، پیش‌شرط‌های آمریکا برای یک «توافق جدید» ذکر شده است؛ سخنانی که در آن تاکید شده است که دولت آمریکا «آماده، مشتاق و قادر به مذاکره» با ایران است. به‌رغم این نشانه مثبت برای شروع مذاکرات جدید اما فحوای کلام پمپئو هرگونه مسیر برای پیشبرد دیپلماسی با رهبری ایران را مسدود و اصطکاک‌های موجود بر سر مسائل دیپلماتیک و تجاری با همه شرکای سنتی آمریکا را تشدید می‌کند. این سخنرانی به طرز بی‌شرمانه‌ای نمایانگر یک تکروی برای نیل به حداکثر خواسته‌ها بود که نه تنها به احتمال زیاد در مورد ایران موفق نخواهد شد، بلکه در مورد طیفی از منافع آمریکا و متحدانش هم به طرز غیرمنتظره‌ای نتیجه عکس خواهد داد. جایگزینی که ترامپ برای توافق هسته‌ای دارد، یک بن‌بست است. جایگزینی است که متحدان آمریکا را به بیگانه تبدیل می‌کند، شرکای حیاتی آمریکا همچون روسیه و چین را نادیده می‌انگارد و سیاست آمریکا در قبال ایران را حتی از تظاهر به برخورداری از حمایت‌های چندجانبه یا اهداف واقعی دور می‌سازد؛ اقدامی که به‌طرز وحشتناکی نفوذ و رهبری آمریکا را از بین می‌برد.

«بیشتر» همیشه بهتر نیست

برای یک رئیس‌جمهوری با اهداف گستاخانه و فهم ناپخته از سیاست بین‌الملل، زیاده‌خواهی قابل درک است و البته این زیاده‌خواهی، جایگزین اجباری روش‌هایی است که اسلاف ترامپ در پیش گرفته بودند. اوباما به‌دنبال اهداف محدودی در قبال ایران بود و آن را در چارچوب موضوعات مشخص دیپلماتیک جست‌وجو می‌کرد که نخستین بار در روزهای پایانی دولت بوش مطرح شده بود. این یک محاسبه کاملا عملگرایانه بود که از زیرساخت‌های هسته‌ای به سرعت درحال گسترش ایران در کنار دیگر چالش‌هایی حکایت داشت که ایران برای آمریکا ایجاد می‌کرد. در عمل اما تعامل محدودی که در سال ۲۰۱۵ با دستیابی به برجام نمود پیدا کرد، به دستان ترامپ بر باد رفت. در این بین ایرانی‌ها هم از این موضوع پشیمان شدند که بر اثرات مثبت بازگشایی اقتصادشان بیش از حد حساب باز کردند. ترامپ اما چنین حس گرفتاری را اصلا تجربه نکرد. او که به‌عنوان یک تاجر و دلال تجاری یا سیاسی شناخته می‌شود، آنچه را که راهکارهای نصفه و نیمه خوانده، مورد اهانت قرار داده است و اطمینان دارد که می‌تواند اصلاحاتی کلی در مشکلات مزمن قدیمی ایجاد کند. به همین دلیل  وزیر خارجه او فهرستی از خواسته‌ها را برای یک توافق جدید مطرح ساخت که از جمله آنها می‌توان به بازرسی کل فعالیت‌های هسته‌ای گذشته ایران، پایان دادن به آنچه حمایت ایران از سازمان‌های تروریستی خوانده است و آزادی زندانیان دوتابعیتی اشاره کرد.

چه کسی می‌تواند این اهداف سیاست‌های آمریکا را انکار کند؟ مشکل اما این است که این سخنرانی هیچ مسیر واقع‌گرایانه‌ای را برای دستیابی به این اهداف معرفی نکرد. تاکید بر پایان دادن به آنچه بدرفتاری‌های ایران دانسته شده است، نمی‌تواند نقطه شروع خوبی برای یک مذاکره جدی باشد. این تفکری غیرواقع‌گرایانه است که باور کنیم پس از ۴۰ سال و در اوج نفوذ منطقه‌ای، جمهوری اسلامی به‌خاطر وعده یک توافق در آینده آن هم با دولتی که تازه توافق موجود را بر هم زده است، تن به یک کاپیتولاسیون بدهد. از این منظر، سخنرانی پمپئو مشخص کرد که دولت آمریکا علاقه‌ای به مذاکره با ایران ندارد. به همین دلیل چارچوبی که در سخنان پمپئو خلاصه شد، تاکیدی بود بر اهانت آمریکا نسبت به دو دسته: نخست متحدان کلیدی و شرکای دیپلماتیک آمریکا که همکاری آنها برای حفظ برجام حیاتی بود و دوم آن دسته از دیپلمات‌هایی که ماه‌ها با حسن نیت با وزارت خارجه آمریکا همکاری کردند تا مسیری برای نجات و تقویت پیمان هسته‌ای بیابند.

پمپئو خواستار حمایت چندجانبه از اهداف سیاسی آمریکا در قبال تهران شده است. با وجود این، وی تصدیق می‌کند که اروپا ممکن است راه حفظ برجام را انتخاب کند، پیمانی که حاصل بیش از دوازده سال دیپلماسی بریتانیا، فرانسه و آلمان است. پمپئو گفت:‌ «این تصمیمی است که آنها باید بگیرند. آنها می‌دانند ما در کجا قرار گرفته‌ایم.» احتمالا همین موضوع را در مورد دیگر طرف‌های پیمان همچون روسیه و چین هم صادق می‌داند؛ طرف‌هایی که روابط گسترده سیاسی و اقتصادی آنها با تهران در مباحثات دیپلماتیک اولیه بسیار حیاتی بود. روشی که آمریکا در پیش گرفته است، همانند روشی است که اسرائیلی‌ها در مورد خودشان به‌کار گرفته‌اند، همان چیزی که ناتان ساش از آن به‌عنوان «بی‌راه‌حلی» یاد کرده است. اسرائیلی‌ها هم می‌گویند:‌ «درحال‌حاضر هیچ راه‌حلی برای چالش‌ها وجود ندارد و جست‌وجو برای اصلاحات فوری در زمینه مشکلات غامض به‌طرز خطرناکی ساده‌لوحانه است.»

این رویکرد در مکانیسم درازمدت با ایران تنها یک مشکل در پی خواهد داشت: به لحاظ پیشبرد منافع آمریکا در صلح و ثبات خاورمیانه، نسبت به نظمی که ترامپ بر هم زد - توافق هسته‌ای- این رویکرد به‌وضوح نامرغوب و درجه دو است.

 

02-03