در حال حاضر وضع تحریم‌های مختلف از سوی قدرت‌های جهانی با هدف ایجاد مانع بر ابزارهای حرکت اقتصادی کشور و نهایتا ایجاد بحران در لایه‌های مختلف به ویژه بنگاه‌های اقتصادی صورت می‌گیرد. در چنین وضعیتی دست اندرکاران تلاش می‌کنند تا اثر تخریبی تحریم‌ها را بر کشور دفع کنند یا به حداقل ممکن برسانند تا سیستم اقتصادی و به‌خصوص بنگاه‌هایی نظیر بخش صنایع معدنی به تناسب نوع فعالیت‌ و میزان اتکا به منابع و بازارهای بین‌المللی، کم و بیش با بحران مواجه نشوند. اصولا بحران ممکن است به‌دلیل یک پدیده تهدید‌آمیز بروز کند که با تحت تاثیر قرار دادن ارزش‌های اساسی جامعه (مانند رفاه و توسعه) می‌تواند بر شئون مختلف زندگی افراد اثر تخریبی داشته باشد. در نوشته حاضر به چگونگی مواجهه مدیران بنگاه‌های اقتصادی با وضعیت بحران و عبور از آن  پرداخته شده است.

  بحران چیست؟

تعاریف متعددی از مفهوم بحران در رشته‌های مختلف همچون اقتصاد، سیاست، جامعه‌شناسی، پزشکی، حقوق بین‌الملل، تاریخ و... دیده می‌شود. اما در مجموع می‌توان وجه تمایز بحران را از سایر وقایع، مواردی چون گستره وسیع اثرگذاری و به‌خصوص غیرقابل پیش‌بینی بودن آن دانست. گاه گستره اثرگذاری یک حادثه تمامی فعالیت‌های یک بنگاه را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. همچنین در مدیریت ریسک، وقایع و شرایط اثرگذار بر سازمان تا حدی پیش‌بینی شده و برای مواجهه با آن تمهیداتی اندیشیده می‌شود؛ اما در مورد بحران، بخش عمده‌ای از شرایط حادث شده برای سازمان در یک واقعه خاص قابل پیش‌بینی نیست. پس بحران به شرایطی گفته می‌شود که دایره اثرگذاری یک واقعه از حد تصور و پیش بینی‌های معمول فراتر می‌رود. در چنین شرایطی کنترل و فائق آمدن بر این واقعه، عوامل و مشخصه‌های خود را طلب می‌کند که باید در مواجهه با بحران‌ها مدنظر قرار گیرد. ذکر چند نکته کلی و ضروری خالی از لطف نخواهد بود:

  عوامل موثر بر مدیریت در شرایط بحران

۱- شناخت نوع و گستره

بحران‌ می‌تواند در شکل‌ها و انواع مختلف بروز یابد. شناخت نوع بحران و ارزیابی درست از گستره اثرگذاری و یافتن علت‌ها و ریشه‌های شکل‌گیری آن اولین قدم در مواجهه صحیح مدیران با بحران و اتخاذ روش‌ها و استراتژی‌های مناسب به‌شمار می‌رود.

۲- آموزه‌ها و تجارب

مجموعه اطلاعات یاد‌شده در صورتی سودمند خواهد بود که در کنار عامل مهم و موثر «آموزه‌ها وتجارب مدیران » قرار گیرد که خود محصول مطالعه و کنکاش آنان در فرآیند شکل گیری و حل بحران‌های گذشته توسط کشورها، بنگاه‌ها و افراد مختلف خواهد بود.

آموزه‌های جمع‌بندی شده و آکادمیک رسمی موسوم به «دانش مدیریت بحران» نیز از عوامل سودمند برای مدیران به شمار می‌رود. مدیریت بحران را فرآیند پیش‌بینی و پیشگیری از وقوع بحران، برخورد و مداخله در بحران و سالم سازی بعد از وقوع بحران دانسته‌اند.

نکته مهم در این میان این است که مدیران با اتخاذ رویکرد درست می‌توانند بحران را تبدیل به فرصت کرده و نقطه عطفی را از این طریق در دگرگونی، پیشرفت و جهش سازمان پدید آورند.

۳- ویژگی‌های شخصیتی

مدیران به ویژگی‌های شخصیتی خاصی چون شجاعت، سرعت در تصمیم‌گیری به موقع و صحیح، قدرت تحلیل، بینش صحیح، تعامل پویا با دیگران و... نیاز دارند که اگرچه برخی از این ویژگی‌ها می‌تواند به صورت اکتسابی تقویت شود، اما خواه ناخواه لازم است بخش عمده‌ای از این خصوصیات به صورت ذاتی و ژنتیک در شاکله شخصیتی آنان وجود داشته باشد تا بتوانند در وظایف و ماموریت‌های خود موفق عمل کنند. در شرایط بحران، لزوم برخورداری مدیر از ویژگی‌های یادشده اهمیتی مضاعف می‌یابد. فرمانده ترسو، لشکری پیروز نخواهد داشت.

۴- انعطاف پذیری

بحران لحظه‌ای است که نوع دیگری از انطباق را می‌طلبد (توماتسوشیبوتانی). سازمان‌ها باید به‌گونه‌ای مدیریت شوند که متناسب با شرایط و نیازهای موقعیت بحرانی قادر باشند تغییرات و اصلاحات لازم را در خود پیاده کنند. ساختار منعطف و نیروی انسانی آموزش دیده در مواجهه با بحران کلید موفقیت یک بنگاه و حتی یک کشور است.

  سخن آخر

برای آمادگی بنگاه‌های اقتصادی کشور به ویژه شرکت‌های فعال در بخش معدن و صنایع معدنی برای مواجهه با بحران‌های اقتصادی احتمالی لازم است قبل از هرچیز در فرآیند گزینش و چینش مدیران تحولی اساسی ایجاد شده و در انتخاب برای پست‌های مدیریتی شایسته سالاری حاکم شود و ضوابط جایگزین روابط شود. در قدم‌های بعدی ارتقای سطح دانش و مهارت مدیران با رویکرد آمادگی در برابر بحران می‌تواند بسیار سودمند باشد. نگاه مدیران به پدیده‌ بحران باید از حالت انفعالی فراتر رود و تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها سرلوحه تصمیمات و عملکرد آنان قرار بگیرد. استفاده از توانمندی و مشارکت مردم و به ویژه ذی‌نفعان سازمان در لایه‌های مختلف می‌تواند در شکل‌گیری بهترین عکس‌العمل در مواجهه با بحران یاریگر مدیران باشد. لازمه مشارکت فعال ذی‌نفعان شفاف سازی در ارائه اطلاعات از سوی مدیریت و برخورد صادقانه آنان با مردم خواهد بود.

ارتقای سطح سرمایه اجتماعی با جلب اعتماد عمومی در کنار دانش، توانمندی و تجربه مدیران موثرترین ابزار عبور از بحران خواهد بود.