«دنیای اقتصاد» در گزارش‌های گذشته واقعیت‌های بازار را به‌صورت دقیق مورد بررسی قرار داده بود؛ در گزارش‌های پیشین از «رشد قیمت نابنیادین» در بازار انتقاد کرده و گفتیم که بازار، کشش بازارسازی ندارد و جرقه‌های رشد قیمتی هم قطعا مقطعی هستند و پتانسیلی برای خودنمایی جریان افزایشی ندارد.

در ادامه به بررسی مولفه‌های تاثیر‌گذار بر بازار پرداختیم که اغلب آنها الان، در حال نشان دادن تاثیرات خودشان هستند. برای تشریح بازار در شرایط فعلی باید در ابتدا «واقعیت‌های بازار» را بازگو کنیم، آنچه الان در بازار مشهود است،‌ «نگرانی از تداوم کاهش قیمت‌ها» است که این نگرانی با تداوم «افت نسبی قیمت دلار و سکه»، باعث شده است که جو روانی صعودی به نوعی از بازار رخت بربندد اما به این معنی نیست که این جو روانی برای همیشه از بازار فولاد خارج شده است، از طرف دیگر در روزهای سرد سال و شرایط بارندگی پتانسیل نگهداری حجم بالا از کالا در انبارها کاهش پیدا می‌کند، به این دلیل که شاهد کاهش کیفیت محصول در این شرایط خواهیم بود، بنابراین سیگنال‌های سفته‌بازی و واسطه‌گری هم در این چارچوب محدود می‌شود، این شرایط نشان می‌دهد که دیگر جذابیتی برای خرید واسطه‌گری و سفته‌بازی در بازار و وجود ندارد و تداوم این وضع به معنی این است که موجودی انبارها آرام‌آرام کاهش پیدا می‌کند، یعنی از همین الان ‌می‌توانیم پتانسیل تغییر فاز بازار را برای روزهای آینده (ولی نه در کوتاه‌مدت) مطرح کنیم.

البته در مورد بازه زمانی رشد قیمت‌ها در حال حاضر نمی‌توان اظهار نظر قاطعی داشت به این دلیل که جو روانی کاهشی و عدم تمایل به خرید، عمیق‌تر از چیزی است که اجازه دهد بازار وارد فاز رشد نرخ شود. آنچه از معاملات بورس کالا، حجم داد‌و‌ستد، پیشنهاد نرخ، جذابیت قیمت‌های کاهشی، رقابت منفی و اعمال تخفیف بیشتر در بازار مشخص است این است که بازار حداقل برای کوتاه‌مدت این روند کاهشی را ادامه خواهد داد.

البته به فرض اینکه جو روانی به هر دلیلی تغییر پیدا کند واقعیت‌های بازار در این صورت خودنمایی می‌کند،‌ آنچه از واقعیت‌های بازار مشهود است این است که پایین بودن نسبی موجودی در انبارهای تجار و البته در کنار آن موجودی انبارهای برخی کارخانه‌ها به‌صورت آرام آرام در حال افزایش است که این هم نگرانی‌هایی را به‌صورت ناخودآگاه ایجاد می‌کند؛ در این شرایط شاهد آن هستیم که «ضعف تقاضا» خیلی جدی‌تر از چیزی است که در گذشته انتظار داشته‌ایم و همین ضعف تقاضا باعث می‌شود که واقعیت‌های عرضه در بازار داخلی نادیده گرفته شود، یعنی این شرایط موجب می‌شود بازار اگرچه با ضعف شکننده عرضه روبه‌رو‌ است و تولید هم در واحدهای نوردی رونق چندانی ندارد،‌ اما رویارویی با آن باعث شده است که این واقعیت‌ها خودنمایی نکنند،‌ از سوی دیگر در هفته گذشته شاهد جرقه‌های محدودی در بازار فولاد جهانی بودیم که تا این لحظه تاثیری بر بازار داخلی نداشته است، البته کاهش شکننده و گام به گام قیمت دلار هم باعث شده است تاثیر داده‌های بین‌المللی بر بازار داخلی محدود شود. سختگیری‌های صادراتی، هنوز پابرجا است و صادرات محصولاتی مانند میلگرد، پروفیل و تیرآهن به کشورهای منطقه با دلزدگی صورت می‌گیرد یعنی آنقدر سختگیری‌ها و مشکلات پیش‌روی آنها زیاد است که بسیاری از تولیدکننده‌ها ترجیح می‌دهند از پتانسیل‌های بازار داخلی به جای بازارهای صادراتی استفاده کنند؛ به‌خصوص مقصد عراق و افغانستان که البته این به معنای توقف صادرات نیست اما آن جذابیت قبلی را هم تحت‌الشعاع قرار داده است.

تجمیع این موارد نشان می‌دهد که جو موجود در حال ورود به یک بازار نگران‌کننده است یعنی بازاری که اگرچه در نگاه اول و چهره ظاهری خودش یک فاز کاهشی را دارد اما در قلب خودش در حال ایجاد یک «حفره‌ از عرضه» است؛ یعنی آن میزانی که بازار به‌صورت مرسوم نیاز به عرضه دارد، از سوی تجار و واسطه‌ها به معنای واقعی کلمه تزریق نمی‌شود ولی چون ضعف تقاضا جدی‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد این واقعیت خودنمایی نمی‌کند، در نهایت به شکست بازار ختم می‌شود و اگر این روند ادامه پیدا کند واحدها‌ی تولیدی نوردی که برای فروش محصولاتشان به مشکل برمی‌خورند قطعا دست به اقدامات احتیاطی می‌زنند یعنی حداقل برای اینکه بتوانند به حیات خود ادامه دهند یا به «رقابت منفی» دست می‌زنند که با «اعمال تخفیف بیشتر» حجم فروش خودشان را افزایش دهند یا به‌صورت تصنعی قیمت‌های خود را افزایش می‌دهند تا بتوانند از یک «سود مقطعی» برخوردار شوند، از طرف دیگر قیمت شمش به نسبت بالا است که با توجه به هزینه تولید که هر روز در حال افزایش است و احتمالا باز هم اضافه خواهد شد واحدهای نوردی در فشار مضاعفی قرار می‌گیرند و این فشار مضاعف بر واحدهای نوردی دو خروجی خواهد داشت: یا «توقف تولید» یا «رشد قیمت‌ها».

 توقف تولید را می‌توانیم در کنار رقابت منفی ببینیم، یعنی شرایطی که تولیدکننده برای عدم زیان‌دهی دست به اقداماتی نظیر پایین آوردن شدید قیمت‌ها می‌زند که روی بقیه واحدهای تولیدی هم تاثیر می‌گذارد یا مجبور به «کاهش حجم فروش» می‌شود؛ این دو سیگنال ابهام جدیدی را ایجاد می‌کند به این دلیل که تحلیل آن در شرایط فعلی کمی دشوار است،‌ از طرف دیگر «بارش‌های فصلی» و «مشکلات حمل‌ونقل‌» به دلیل شرایط جوی و آب و هوایی هم از جذابیت خرید کم می‌کند و از سوی دیگر هم‌اکنون فصل تقاضای سنتی فولادهای ساختمانی هم در روزهای سرد سال نیست، بلکه فولادهای صنعتی در این برهه تقاضای بیشتری خواهند داشت.

تجمیع این موارد نگرانی عمیقی را ایجاد می‌کند، یعنی بازار از این به بعد با ابهام روبه‌رو‌ خواهد شد، شرایطی که واقعیت‌های بنیادین بازار با چیزی که در ظاهر بازار می‌بینیم متفاوت است؛ چنان که واقعیت‌های بنیادین بازار آنقدر هم از کاهش نرخ حمایت نمی‌کند. این شرایط بیشتر از دو خروجی نخواهد داشت، خروجی اول یا «رشد قیمت‌ها» است که پتانسیل آن را بازار در نهایت ایجاد خواهد کرد اما در مورد زمان آن نمی‌توان اظهار نظری کرد اما پتانسیل دوم «کاهش جدی‌تر نرخ» است که آن موضوع باید از بورس کالا شروع شود. اگر قیمت شمش در بورس کالا باز هم کاهش پیدا کند یا مصنوعاتی که باید در بورس عرضه شوند باز هم بدون خریدار باقی بمانند که باز هم خروجی آن کاهش نرخ است، شاهد یک فاز نزولی جدید خواهیم بود. در شرایط پیچیده بازار که جو در یک «ابهام و حالت گذار» به سر می‌برد،‌ واقعیت‌ها را خیلی خوب نمی‌توانیم تحلیل کنیم، بنابراین به داده‌های گذشته بازار برمی‌گردیم تا ببینیم بازار از کجا به این مرحله رسید؛ در داده‌های قبلی که در گزارش‌های قبلی به آن پرداخته شد «سیگنال کاهش گام به گام قیمت‌ها» را مطرح کردیم که در این شرایط،‌ این روند احتمالا طرفداران بیشتری خواهد داشت، بنابراین با توجه به این شرایط، ساده‌ترین ذهنیت از بازار یک گام کاهش نرخ است، اما این یک گام ممکن است ادامه‌دار هم باشد به این معنا که پلکانی باشد تا زمانی که داده‌های بهتری از بازار خودنمایی کند، همین الان نرخ‌های موجود در بازار برای خیلی از خریداران واقعی بسیار بالا است و همین سیگنال «صبر» و «تعویق تقاضا» را توجیه‌پذیر می‌کند، با توجه به این شرایط، ساده‌ترین چیزی که می‌توان گفت کاهش قیمت‌ها در کوتاه‌مدت است. این در حالی است که اگر جو روانی بازار با نوسان دلار، سکه و مواردی از این دست تغییر پیدا کند بازار هم پتانسیل تغییر فاز را دارد، زمان فعلی را باید یک فاز ابهام در بازار در نظر بگیریم، اما با توجه به وجود طرفداران کاهش نرخ احتمالا اگر در بازار دلار اتفاقی رخ ندهد این روند نزولی ادامه‌دار خواهد بود اما برای رشد قیمت‌ها باید نیم‌نگاهی به قیمت دلار و در نقطه مقابل برای کاهش قیمت‌ها نیم نگاهی به بورس کالا داشته باشیم.