شش محافظ بورس برای مقابله با شرایط نامتعارف

در این راستا مدیریت تحقیق و توسعه بورس اوراق بهادار تهران در گزارشی به قلم کامران سلمانی قرائی به بررسی عوامل بروز شرایط نامتعارف و در مقابل تمهیدات اتخاذشده توسط مقامات مسوول برای مواجهه با آن پرداخته است. نگارنده معتقد است مهم‌ترین دلایلی که به شکل‌گیری حباب‌های قیمتی و سقوط بازارهای اوراق بهادار در دنیا منجر شده را می‌توان به دو سطح کلان و خرد تقسیم‌بندی کرد؛ در حالی سیاست‌های بانک مرکزی، وضعیت بودجه و ضعف سیستم بانکی از جمله عوامل موثر در سطح کلان خواهد بود که در مقابل دشواری کسب اطلاعات شفاف و صحیح در بازار، دانش اندک سرمایه‌گذاری و رفتار توده‌‌‌وار، کمبود نقدینگی و معامله‌گران روزانه و سرمایه‌گذاران آنی از جمله مهم‌ترین‌ دلایل تاثیرگذار در سطح خرد است. بر‌اساس این گزارش، اقداماتی از جمله افزایش تعامل بانک مرکزی با بازار سرمایه، بهره‌گیری از نرم‌افزارهای پیشرفته نظارت بر معاملات، بازنگری دوره‌ای در سازوکار خرید، تقویت دانش سرمایه‌گذاری فعالان بازار سرمایه، توسعه‌ نهادهای مالی و ابزارهای سرمایه‌گذاری و تاسیس شرکت‌های حمایتی با هدف ارائه پاسخ‌های مناسب و به موقع در شرایط بحرانی می‌تواند مفید باشد.

  دلایل اصلی ایجاد شرایط نامتعارف

مهم‌ترین دلایلی که به شکل‌گیری حباب‌های قیمتی و سقوط بازارهای اوراق بهادار در دنیا منجر شده را می‌توان به دو سطح کلان و سطح خرد تقسیم‌بندی کرد. هر یک از این سطوح در بردارنده‌ مجموعه‌ای از عوامل تاثیرگذار هستند که در این راستا می‌توان سیاست‌های بانک مرکزی، آزادسازی و جهانی‌سازی اقتصاد و فعالیت‌های معاملاتی سرمایه‌گذاران خارجی، وضعیت بودجه و ضعف سیستم بانکی را از جمله عوامل موثر در سطح کلان عنوان کرد. همچنین دشواری کسب اطلاعات شفاف و صحیح در بازار، دانش اندک سرمایه‌گذاری و رفتار توده‌‌‌وار در خرید یا فروش، افزایش ریسک‌پذیری در فرآیندهای معاملاتی، استفاده بی‌رویه از ابزارهای مشتقه، کمبود نقدینگی،ارائه‌ اطلاعات نادرست توسط ناشران، معامله‌گران روزانه و سرمایه‌گذاران آنی، ظهور معاملات الگوریتمی و تعداد زیاد عرضه‌های اولیه را از جمله عوامل در سطح خرد تقسیم‌بندی کرد.

  سیاست‌های بانک مرکزی

با توجه به آن‌که معمولا بروز شرایط نامتعارف در بازارهای سرمایه پیش از آنکه ریشه در تحولات بورس داشته باشد، از تحولات اقتصادی در سطح کلان نشأت می‌گیرد، کنترل آن نیز وابستگی زیادی به سیاست‌های اقتصادی و به‌ویژه سیاست‌های پولی بانک مرکزی دارد.به این ترتیب هماهنگی میان دو بازار پول و سرمایه در کنترل نوسانات نامتعارف بازار اوراق بهادار بسیار مهم و ضروری است. شاید از این‌رو است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، نظارت یکپارچه‌ای بر مجموعه‌ بازارهای مالی (پول، سرمایه و بیمه) وجود دارد. سیاست‌های انبساطی و انقباضی بانک‌های مرکزی در دوره‌های پیش و پس از شکل‌گیری حباب قیمتی و سقوط بازار سهام همواره مورد توجه سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران بازارهای مالی قرار دارد. در بسیاری از موارد مشاهده می‌شود که در کشورهای توسعه‌یافته از جمله ایالات متحده‌ آمریکا از زمان درک این موضوع که سفته‌بازی موجب قیمت‌گذاری بیش از حد سهام و آسیب به اقتصاد کشور شده، بانک مرکزی سیاست‌های پولی انقباضی را در پیش گرفته و اقداماتی را برای کاهش قیمت سهام اجرا می‌کند.

 علاوه بر این، تغییر نرخ بهره در بازار پول از جمله ابزارهای در اختیار بانک‌های مرکزی کشورها با هدف جلوگیری از سفته‌بازی در بازار سهام و در نتیجه جلوگیری از فشار نقدینگی بر قیمت اوراق بهادار در بازار سرمایه است. یکی از حوزه‌های حساس و تاثیرپذیر از تغییرات نرخ بهره در بازار سرمایه، هزینه اخذ تسهیلات برای ارائه‌ خدمات خریدهای اعتباری سهام در بازار سرمایه است که با افزایش نرخ بهره، حجم اعتبارات کاهش یافته و میزان تقاضا در بازار سهام تضعیف می‌شود. این سیاست، میزان وام‌های کارگزاران که از بانک‌ها نشأت خواهد گرفت را کاهش می‌دهد و حجم نقدینگی شرکت‌های غیرمالی و سایر شرکت‌های تامین مالی‌کننده‌‌ توسط کارگزاران را پایین می‌آورد. البته در زمان سقوط بازار سهام، اتخاذ سیاست‌های انبساطی بانک‌های مرکزی و تزریق نقدینگی به بازار سرمایه توانسته است تا حد زیادی از کاهش شدید بازار جلوگیری کند.

  آزادسازی و جهانی‌سازی اقتصاد

در حالی که دنیا به سوی جهانی‌شدن و حذف تدریجی مرزهای اقتصادی پیش می‌رود، کشورهای در حال توسعه همواره برای بازکردن اقتصاد خود از سوی نهادهای مالی بین‌المللی ترغیب می‌شوند. آزادسازی اقتصاد مشابه آنچه برای کشورهای آسیای شرقی روی داد (منظور آزادسازی کامل اقتصادی بدون استقرار سیستم‌های نظارتی دقیق و شفاف است)، می‌تواند بر اقتصاد کشورها نتایج منفی داشته باشد. به‌طوری‌که پایین‌بودن سطح نظارت و کنترل‌ بر ورود و خروج سرمایه‌ به بروز شرایط نامتعارف و بحرانی منتهی شود.  بررسی تجربه‌ کشورهای در حال توسعه نشان می‌دهد در صورت فقدان بسترهای نظارتی و مقرراتی مناسب در بازارهای مالی، حضور سرمایه‌گذاران خارجی، به شکل‌گیری شرایط نامتعارف سرعت می‌بخشد.

  اقتصاد بدهکار

اقتصاددانان، تحلیـــلگران بازارهای مالی و سرمایه‌گذاران براین اعتقاد هستند که کسری تراز تجاری و کسری بودجه‌، سرمایه‌گذاران فعال در بازار سرمایه را نسبت به سقوط قیمت‌ها هوشیار می‌کند. از نگاه اقتصادی، کسری تراز تجاری و بودجه‌ سالانه‌ هر کشور می‌تواند به کاهش رشد اقتصادی، کاهش سطح تولید ناخالص داخلی و درآمدهای کشور منتج شود. در صورت تداوم این وضعیت حتی‌الامکان ورود اقتصاد به مرحله‌ رکود اقتصادی نیز وجود دارد. بنابراین سرمایه‌گذاران نسبت به رشد بدهی‌های کشور و تاثیرات آن بر آینده‌ بازار اوراق بهادار احساس نگرانی خواهند کرد و این موضوع می‌تواند دلیل ارزان‌فروشی سهام توسط سرمایه‌گذاران و بروز بحران مالی در بازار سرمایه باشد.

  ضعف سیستم بانکی

غالبا در دوران رکود اقتصادی، سیستم بانکی با مشکلات متعددی مواجه می‌شود. رکود اقتصادی، بنگاه‌های تجاری و کسب‌وکارها را با مشکل فروش محصولات، کاهش درآمد و در نتیجه کاهش توانایی در بازپرداخت تسهیلات اخذشده از بانک‌ها و موسسات مالی مواجه می‌کند. این موضوع علاوه بر اینکه تداوم فعالیت‌های بنگاه‌ها را تهدید می‌کند، حجم تسهیلات مشکوک‌الوصول بانک‌ها را نیز افزایش می‌دهد. از این‌رو بانک‌ها با کاهش سودآوری مواجه شده و تاثیرات آن در قیمت سهام بانک‌ها نمایان خواهد شد.  علاوه‌براین، در زمان بروز بحران در بازار سهام، سرمایه‌گذارانی که متحمل زیان شده و سرمایه‌ خود را در بازار از دست می‌دهند، قادر به بازپرداخت وام‌ها یا اعتبارات اخذشده خود نیستند و به همین دلیل اگر سپرده‌گذاران قصد برداشت پول از حساب خود را داشته باشند، بانک‌ها قادر به پرداخت سپرده‌ها به آنان نخواهند بود. بنابراین احتمال بروز بحران مالی در بازار سرمایه افزایش درخورتوجهی خواهد یافت.

  دشواری کسب اطلاعات شفاف و صحیح

همان‌طور که عنوان شد در بحث خرد نیز عوامل متعددی بر ایجاد شرایط نامتعارف در بازار سرمایه تاثیرگذار خواهد بود. در این راستا یکی از موارد دشواری دستیابی به اطلاعات شفاف و صحیح است؛ توجه به تغییرات سریع قیمت‌ها در دوران سقوط بازارهای اوراق بهادار، کسب اطلاعات صحیح و به موقع در مورد شرایط فعلی و آینده‌ بازار برای اکثر سرمایه‌گذاران دشوار است. از آنجایی که امکان معامله‌ برخی از اوراق بهادار به دلایلی مانند توقف موقت معاملات، نبود نقدینگی کافی و...، به‌طور موقت وجود نخواهد داشت، مظنه‌های ارائه‌شده برای سفارش‌ها و برخی اعداد و ارقام لزوما قابل اعتماد نیستند. در برخی موارد نیز مشاهده می‌شود که شایعات در مورد توقف کل بازار به دلیل کاهش قابل توجه، به پیچیدگی‌های بازار می‌افزاید. شرایط نامتعارف بررسی‌شده نشان می‌دهد که با کمبود اطلاعاتِ قابل اعتماد، رفتار توده‌‌‌وار سرمایه‌گذاران بیشتر مشاهده می‌شود. در نتیجه با کاهش حجم اطلاعات صحیح و قابل اتکا، عدم اطمینان نسبت به شرایط آتی بازار و رفتار توده‌وار سرمایه‌گذاران افزایش می‌یابد که این امر سقوط بازار سهام را تشدید می‌کند.

  دانش اندک سرمایه‌گذاری و رفتار توده‌‌‌وار

مطالعات انجام‌شده روی دلایل بروز بحران در بازارهای سهام نشان می‌دهد در بسیاری از موارد اقدامات سفته‌بازانه‌ برخی از سرمایه‌گذاران عامل افزایش قیمت سهام شرکت‌ها بوده و کمتر به شرایط بنیادی شرکت‌ها و سودآوری آنها مرتبط بوده است. در این موارد، تعداد قابل توجهی از سرمایه‌گذاران با هدف کسب سریع ثروت، اقدام به دنباله‌روی و تبعیت از سفته‌بازان می‌کنند.

در مقاطع زمانی مختلف که قیمت سهم در بازار رو به افزایش است، تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران و فعالان بازار به تزریق بیشتر سرمایه‌ خود در بازارهای اوراق بهادار اقدام کرده و به سمت جذب سودهای بزرگ‌تر تمایل می‌یابند. در نتیجه مقدمات ایجاد حباب در بازار سهام فراهم می‌شود.

بررسی تجربیات کشورها در زمان بحران نشان می‌دهد باوجود اینکه بسیاری از سرمایه‌گذاران بر این باور بودند که سهام بیش از حد قیمت‌گذاری شده و سقوط بازار، قیمت سهم را به سطح نرمال بازخواهد گرداند، همچنان اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کردند. حسرت بسیاری از سرمایه‌گذاران به آن دسته از فعالانی که توانسته‌اند بازدهی مناسبی کسب کنند و همچنین ترس از دست رفتن فرصت‌های مناسب کسب آسان ثروت، آنها را برای ورود به بازار تحریک می‌کند. پس از پایان دوره‌های رشد قیمت‌ سهام و بازگشت بازار، افرادی که با تاثیر عوامل روانی اقدام به سرمایه‌گذاری کرده‌اند، با ترس اقدام به فروش سهام کرده که این موضوع به کاهش سریع قیمت‌ها و در نتیجه سقوط بازار منتهی می‌شود.

  افزایش ریسک‌پذیری

با فراهم‌شدن سازوکار خرید اعتباری اوراق‌بهادار برای سرمایه‌گذاران شامل نهادی و غیرنهادی، تقاضا برای خرید اوراق بهادار به‌صورت اهرمی افزایش می‌یابد. فرآیند خرید اعتباری، به دلیل ویژگی اهرمی خود شرایط لازم را برای افزایش حجم تقاضا و رشد قیمت سهام شرکت‌ها فراهم می‌کند. ویژگی اهرمی پرقدرت در خرید اعتباری اوراق بهادار موجب می‌شود سرمایه‌گذاران در دوره‌ افزایش قیمت سهام سودهای هنگفتی کسب کرده و زمانی‌که قیمت‌ها شروع به کاهش می‌کند، این سودهای در خور توجه از بین رفته و احتمالا زیان‌های هنگفتی به آنها تحمیل می‌شود.  بنابراین با آغاز کاهش قیمت‌ها، آن دسته از سرمایه‌گذارانی که خرید اعتباری انجام داده‌اند، تلاش می‌کنند قبل از سقوط بیشتر قیمت‌ها در بازار، سهام خود را سریع‌تر به فروش برسانند. با افزایش ترس و هجوم برای فروش با هدف جلوگیری از زیان بیشتر، سهام شرکت‌های موجود در سبد سرمایه‌گذاری دارای ارزش کافی برای بازپرداخت وام‌های دریافتی از کارگزاران را از دست داده و احتمال نکول بخش بزرگی از اعتبارات ایجاد می‌شود.

  استفاده بی‌رویه از ابزارهای مشتق

برخی از تحلیلگران بازار سرمایه بر این اعتقاد هستند که استفاده بی‌رویه و بدون رعایت الزامات مناسب مدیریت ریسک از ابزارهای مشتقه می‌تواند منجر به سقوط بازار سهام شود. آنها ادعا می‌کنند که استفاده از ابزارهای مشتق بدون تغییرپذیری، ریسک و عدم اطمینان را در بازارهای سهام افزایش می‌دهد. یکی از دلایل سقوط بازار سهام آمریکا در سال ۱۹۸۷ میلادی، به‌کارگیری بی‌رویه‌ و بدون محدودیت قرارداد آتی شاخص بوده است.

  کمبود نقدینگی در بازار سرمایه

یکی از دلایل اصلی رکود یا سقوط بازارهای مالی، کمبود نقدینگی است که عمدتا از دلایل و متغیرهای کلان اقتصادی تاثیر می‌پذیرد. به‌طور کلی کمبود نقدینگی در دوران بحران‌های مالی، شرایط کلی بازار را نابسامان‌تر می‌کند. بنابراین سرمایه‌گذاران برای نقد کردن دارایی‌های خود قیمت‌های پایین‌تری را به بازار ارائه می‌دهند که این موضوع به کاهش سریع‌تر بازار دامن می‌زند.به‌عنوان مثال در سال ۱۹۸۷میلادی، بازارگردانان ویژه در بسیاری از سهام عادی در بورس سهام نیویورک به دلیل کمبود نقدینگی و نبود خریدار قادر به حمایت از سهام خود نبودند. در نتیجه کمبود نقدینگی، اثر قابل توجهی بر شدت کاهش قیمت سهام گذاشته و انجام معاملات در بسیاری از سهام پذیرفته شده متوقف شد.

  ارائه‌ اطلاعات نادرست توسط ناشر

مدیران مالی شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس‌ها قادر هستند با تقلب و دستکاری حساب‌ها و سایر ابزارهای غیرقانونی، اقدام به دستکاری سود کرده و از راه‌های گریز حسابداری برای مخفی‌کردن مقدار واقعی درآمد یا بدهی خود استفاده کنند. بررسی دلایل سقوط بازار سهام آمریکا در سال ۲۰۰۲ میلادی نشان می‌دهد که حساب‌هایی که شرکت‌های ناشر نگهداری کرده بودند، نقاط ضعف جدی داشته و بدهی‌ها در آن به‌طور واقعی نشان داده نشده بود. به‌علاوه برخی از ناشران، صداقت کافی درباره‌ معاملات و ثبت آن در حساب‌ها و بدهی‌هایی که بازار را تحت تاثیر قرار می‌داد، از خود نشان نمی‌دادند.

  معامله‌گران روزانه و سرمایه‌گذاران آنی

ظهور اینترنت و معاملات برخط، راهی سریع برای انجام معامله سهام در اختیار سرمایه‌گذاران قرار داده است. پیشرفت‌ سریع تکنولوژی‌ در صنعت سرمایه‌گذاری موجب شده میلیون‌ها نفر از سرمایه‌گذاران و معامله‌گران جدید بی‌تجربه یا با تجربه‌ اندک، وارد بازار شده و با اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی کوتاه‌مدت، اقدام به سرمایه‌گذاری کنند. از این‌رو سرمایه‌گذاران روزانه با دید سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت ضربه‌ سنگینی به بازارهای سرمایه که در ادبیات مالی به‌عنوان بازار تامین مالی بلندمدت شهره است، وارد می‌کنند.

  ظهور معاملات الگوریتمی

شرکت‌های سرمایه‌گذاری مطرح در بازارهای مالی، سیستم‌ معاملات خود را به گونه‌ای برنامه‌نویسی می‌کنند که وقتی قیمت سهام به سطوح مشخصی رسید، معاملات به‌صورت خودکار انجام شود. بسیاری از محققان، استفاده از معاملات الگوریتمی و به خصوص معاملات با تناوب بالا در سطح وسیع را یکی از عوامل تاثیرگذار بر سقوط بازارهای سهام می‌دانند. به‌عنوان مثال، با کاهش قیمت‌ها در ۱۹ اکتبر سال ۱۹۸۷ میلادی، سفارش‌های فروش به‌طور خودکار وارد سیستم معاملات شده و عملکرد سیستم معاملات را مختل کرد. افزایش حجم عرضه‌ها به همراه اختلال در عملکرد سیستم‌های معاملاتی، ترس و وحشت زیادی را بین سرمایه‌گذاران به‌وجود آورده که به تشدید بحران مالی منتهی خواهد شد.

  تعداد زیاد عرضه‌های اولیه

 عرضه‌ اولیه‌ تعداد زیادی شرکت با قیمت‌های مناسب در بسیاری از موارد به‌عنوان یکی از دلایل اصلی شکل‌گیری حباب قیمتی اشاره شده است. سرمایه‌گذاران با اشتیاق زیاد برای شناسایی سود بیشتر، حجم نقدینگی قابل‌توجهی را وارد بازار اوراق‌بهادار می‌کنند. اگر چه این موضوع خود به تنهایی موجب شکل‌گیری شرایط نامتعارف در بازار نمی‌شود، ولی پیامدهای ناشی از اجرای نادرست آن غالبا مقدمات شکل‌گیری حباب قیمتی و پس از آن سقوط بازار را فراهم می‌کند.

  چه اقدامی برای این شرایط داشته باشیم؟

با توجه به دلایل اصلی ایجاد شرایط نامتعارف در بورس اوراق بهادار کشورهای دنیا، راهکارهای متنوع برای مواجهه با آنها توسط بورس‌ها به کار گرفته شده است. اگرچه ممکن است برخی از اقدامات و تصمیمات اتخاذ‌شده برای مقابله با شرایط بحرانی در بورس‌های مختلف مشابه یکدیگر باشد، اما نتایج این اقدامات می‌تواند با توجه به واقعیت‌های موجود اقتصاد هر کشوری متفاوت از سایر کشورها باشد. در این میان نکته‌ بااهمیت ماهیت روش‌ها و ابزارهای به‌کارگرفته شده برای مواجهه با شرایط نامتعارف با هدف برقراری ثبات در بازار و حمایت از سرمایه‌گذاران است. در این راستا اقداماتی از جمله افزایش تعامل بانک مرکزی با بازار سرمایه، بهره‌گیری از نرم‌افزارهای پیشرفته نظارت بر معاملات، بازنگری دوره‌ای در سازوکار خرید اعتباری متناسب با شرایط کلی بازار، تقویت دانش سرمایه‌گذاری فعالان بازار سرمایه، توسعه‌ نهادهای مالی و ابزارهای سرمایه‌گذاری و تاسیس شرکت‌های حمایتی با هدف ارائه پاسخ‌های مناسب و به‌موقع در شرایط بحرانی می‌تواند مفید باشد.

  افزایش تعامل بانک مرکزی با بازار سرمایه

بانک‌های مرکزی در اکثر کشورهای دنیا برای جلوگیری از وقوع یا تشدید بحران‌های مالی در بازارهای اوراق‌بهادار از انواع سیاست‌های پولی و مالی بهره می‌برند. از جمله این سیاست‌ها، تغییر در نرخ سود بانکی، نرخ ذخیره قانونی، حد نصاب نقدینگی بانک‌ها و... است که اثرات درخورتوجهی بر بازار سرمایه دارد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد در کشورهای توسعه‌یافته، بانک‌های مرکزی در تعامل کامل با بازار سرمایه بوده و در شرایط ضروری از آن حمایت می‌کنند. به‌طور مثال، بانک‌های مرکزی در شرایط سقوط بازار اوراق‌بهادار سعی می‌کنند با تغییر در نرخ‌های بهره و سایر متغیرهای تاثیرگذار، بخشی از منابع مالی را از بازار پول به بازار سرمایه هدایت کنند. کاهش نرخ‌های بهره موجب می‌شود هزینه‌های وام‌گیری برای خرید اعتباری در بازار اوراق‌بهادار کاهش یابد و منابع بیشتری به سوی بازار سرمایه سرازیر شود. نکته‌ مهم آن است که در بیشتر بازارها، فقدان نقدینگی برای سرمایه‌گذاری بیشتر، یکی از دلایل اصلی کاهش سریع و ناگهانی قیمت‌ها در بازار سهام بوده و بانک‌های مرکزی با اتخاذ سیاست‌های منطقی و صحیح، از بروز بحران‌های شدید در بازار اوراق بهادار جلوگیری کرده یا از شدت آنها کاسته‌اند.  بنابراین سیاست‌های بانک مرکزی همچون کل اقتصاد بر بازار سرمایه نیز تاثیرگذار است و مسوولان آن معمولا مطابق با شرایط و مقتضیات بازار، سیاست‌های ویژه‌ای در پیش می‌گیرند. به‌عنوان نمونه، در زمان رشد قیمت‌ها و سرازیر شدن منابع مالی به سوی بازار سرمایه و احتمال شکل‌گیری حباب قیمتی، انتظار می‌رود بانک مرکزی با اتخاذ برخی سیاست‌ها مانند انتشار اوراق‌بهادار با درآمد ثابت، اصلاح نرخ سود بانکی، افزایش نرخ ذخیره قانونی و امثال آن از هجوم نقدینگی به بازار اوراق‌بهادار جلوگیری کرده و از شکل‌گیری حباب جلوگیری کند.

  بهره‌گیری از نرم‌افزارهای پیشرفته نظارت بر معاملات

استفاده از سیستم‌های نظارتی با تکنولوژی پیشرفته می‌تواند با کنترل و نظارت فعالیت‌های مشارکت‌کنندگان و فعالان بازار، اشتباهات و تقلب را شناسایی ‌کند. این سیستم‌های نظارتی براساس معاملات الگوریتمی نیز طراحی شده‌اند و به اجرای ایمن و سریع معاملات کمک می‌کند. اگر الگوهای معاملاتی فریبکارانه یا فعالیت‌های ناشناخته ثبات بازار را تهدید کند، این سیستم به‌طور خودکار معاملات را متوقف کرده و ناظر بازار را از وجود تخلف یا اشتباه آگاه می‌کند. بنابراین، با وجود چنین سیستم‌هایی می‌توان هرگونه سوء‌استفاده از سازوکارهای معاملاتی با هدف ایجاد رونق یا سقوط کاذب در سهام خاص یا کل بازار را شناسایی کرد.

  بازنگری دوره‌ای در سازوکار خرید اعتباری

در خرید اعتباری، این امکان برای سرمایه‌گذاران وجود دارد که با پرداخت درصدی از ارزش سرمایه‌گذاری، بخش بزرگ‌تری از ارزش خرید خود را از کارگزار اعتبار دریافت کنند. با ایجاد سازوکار خرید اعتباری، سرمایه‌گذاران پول بیشتری برای سرمایه‌گذاری در اختیار دارند و با افزایش قیمت سهام در بازار، اشتیاق آنها برای کسب سود بیشتر می‌شود و تلاش می‌کنند از طریق این سازوکار منابع بیشتری را وارد بازار کنند.

  تقویت دانش سرمایه‌گذاری

یکی از ابعاد توسعه‌یافتگی بازارهای مالی، افزایش سطح دانش و آگاهی فعالان و مشارکت‌کنندگان آن است. بررسی شرایط نامتعارف در گزارش حاضر نشان می‌دهد در اکثر موارد، یکی از دلایل اصلی تداوم شرایط نامتعارف اعم از شکل‌گیری حباب قیمتی یا سقوط بازار، رفتارهای هیجانی و غیرمنطقی سرمایه‌گذاران بوده است. این نوع رفتارهای هیجانی در اغلب موارد از سوی سرمایه‌گذارانی مشاهده می‌شود که بر مبنای هیجانات و شایعات اقدام به خرید و فروش سهام می‌کنند. برخی ویژگی‌های روانی سرمایه‌گذاران مانند اشتیاق برای کسب ثروت، حسادت و سفته‌بازی می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد حباب قیمتی بازار سهام در شرایط رونق باشد. از سوی دیگر، ترس و وحشت سرمایه‌گذاران که عمدتا ناشی از احتمال کاهش بیشتر قیمت‌ها و افزایش میزان زیان است، می‌تواند شرایط بازار را از کاهش قیمت‌ها به سوی سقوط بازار هدایت کند.

  توسعه‌ نهادهای مالی و ابزارهای سرمایه‌گذاری

یکی از عمده‌ترین مشکلات پیش‌روی بورس‌های کمتر توسعه‌یافته در زمان بروز شرایط نامتعارف بازار، عدم تنوع کافی ابزارهای مالی برای حفظ سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه است. شواهد نشان می‌دهد در زمان رونق بازار اوراق بهادار منابع مالی از بانک‌ها به سوی بازار سرمایه سرازیر می‌شوند تا از بازدهی بیشتری در مقایسه با نرخ سود سپرده‌ها بهره‌مند شوند. این جریان منابع در زمان رکود یا کاهش قیمت‌ها برعکس می‌شود، زیرا در این صورت نرخ سود سپرده‌ها جذابیت بیشتری در مقایسه با سهام دارد، زیرا ریسک کمتری را برای پرتفوی افراد به دنبال دارد.

  تاسیس شرکت‌های حمایتی

مقامات تصمیم‌ساز اقتصادی و ناظران بازارهای مالی می‌توانند برای مواجهه با شرایط بحرانی در بازارهای مالی، نهادهای مالی با اهداف خاص تاسیس کنند تا در مواقع بروز بحران، از بازارها و فعالان آن حمایت کنند.