چطور بر استرس مصاحبه غلبه کنم؟

وقتی در جایگاه کارمندم، کاملا اعتماد به نفس دارم و اتوکشیده و منظم هستم. اما وقتی در مصاحبه‌ام، عرق می‌ریزم، می‌لرزم و جواب‌های بی‌ربط می‌دهم. هفته آینده پنج مصاحبه دارم که سه تای آنها، مربوط به شغل رویاهایم است. خانواده و دوستانم می‌گویند این خیلی هیجان‌انگیز است؛ اما من از اینکه مجبورم از هفت خوان مصاحبه‌ها عبور کنم وحشت‌زده‌ام.

بقیه آدم‌های مضطرب چطور از پسش برمی‌آیند؟

پاسخ: دوست عزیز،

تو قطعا تنها نیستی. خیلی‌ها برای من نامه می‌فرستند و می‌گویند که استرس باعث می‌شود نتوانند به مسوول مصاحبه نشان دهند که به‌عنوان یک کارمند، چطور آدمی هستند.

اگر ذهنیتت را نسبت به مصاحبه و ماهیتش تغییر دهی، کمک بزرگی به خودت کرده‌ای. یعنی از خودت بپرسی «اصلا مصاحبه برای چیست؟» ریشه استرس تو احتمالا این است که فکر می‌کنی تو در جلسه مصاحبه هستی تا مورد بررسی و قضاوت قرار بگیری. آدم در مصاحبه احساس می‌کند زیر ذره‌بین است و چاره‌ای ندارد جز اینکه منفعلانه منتظر باشد تا مسوول مصاحبه چکش را بزند و رای نهایی‌‌اش را بدهد. طبیعتا این استرس‌آور است. اما در خیلی از مواقع می‌توانی این موازنه را در ذهنت تغییر دهی و به خودت بگویی: «این من هستم که با آنها مصاحبه می‌کنم.»

چون واقعیت هم همین است یا دست کم، باید باشد. مصاحبه صرفا برای این نیست که کارفرما در مورد استخدام تو تصمیم بگیرد. تو هم باید تصمیم بگیری آیا آن شغل را، شرکت را، مدیرش را و کارکنانش را می‌خواهی یا نه و این یعنی تو هم باید کارفرما را بررسی و ارزیابی کنی. البته، ساختار مصاحبه‌ها به شکلی است که روند و موضوعات مورد بحث را بیشتر کارفرما تعیین می‌کند تا کارجو. اما تو هم می‌توانی سوالات خودت را بپرسی و اطلاعات خودت را جمع‌آوری کنی.

این یعنی مثلا اگر مسوول مصاحبه از تو سوالاتی پرسید که به نظرت عجیب بود، هیچ ایرادی ندارد (و به نظرم حتی لازم است) که نظرت را بگویی. مثلا اگر چند سوال با این مضمون پرسید که «آیا تجربه کار کردن با همکاران بدقلق را داری»، از او بپرس: «شما چند سوال در این باره پرسیدید. آیا کسی که قرار است برای این جایگاه استخدام کنید با کلی چالش روبه‌رو خواهد شد؟» و این یعنی توجه به تمام چیزهایی که در طول مصاحبه در مورد کارفرما می‌شنوی. آیا به نظرت منظم و کارآمدند یا دچار هرج‌و‌مرج و بوروکراسی؟ حس می‌کنی در جواب سوالاتت، راست می‌گویند یا نه؟

علاوه‌بر این، اگر بتوانی بفهمی که نظر و ارزیابی کارفرما درباره‌ات چیست، خیلی به نفعت است. به هر حال، اگر رئیس آینده‌ات فکر می‌کند که این شغل به درد تو نمی‌خورد، بهتر است این را بدانی. فکر نکنم چنین شغلی را بخواهی چون برای آینده شغلی‌ات خوب نیست. پس به نفع هر دو طرف است (هم تو، هم مسوول مصاحبه) که فکرهایتان را روی هم بگذارید و با مشورت با هم، ببینید آیا شغل مربوطه به دردت می‌خورد یا نه. برای این که نسبت به این قضیه، احساس خوبی داشته باشی، باید این را در نظر داشته باشی که در اینجا قرار نیست تو مورد قضاوت قرار بگیری. قرار نیست به این نتیجه برسید که آیا تو به اندازه کافی باهوش یا فوق‌العاده هستی یا نه. قرار است ببینید آیا این شغل با نقاط قوت تو همخوانی دارد یا نه. شاید این شغل به درد تو نخورد که اصلا اشکالی ندارد. اگر این‌طور بود، اگر همین حالا بدانی بهتر است تا اینکه بروی و آنجا کار کنی و بعد بفهمی. سعی کن به مصاحبه به‌عنوان یک جلسه نگاه کنی، جلسه‌ای با حضور دو نفر که ممکن است در آینده با هم شریک شوند. اصلا مصاحبه همین است. ذهن تو درگیر محرک‌های احساسی‌ای است که بین کارجو و کارفرما وجود دارد. اما می‌توانی به مصاحبه یک جور دیگر نگاه کنی. فرض کن که یک مشاور کسب‌وکار هستی و با یک مشتری بالقوه، جلسه گذاشته‌ای، با هم صحبت می‌کنید تا ببینید آیا می‌توانید با هم همکاری کنید یا نه. مصاحبه هم همین است. مصاحبه خوب یعنی یک گفت‌وگوی دوطرفه حول محور کسب‌وکار، نه یک بازجویی یک طرفه. به‌علاوه، مفیدترین کاری که می‌توانی بکنی این است که مهارت‌های مصاحبه را بارها تمرین کنی، آنقدر تمرین کن تا بتوانی درست انجامش دهی. سپس آنقدر تمرین کن که دیگر نتوانی اشتباه انجامش دهی. می‌دانم که به نظر خسته‌کننده می‌آید و احتمالا هست. اما تمرین کردن، حتی اگر مشکلت را حل نکند، قطعا کمک می‌کند مهارت مصاحبه را در خودت تقویت کنی. پس زمان بگذار و شرح وظایف شغلی را مو به‌مو بخوان. سپس به سابقه کاری خودت نگاه کن و ببین چه مثال‌هایی به ذهنت می‌رسد که به کارفرما نشان دهی، شغل مربوطه را خوب بلدی؟ به چالش‌های مشابهی که قبلا داشته‌ای فکر کن. چطور از پس آنها بر آمدی و چه نتیجه‌ای گرفتی؟ شغل مربوطه به چه مهارت‌هایی نیاز دارد؟ تو قبلا با کمک این مهارت‌ها به چه موفقیت‌هایی دست یافته‌ای؟ به همه این سوالات جواب بده. سپس سوالات متداول مصاحبه (که در اینترنت موجود است) را بخوان و با صدای بلند به آنها جواب بده، بارها و بارها. به خصوص سوالاتی که در تو استرس ایجاد می‌کنند. مثلا اگر این سوالات در تو استرس ایجاد می‌کند: «چرا از شغل سابقت استعفا دادی؟» یا «چرا دانشگاه را رها کردی؟»، جواب دادن به آنها را بیشتر از بقیه سوال‌ها تمرین کن تا ترس و استرست کمتر شود. این مرحله را سرسری نگیر و روی آن زمان کافی بگذار. در تمرین‌ها از همان واژه‌ها و ادبیاتی استفاده کن که در مصاحبه استفاده می‌کنی. شاید این تمرین‌کردن‌ها، آن هم تنهایی در اتاقت باعث شود احساس حماقت کنی اما تمرین با صدای بلند کمک می‌کند جواب‌ها ملکه ذهنت شود و وقتی در اتاق مصاحبه هستی، بدون تمرکز و تلاش به سوالات جواب درست دهی.

شاید هیچ‌وقت از مصاحبه خوشت نیاید اما اگر به آنها به‌عنوان یک ماموریت مشارکتی برای کشف حقایق نگاه کنی که هر دو طرف از آن نفع خواهند برد، احتمالا مصاحبه‌های بهتری خواهی داشت و همه چیز خوب پیش خواهد رفت.