حق با دموکرات‌هاست!

قبل از ادامه بحث به چند نکته تاریخی اشاره می‌کنم. این دیدگاه به شکل فراگیر وجود دارد که جمهوری‌خواهان بهتر از دموکرات‌ها می‌توانند اقتصاد را مدیریت کنند. اما شواهد و واقعیت‌ها هرگز چنین دیدگاهی را تایید نمی‌کنند. بله، در دوران ریاست‌جمهوری رونالد ریگان وضعیت اقتصادی خوب بود و اقتصاد رشد کرد اما همین رونق در دوران ریاست‌جمهوری بیل کلینتون هم مشاهده شد و رونق دوران او هم طولانی‌تر بود و هم عمیق‌تر. شکی وجود ندارد که قبل از آغاز همه‌گیری کرونا، در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ تعداد زیادی شغل در اقتصاد ایجاد شد. اما روند کاهش نرخ بیکاری از دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما آغاز شده بود. در دوران ریاست‌جمهوری بوش پدر و بوش پسر وضعیت اقتصاد خوب نبود.  از سوی دیگر، جمهوری‌خواهان همواره ادعا می‌کنند سیاست‌های ترقی‌خواهانه به فاجعه اقتصادی منجر می‌شود. اما تمام این ادعاها اشتباه بوده است. برای مثال دیدگاه آنها درباره افزایش مالیات‌ها غلط است. سال ۱۹۹۳ هنگامی که بیل کلینتون مالیات‌ها را بالا برد جمهوری‌خواهان با اطمینان کامل پیش‌بینی کردند اقتصاد دچار رکود خواهد شد. اما آنچه در عمل رخ داد یک رونق قابل‌ملاحظه در اقتصاد بود. در دوران فرمانداری آقای براون، هنگامی که کالیفرنیا مالیات‌ها را بالا برد راستگراها این اقدام را خودکشی اقتصادی توصیف کردند اما نتیجه آن اقدام، رونق اقتصادی بود.  جمهوری‌خواهان همچنین درباره برنامه اجتماعی دیدگاه‌های اشتباه دارند. آنها تاکید می‌کردند اوباماکِر به از میان رفتن میلیون‌ها شغل منجر خواهد شد. اما طی ۶ سال پس از ژانویه ۲۰۱۴ یعنی زمانی که اجرای برنامه یاد شده آغاز شد، تقریبا ۱۵ میلیون شغل در اقتصاد پدید آمد و یک موضوع دیگر که نباید فراموش کرد این است که جمهوری‌خواهان بارها و بارها تاکید کرده‌اند کاهش مالیات ثروتمندان به معجزه اقتصادی منجر می‌شود، اما این وعده‌ها هرگز تحقق نیافته است. محافظه‌کارها همچنان بر دوران رونق اقتصادی سال‌های ریاست‌جمهوری رونالد ریگان تاکید می‌کنند و این تاکید بی‌دلیل نیست. علت این است که آن رونق تنها نمونه‌ای است که به‌نظر می‌رسد از ایدئولوژی اقتصادی جمهوری‌خواهان حمایت می‌کند. البته استدلال آنها در این زمینه نیز اشتباه است، اما در اینجا به علت اشتباه بودن آن نمی‌پردازم.

اینکه بگوییم سیاست‌های ترقی‌خواهانه آن‌گونه که جمهوری‌خواهان ادعا می‌کنند فاجعه‌بار نیست با اینکه گفته شود برنامه بایدن سبب رونق و رشد اقتصاد می‌شود، تفاوت دارد. چرا تحلیلگران موسسه مودیز و بانک گلدمن ساکس از پیشنهادهای اقتصادی بایدن حمایت می‌کنند و چرا من هم نسبت به اثرات این سیاست‌ها خوش‌بین هستم؟ نکته نخست این است که باید به واقعیت‌های اقتصادی توجه کرد. حتی قبل از شروع بحران کرونا، وضعیت خوب بازار کار سبب شده بود ضعف‌های جدی اقتصاد پنهان بماند.

طی حداقل یک دهه گذشته ما در دنیای پس‌اندازهای مازاد و اضافه زندگی کرده‌ایم. یعنی میزان سرمایه‌ای که بخش‌خصوصی پس‌انداز می‌کند بیش از میزان سرمایه‌ای بوده که در حوزه‌های واقعی سرمایه‌گذاری کرده است. این پس‌انداز مازاد و زیاد در نرخ‌های پایین بهره حتی وقتی وضعیت اقتصاد خوب است، منعکس می‌شود. نرخ‌های پایین بهره از توانایی بانک‌مرکزی برای مقابله با ضعف اقتصادی می‌کاهد و به همین دلیل است که جروم پاول، رئیس بانک‌مرکزی به‌دنبال اجرای برنامه‌های حمایتی فراگیرتر بوده تا به رونق اقتصاد کمک کند. در دنیای امروزی، ما در عمل از دولت انتظار داریم کسری بودجه داشته باشد، زیرا آنها پس‌انداز مازاد را مورد استفاده قرار می‌دهند اما ما همچنین مایلیم آن کسری‌ها بهره‌ور باشد یعنی به رشد سرمایه‌گذاری کمک کرده و اقتصاد را تقویت کند.

کاهش مالیات‌ها در سال ۲۰۱۷ سبب افزایش کسری بودجه شد. اما کاهش مالیات شرکت‌ها نتوانست رشدی که وعده داده شده بود را در سرمایه‌گذاری شرکت‌ها به‌وجود آورد. برنامه آقای بایدن به افزایش مالیات شرکت‌ها منجر می‌شود و زمینه افزایش سرمایه‌گذاری‌ها را فراهم می‌کند. به احتمال زیاد نتیجه این اتفاق، رونق اقتصاد خواهد بود. به‌ویژه بخش عمده هزینه‌ها برای توسعه زیرساخت‌ها و آموزش صرف خواهد شد، عاملی که در بلندمدت اقتصاد را تقویت خواهد کرد. البته اثر آن در چند سال آینده هم احساس می‌شود.  موسسه مودیز با در نظر گرفتن برنامه‌های آقای بایدن به این نتیجه رسیده که اجرای آن برنامه‌ها سبب خواهد شد تولید ناخالص داخلی واقعی سال ۲۰۲۴ در مقایسه با حالتی که سیاست‌های ترامپ دنبال شود ۵/ ۴ درصد بالاتر خواهد بود و این یعنی ایجاد ۷میلیون شغل بیشتر. تخمین بانک گلدمن ساکس نیز این است که با اجرای سیاست‌های بایدن تولید ناخالص داخلی سال یاد شده ۷/ ۳ درصد بالاتر از حدی است که اگر سیاست‌های ترامپ اجرا شود تحقق خواهد یافت. مدل، تنها یک مدل است و پیش‌بینی‌های اقتصاددان‌ها اغلب اشتباه از آب در می‌آید. البته برخی از ما مایلیم اشتباه را بپذیریم و از آن درس بگیریم.

اگر شما سعی می‌کنید ادعاهای اقتصادی دو نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری را ارزیابی کنید باید بدانید که پیش‌بینی ترامپ یعنی به نابودی کشیده شدن اقتصاد با اجرای برنامه‌های آقای بایدن فاقد هرگونه اعتبار است نه فقط به این دلیل که ترامپ درباره همه چیز همواره دروغ می‌گوید بلکه به این دلیل که جمهوری‌خواهان همواره پیش‌بینی می‌کنند اجرای برنامه‌های اقتصادی ترقی‌خواهانه فاجعه بار خواهد بود و هرگز این پیش‌بینی‌ها درست نبوده است. شما همچنین باید بدانید که دیدگاه‌های جو بایدن یعنی رونق پیدا کردن اقتصاد با اجرای برنامه‌های او مورد تایید تحلیلگران و اقتصاددان‌های مستقل قرار دارد و علم اقتصاد آن را تایید می‌کند، بنابراین ادعای اقتصادی بایدن معتبر است و ادعای ترامپ نامعتبر.