مذاکرات بخشی یا جامع؟

ایران و آمریکا در پرتو پیروزی دونالد ترامپ: در صورتی که ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شود این کشور راهبرد پیگیری «گفت‌وگوهای جامع» با ایران را پیش خواهد گرفت. از زمان آغاز وزارت خارجه مایک پمپئو، ایالات متحده ۱۲ شرط یا حوزه مذاکره با ایران را مشخص کرد که خروجی نهایی آن رسیدن به یک توافق جامع بین دو کشور است که این توافق جامع به تصویب کنگره آمریکا نیز می‌رسد و به این ترتیب مخاصمات بین ایران و آمریکا پایان می‌پذیرد. در واقع انتقاد وزارت خارجه ترامپ به دولت اوباما این بود که چرا صرفا در حوزه هسته‌ای با ایران مذاکره شده و سایر حوزه‌های اختلاف دیده نشده است. آنها از این ایده پیروی می‌کنند که «یا هیچ مساله‌ای با ایران حل نمی‌شود یا همه مسائل با هم حل و فصل می‌شود.» این طرح پمپئو در ابتدا بسیار آرمان‌گرایانه به نظر می‌رسید و بسیاری شرایط او را به مثابه بستن مسیر گفت‌وگو و تلاش برای تغییر ماهیت جمهوری اسلامی ایران ارزیابی می‌کردند. با این حال، آمریکا سیاست فشار حداکثری را ابزار اساسی رسیدن به هدف توافق جامع قرار داد. با گذر زمان و اثرگذاری تحریم‌ها، طرح وزارت خارجه به تدریج در محافل سیاسی و فکری آمریکا به‌عنوان طرحی که قابلیت عملیاتی شدن دارد مورد پذیرش و حمایت قرار گرفت به گونه‌ای که امروزه دولت ترامپ به‌صورت یکپارچه هدف از سیاست فشار حداکثری علیه ایران را رسیدن به یک توافق جامع با ایران می‌دانند. شخص رئیس‌جمهور بارها مدعی شده است که به دنبال یک توافق جامع با ایران است. بنابراین ارزیابی این است که آمریکا باید ضمن عدم اعطای معافیت‌های زودهنگام پیش از رسیدن به توافق نهایی، تشدید فشار اقتصادی با آسیب‌رساندن به تجارت غیرنفتی ایران در منطقه و حمایت از مردم و جامعه مدنی سیاست فشار حداکثری علیه ایران را ادامه دهد. لذا در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری، دولت ترامپ تلاش می‌کند با تشدید سیاست فشار حداکثری، فروپاشی کامل برجام و اعمال تحریم‌های ثانویه به منظور ممانعت از انجام معامله تسلیحاتی توسط ایران، زمینه را برای دستیابی به توافقی جامع در تمامی حوزه‌های مناقشه با ایران فراهم کند. با توجه به عدم تمایل جمهوری اسلامی ایران به انجام گفت‌وگوهای جامع با آمریکا در تمامی حوزه‌ها، ممکن است در دور دوم ترامپ، ایران نه تنها بار دیگر عدم تمایل خود به گفت‌وگوهای جامع در همه حوزه‌ها را نشان دهد، بلکه به دلیل دشوار بودن حفظ برجام در چهار سال دوم ترامپ، از توافق هسته‌ای خارج شود و فعالیت‌های هسته‌ای خود را با سرعت و شدت از سر گیرد. زمانی که ایران در سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ چنین مسیری را در پیش گرفت، خطر امکان حمله آمریکا یا اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران افزایش یافته بود. به نظر می‌رسد تیم ترامپ نه تنها خویشتنداری دولت اوباما را ندارند، بلکه مشتاق به برخورد نظامی حداقل محدود و حمله به مراکز هسته‌ای ایران هستند که این اقدام می‌تواند سرآغاز برخوردها و تقابل‌های دامنه‌داری فراتر از موضوعات اقتصادی میان ایران و آمریکای ترامپ شود. واقعیت این است که این سناریو محتمل‌تر است. زیرا با پیروزی ترامپ اتحادیه اروپا به همراه چین و روسیه از حفظ برجام برای یک دوره چهارساله دیگر ناامید می‌شوند و مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز به این ارزیابی می‌رسند که خروج از برجام و از سرگرفتن فعالیت‌های هسته‌ای به منظور تحت فشار قرار دادن آمریکا همانند تجربه گذشته در دوران اوباما، بهترین گزینه برای ایران است. اما هیچ اطمینانی وجود ندارد که واکنش آمریکای تحت امر ترامپ همانند واکنش دولت اوباما خواهد بود. بنابراین هرچند توافق جامع خواست اصلی دولت ترامپ خواهد بود، اما آنچه در عمل اتفاق خواهد افتاد تداوم سیاست فشار حداکثری در کنار احتمال برخوردها و تقابل‌های نظامی محدود است.

ایران و آمریکا در پرتو پیروزی جو بایدن: نامزد حزب دموکرات اگرچه وعده بازگشت به برجام را داده است، اما آن گونه که از اظهارنظر مشاوران سیاست خارجی وی از جمله «جیک سالیوان» و «آنتونی بلینکن» بر می‌آید، در صورت پیروزی، بایدن با درس گرفتن از اثرگذاری تحریم‌های اقتصادی بر ایران در دوران ترامپ و داشتن اهرم فشار مناسب، با صبر و طمأنینه تمام وارد مذاکرات احتمالی خواهد شد. در ابتدا برای نشان دادن حسن نیت، ممنوعیت ورود شهروندان ایرانی به آمریکا را لغو و برخی کمک‌های بشردوستانه برای مبارزه با کرونا را به ایران ارسال خواهد کرد. سپس درباره برجام با شرط انجام کامل تعهدات از سوی ایران، وارد مذاکره خواهد شد. ممکن است در ابتدا برخی تحریم‌های صوری همچون تحریم رهبری یا وزیر خارجه ایران لغو شود. در گام بعدی بایدن به همراهی کشورهای اروپایی، طرحی مانند طرح چهار محور مکرون را برای مذاکره درباره مسائل هسته‌ای، منطقه‌ای و موشکی پیشنهاد خواهد کرد. در ادامه با ایجاد دوگانه  حامیان و مخالفان توافق با آمریکا در داخل ایران، سبب دودستگی آشکاری میان نخبگان تصمیم‌گیر خواهد شد. به احتمال فراوان بایدن تا انتخابات ۱۴۰۰ ایران منتظر خواهد ماند تا در صورت مطلوب بودن شرایط و انتخاب یک گزینه به اصطلاح میانه‌رو، فرآیند مذاکره را ادامه دهد؛ البته قبل از آن با لغو برخی تحریم‌ها و وارد کردن شوک اقتصادی، افکار عمومی را برای پذیرش مطلوبیت توافق و در نتیجه گزینه حامی این رویکرد در ایران آماده خواهد کرد. اکنون برخی از تحلیلگران آمریکایی برای انجام مذاکره احتمالی بایدن بر تحولات داخلی ایران به‌ویژه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده تمرکز ویژه‌ای دارند. به باور این تحلیلگران دولت بایدن می‌تواند با برداشتن برخی تحریم‌ها و تغییر شرایط اقتصادی در ایران، فضای عمومی داخل ایران را برای پذیرش مطلوبیت و فوریت مذاکره و انتخاب رئیس‌جمهوری میانه‌رو برای تضمین موفقیت مذاکرات، تغییر دهد. به احتمال فراوان دولت بایدن برای دست یافتن به چنین فضایی، بیشترین تلاش را تا انتخابات ریاست جمهوری ایران انجام خواهد داد.   در پایان باید گفت هر چند همواره در ۴۰ سال گذشته و در دوران روسای جمهور مختلف آمریکا، سیاست‌های آمریکا آثار و پیامدهایی برای ایران داشته است، اما باید به صراحت گفت که سیاست‌های رئیس‌جمهور آمریکا در چهار سال آینده بیشترین تاثیر را بر سیاست، منفعت و امنیت در ایران خواهد داشت. در صورت پیروزی ترامپ، وی با تشدید فشارها و در پرتو ناامیدی چین، روسیه و اتحادیه اروپا با شرایط سختگیرانه‌تر به دنبال توافقی جامع خواهد بود. و بایدن دموکرات نیز با علم به اثرگذاری تحریم‌های چندجانبه طبق تجربه دوران اوباما و نیز اثرگذاری تحریم‌های یکجانبه آمریکا طبق تجربه ریاست جمهوری ترامپ، ابتدا مسیر گفت‌وگو را پیشنهاد خواهد کرد و در صورت نیاز به ابزار تحریم متوسل خواهد شد. تفاوت در این است که ترامپ اول تحریم می‌کند بعد به دنبال مذاکره است و بایدن با علم به ایجاد نظام تحریم‌ها در کمترین زمان ممکن اول گفت‌وگو را پیشنهاد خواهد کرد و در صورت نیاز تحریم خواهد کرد.