متغیرهای کلیدی کدامند؟

بایدن عملا سال ۲۰۲۱ وارد کاخ‌سفید می‌شود و بر صندلی ریاست‌جمهوری می‌نشیند. نمی‌توان انتظار داشت به محض ورود جو بایدن تاثیرات حضور او حتی در سطح کلان برای جامعه ما قابل لمس باشد. در هر حال باید در نظر داشته باشیم، بایدن نیز در سیاست کلی منافع کشور خود را در نظر می‌گیرد و مطمئنا برگ‌های برنده ترامپ را نمی‌سوزاند. بایدن نیز یک دموکرات است و دموکرات‌ها اغلب بدتر از جمهوری‌خواه‌ها با ایران تعامل کرده‌اند. در عمل، سیاست دموکرات‌ها سر بریدن با پنبه است و اقتصاد جوامع را به سمت تحریم سوق می‌دهند، ولی اغلب جمهوری‌خواهان نگرشی مثبت‌تر به سرمایه‌گذاری دارند و اقتصادها را فلج نمی‌کنند. با این حال حمایت بایدن از برجام و نگاه بایدن به خاورمیانه می‌تواند برای ما مهم تلقی شود.  واقعیت این است که بازارهای مالی ایران از انتخاب بایدن خرسند شده و اقتصاد ایران به آمدن بایدن روی خوش نشان داده است. فعالان اقتصادی بر این باورند که بایدن فردی صفر و صد نیست و در عمل با او می‌شود به تعاملی مطلوب‌تر در عرصه سیاسی رسید تا بتوان مراودات اقتصادی رادوباره به انجام رساند و در سطح کلان اقتصاد را پیش‌برد. البته باید اذعان داشت بخش عظیمی از مشکلات ما در سوءمدیریت داخلی کشور خلاصه می‌شود. پس باید ابتدا با توجه به شرایط پیش آمده سعی بر این باشد شرایط به درستی مدیریت شود؛ اصلاحات اقتصادی صورت پذیرد، خوش‌بینی مفرط رفع شود و تعاملات سیاسی به بهترین نحو رهبری شود تا بتوان امیدوار بود مشکلات و گرفتاری‌ها آهسته و پیوسته مرتفع شود. خروج از شرایط سخت اقتصادی کنونی مستلزم اتخاذ تصمیم‌های بهینه سیاسی است، پس همواره باید سعی بر این باشد که بهترین تصمیم سیاسی به همراه بهترین سیاست‌گذاری اقتصادی اتخاذ شود.  سیاست بانک‌مرکزی درخصوص نرخ ارز و همزمان نرخ بهره بانکی در شرایط کنونی می‌تواند برای سرمایه‌گذاران دارای اهمیت باشد. زیرا با آمدن بایدن با توجه به نگاه گشایش سیاسی و اقتصادی که جامعه دارد، انتظارات تورمی کاهش یافته و همین امر موجب می‌شود نسبت به آینده و شرایط احتمالی پیش رو خوش بین بوده که خود تاثیر بسزایی در تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران دارد. شاید بتوان انتظار داشت با آمدن بایدن تحریم صادرات نفتی ایران کمرنگ‌تر شده و فروش شرکت‌ها در این بخش با شوک مثبت روبه‌رو شود. نقل‌وانتقال پول راحت‌تر صورت پذیرد و صادرات و واردات در سایر بخش‌های اقتصادی کشور تسهیل شود. این خود موجب می‌شود عملکرد شرکت‌ها در بخش عملیاتی با رشد چشمگیری روبه‌رو شده و نگاه سرمایه‌گذاران به عملکرد شرکت‌ها مثبت ارزیابی شود. اگر امیدوار باشیم بایدن سیاستی اتخاذ کند که تولید نفت کشورها کاهش یابد، می‌توان انتظار داشت قیمت نفت افزایش یافته و در کنار کاهش تحریم‌ها و افزایش صادرات ایران شاهد افزایش درآمد نفتی کشور باشیم. این امر و تصمیم بایدن در مورد سیاست تحریم و شرایط اقتصادی حاکم بر جوامع برای بازار سرمایه ایران نیز بسیار مهم است.  از طرفی کشف واکسن کرونا نیز خود موجب می‌شود، بسیاری از شرکت‌ها به چرخه تولید بازگشته و تولید از سر گرفته شود، بازارهای جهانی رونق یابند، شرایط اقتصادی بهبود نسبی یابد و تعاملات در عرصه سیاسی و اقتصادی راحت‌تر پیش رود. باید توجه داشت تصمیمات سیاست‌گذاران داخلی بسیار مهم بوده و نگاه همه سرمایه‌گذاران هم به سیاستمداران خارجی است و هم به سیاست‌گذاران داخلی و به شدت اتخاذ تصمیمات این دو گروه بر تصمیم سرمایه‌گذاران تاثیرگذار است.  سیاست‌گذاری نرخ سود بانکی و نرخ ارز و از طرفی نرخ تورم، می‌تواند عاملی باشد برای رشد مثبت یا منفی بازار سرمایه. رشد بازار سرمایه با نرخ تورم رابطه مستقیم دارد و از طرفی افزایش نرخ ارز موجب می‌شود که انتظارات تورمی بالا رفته و توجه به بازار سرمایه روی سهام دلاری بیشتر شود. در این بین باید توجه داشت که نرخ سود بانکی بالا و همچنین پایین نگاه داشتن نرخ ارز موجب می‌شود تا نقدینگی از بازار سرمایه خارج شده و در بازارهای موازی جولان دهد. اینکه در شرایط کنونی تصمیمات مهم و کلان اقتصادی به بهترین نحو اتخاذ و اجرایی شود، بسیار مهم است.

 

با آمدن بایدن انتظارات تورمی کاهش یافته است، از طرفی خوش‌بینی در عرصه تعاملات سیاسی موجب می‌شود تا پیش‌بینی سودآوری شرکت‌ها با رشد مثبت روبه‌رو شده و اقبال با بازار سرمایه همراه باشد. پس باید توجه داشت سیاستی اتخاذ شود که با توجه به اتفاقات سیاسی پیش رو نرخ ارز در قیمت معقولی تثبیت شده و سالیانه نیز به اندازه نرخ سود بانکی یا کمی بیشتر رشد داشته باشد تا در این صورت سرمایه‌گذاران در مقام مقایسه بازدهی بازارهای موازی مالی، نقدینگی را به سمت بازار سرمایه سوق دهند. بدیهی است سرمایه‌گذاری و ورود پول باید به‌گونه‌ای باشد که حساب شده و معقول بوده و در جهت تامین مالی شرکت‌ها بابت طرح‌های توسعه و انواع پروژه‌های سود ساز باشد. در این صورت نرخ رشد واقعی افزایش می‌یابد و در بازار سرمایه شاهد افزایش P/ E این بازار خواهیم بود. از این‌رو سرمایه‌گذاران می‌توانند به کسب بازدهی معقول و متناسب با ریسک خود امیدوار باشند. در این صورت است که بازار سرمایه به یک بازار مالی دارای استراتژی و دارای بازدهی و ریسک متناسب تبدیل می‌شود. با توجه به شرایط پیش آمده در حوزه سیاست خارجی و امیدواری در جهت تعامل با جهان و اتخاذ تصمیمات اقتصادی و سیاسی عاقلانه و به دور از هیجان، امیدواریم روند رشد بازار سرمایه تداوم داشته باشد، شرکت‌ها در بخش سودآوری با رشد مثبت روبه ‌رو شده و دولت بتواند با سیاست‌گذاری صحیح اقتصادی و سیاسی در حوزه بازار سرمایه موفق عمل کند.