همه ابهامات «بازار هدف» فرابورس

ابتدای خرداد ماه درست زمانی که شاخص کل بورس هر روز رکورد جدیدی می‌زد و کانا‌ل‌های دست‌نیافتنی را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشت، خبر راه‌اندازی بازار هدف رسانه‌ای شد. آن‌طور که متولیان اعلام کردند این بازار با این هدف طراحی شده که به شرکت‌هایی که متقاضی پذیرش در بازار سرمایه هستند «نه» گفته نشود. از آنجا که بازار سرمایه در آن دوره رونق کم‌سابقه‌ای پیدا کرده بود و مسوولان ارشد کشور با صلابت از حمایت از این بازار صحبت می‌کردند، هم مردم برای سهامداری مشتاق بودند و هم شرکت‌ها برای پذیرش هرچه سریع‌تر در این بازار تلاش می‌کردند. بر اساس آماری که در آن بازه زمانی اعلام شد از بین ۸۰۰ شرکت متقاضی، پذیرش تنها ۱۲۶ شرکت نهایی و سایر شرکت‌ها مشمول طرح مجدد، بررسی مجدد یا رد پذیرش شده‌ بودند. از این رو سیاست‌گذاران بورسی تصمیم گرفتند بازاری با نام بازار هدف راه‌اندازی کنند که شرکت‌های جامانده نیز وارد بازار شوند. امیر هامونی، مدیرعامل فرابورس ایران در این باره گفته بود:‌ «بازار هدف، با هدف «نه» نگفتن به شرکت‌های متقاضی پذیرش راه‌اندازی شده است. به‌خصوص شرکت‌های دانش‌بنیان که شاید یک یا دو شرط پذیرش در بورس و فرابورس را نداشته باشند بنابراین این بازار برای شرکت‌های دانش‌بنیان بزرگ، متوسط و استارت‌آپ‌هایی که می‌خواهند تازه شروع به فعالیت کنند طراحی می‌شود تا سهامشان در این بازار پذیرش و سپس معامله شود. به گونه‌ای که شرکت‌ها بر اساس درجه ریسک،‌ ابهام و میزان شفافیتی که دارند در یکی از تابلو‌ها لیست می‌شوند.» او در همین حال گفته بود شرکت‌های استارت‌آپی که دارای استانداردهای لازم هستند در بازارهای اصلی پذیرش می‌شوند و از شرکت‌هایی که شرایط ورود به تابلوی اول و دوم فرابورس را دارند، استقبال می‌شود. در این فراخوان اعلام شده بود شرکت‌ها در شرایطی به بازار هدف راه می‌یابند که در معیارهای پذیرش از قبیل اندازه شرکت، وضعیت مالی و عملیاتی، نوع فعالیت، داشتن زیان انباشته، دارا بودن ریسک‌ها و ابهامات مختلف نظیر وجود بندهای مختلف در گزارش حسابرس مستقل و... نتوانند در بازارهای اصلی فرابورس پذیرش شوند.

گرچه برخی از همان ابتدا به استقبال ایده تشکیل بازار هدف رفتند و آن را راهی برای تسهیل ورود شرکت‌ها به ویژه شرکت‌های استارت‌آپی که برای پذیرش با مشکلاتی چون شفاف‌ نبودن صورت‌های مالی یا ارزش‌گذاری دارایی‌ها و... مواجه هستند، به بازار سرمایه دانستند، اما این طرح مخالفان جدی هم دارد. آنان معتقدند بازار هدف از همان ابتدا بر پیشانی اعضای خود برچسب‌هایی چون زیان‌ده بودن، صورت‌های مالی و عملیاتی مبهم و نامطمئن، پرریسک بودن و... می‌زند. این دسته از منتقدان می‌گویند فرابورس با ایجاد این بازار قصد دارد از یکسو فشارها برای ورود استارت‌آپ‌ها به بورس را از دوش خود بردارد و از سوی دیگر ریسک ورود بدون ضابطه آنها را برای بازار سرمایه حداقلی کند.  همه اینها در حالی است که این ایده در زمانی مطرح و کلید زده شد که بازار هر روز رکورد جدیدی می‌زد و مردم برای ورود به این بازار بسیار مشتاق بودند و هر روز بر تعداد کدهای بورسی افزوده می‌شد. در همان زمان نیز کارشناسان مخالف این ایده از تصمیم‌گیران بورسی می‌پرسیدند استارت‌آپ‌هایی که با رویای تامین مالی در پی بورسی شدن بودند، حاضرند تحت تابلویی که ممکن است سرمایه‌گذاران خرد را بترساند وارد این حوزه شوند؟ این سوال اکنون که بازار ریزش سنگینی پشت سرگذاشته و سهامداران تازه‌وارد هنوز با ترس و تامل به آینده سهامداری خود فکر می‌کنند، وجود دارد که چنین تابلویی چقدر در اقبال نشان دادن سرمایه‌های این بازارها به این شرکت‌ها تاثیرگذار خواهد بود؟

«دنیا‌ی‌اقتصاد» تلاش کرد درباره این موضوع با مسوولان شورای‌عالی بورس گفت‌‌وگو کند و جزئیات بیشتری درباره بازار هدف به دست آورد که هیچ‌کدام پاسخگو نبودند.

مجتبی معتمدنیا،‌ کارشناس بازار سرمایه در این خصوص  معتقد است بازار هدف که خبر راه‌اندازی آن رسانه‌ای شده ابهامات زیادی دارد و در همین حال می‌‌گوید در شرایط فعلی بازار که مشکل نقدینگی وجود دارد، این ایده راهگشا نخواهد بود و به نفع بازار نیست. او به «دنیای‌اقتصاد» می‌گوید: «هنوز دیتای زیادی در باره این ایده منتشر نشده و خیلی مبهم است بنابراین نمی‌توان به‌صورت قطعی درباره آن نظر داد. اما قرار بود شرکت فرابورس حدود ۶ یا ۷ سال پیش چنین مکانیزمی را پیاده کند که بورس ایده نام داشت.»  معتمدنیا توضیح می‌دهد: «قرار بر این بود که استارت‌آپ‌ها قبل از شروع کار، تامین مالی خود را از طریق این مکانیزم انجام دهند. تا جایی که در خاطر دارم یکسری ارتباطات هم برقرار شد ولی بر اساس این مکانیزم تنها دو یا سه معامله روی تابلو صورت گرفت!» این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه «سیاست‌گذاران نباید برای مقاصد ریاستی و مدیریتی خود چنین خبرهایی را مطرح کنند» می‌گوید: «مطرح کردن طرحی که هنوز کار کارشناسی روی آن انجام نشده به نفع بازار نیست. باید چارچوب‌‌ها و نوع سرمایه‌گذاری حقیقی‌ها روی آن مشخص شود. علاوه بر این باید محدودیت‌‌هایی روی سرمایه‌گذاری و فروش سهام در بازار هدف گذاشته شود. چون استراتژی این بازار استراتژی بلندمدت است. بنابراین منطقی این است کسی که به خرید سهام در این بازار اقدام می‌کند دیدگاه بلندمدت داشته باشد و نخواهد روزانه یا حتی هفتگی معامله کند.»  معتمدنیا با اشاره به ابهاماتی که درباره تشکیل بازار هدف وجود دارد تاکید می‌کند: عنوان کردن این موضوع در شرایط فعلی بازار نگرانی‌هایی ایجاد می‌کند. آن هم در بازاری که مشکل نقدینگی وجود دارد و احتیاج به تزریق نقدینگی داریم. یکی از پیامدهای بازار هدف می‌تواند این باشد که مقداری نقدینگی را از بازار خارج کند. تشکیل این بازار گرچه در میان‌مدت شاید به نفع خیلی از استارت‌آپ‌ها باشد ولی قطعا در شرایط کوتاه‌مدت به نفع بازار نخواهد بود.»  او همچنین با یادآوری تشکیل مقطعی بازار sme می‌گوید: بزرگ‌ترین مشکل این است که باید برای بازار هدف تعریف درست‌تری انجام شود چون اگر مساله پذیرش شرکت‌های کوچک مطرح بود بازار sme در فرابورس ایجاد کرده بودیم که دو تا سه شرکت در این بازار پذیرش شدند. الان باید بررسی کرد آن بازار چقدر توانست به بازار سرمایه و صاحبان ایده کمک کند، بعد به فکر بازار جدید باشیم. اینکه بخواهیم دائم به حوزه مدیریت خود شاخ و برگ دهیم منطقی نیست. آن هم در شرایطی که بازار شرایط ویژه دارد و نیاز به نقدینگی داریم.»  معتمدنیا تاکید می‌کند که طراحان بازار هدف باید تعریف دقیق‌تری درباره این بازار و اهداف آن ارائه کنند تا بهتر بتوان درباره‌‌اش نظر کارشناسی‌ داد.