۳۰ سال از اصرار مسوولان اقتصادی کشور برای پیوستن ایران به روند تجارت آزاد جهانی به‌خصوص عضویت در WTO می‌گذرد (ایده‌ای که مخصوصا در دهه ۷۰ ه.ش یعنی در فضای پس از پایان نظام دوقطبی جنگ سرد جذابیت فراوانی داشت) ولی اینک در آستانه سال ۱۴۰۰ واقعیات در صحنه‌های سیاست و اقتصاد ایران و جهان با استناد به سه مولفه تاریخ معاصر جهان، شاخص‌های اقتصاد جهانی و وضعیت خاص ایران در دوره تحریم تغییرات اساسی کرده است، بنابراین اوضاع فعلی حکایت از برخی رخدادهای نوظهور دارد به‌طوری‌که بعید است الحاق ایران به WTO فعلا کمک فوری و بزرگی به حل مشکلات اقتصادی مملکت کند. بدیهی است اصل عضویت ایران در WTO به خودی خود می‌تواند اقدام درست و پسندیده‌ای باشد ولی بحث بر سر اولویت این موضوع در سیاست‌گذاری اقتصادی کشور و اهمیت این مساله در حل مشکلات اساسی و فوری اقتصادی و معیشتی جامعه همچنین کیفیت عضویت ایران در WTO است.   

الف- تجربه تاریخی توقف روند جهانی شدن اقتصاد در قرن بیستم:

اولین دوره جهانی‌سازی اقتصاد مربوط به سال‌های ۱۹۱۴-۱۸۸۰ بوده است. طی این دوره امپراتوری بریتانیا بازاری داخلی و منطقه‌ای با پول واحد به گستردگی اتحادیه اروپا اداره می‌کرد. در این مدت چین با وجود نظام سیاسی بسته‌ای که داشت ولی در حوزه اقتصاد و بازرگانی آزادانه عمل می‌کرد؛ روسیه هم طی همین دوره با کنار گذاشتن نظام فئودالی شروع به نوسازی صنایع و کشاورزی خود کرده بود؛ آلمان هم در پرتو نظام اقتصاد بازار آزاد جهانی در حال تبدیل شدن به غول صنعتی اروپا بود. طی این مدت اوراق قرضه در آرژانتین منتشر می‌شد، در لندن ضمانت می‌شد و در نیویورک به فروش می‌رسید یا اینکه نفت در کالیفرنیا پالایش می‌شد، این نفت توسط بانک‌های شانگهای در چین ضمانت می‌شد و برای مصرف به ژاپن فرستاده می‌شد. طی مدت مذکور صفحات نمایش تازه اختراع شده، قیمت سهام و دیگر اطلاعات بازار را از بورس نیویورک به‌صورت روزانه به منازل سیم‌کشی شده کارگزاران در سراسر آمریکا منتقل می‌کرد. اولین تجربه عصر جهانی‌سازی اقتصاد که شاهد رونق، نوآوری، گسترش بازرگانی و ادغام تجارت و اقتصاد در مقیاس جهانی بود از سال ۱۹۱۴ به مدت ۷۷ سال متوقف شد. دلایل توقف روند جهانی شدن اقتصاد عبارت بود از: دو جنگ جهانی اول و دوم، دو جنگ بزرگ ارزی، سقوط امپراتوری‌ها و قدرت‌های بزرگ اقتصادی و صنعتی طی دو جنگ جهانی اول و دوم، رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ در آمریکا و نهایتا شروع دوره ۴۶ ساله جنگ سرد. نتیجه آنکه تاریخ معاصر به ما می‌آموزد که روند جهانی شدن اقتصاد بازار آزاد حداقل یک مرتبه در قرن بیستم برای مدتی طولانی از حرکت باز ایستاده است؛ بر همین اساس تعداد زیادی از اقتصاددانان در غرب معتقدند ادعاهای نظام فعلی سرمایه‌داری در چیرگی بر تهدیدها و چالش‌های فراروی حفظ و تداوم این نظام نمی‌تواند محکم‌تر از ادعاهای طرفداران نظام‌های کمونیستی یا توتالیتاریستی اروپایی در توجیه تداوم این نظام‌های منسوخ قبل از شکست خوردن آنها باشد، مخصوصا که فعلا راه حلی برای بحران‌های بزرگ و تهدیدها علیه نظام سرمایه‌داری از جمله تضاد شدید میان دارا و ندار در هر دو مقیاس داخل کشورها و نظام بین‌الملل ارائه نشده است.  

ب- نگرانی‌های واقعی بابت امکان توقف دوباره روند جهانی شدن اقتصاد:

هر چند پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد به مدت ۱۰ سال امیدواری‌ها و سرخوشی‌های زیادی بابت احیای مجدد روند اقتصاد جهانی بروز کرد به‌طوری‌که شکل‌گیری WTO، ایجاد شرکت‌های چندملیتی، ایجاد وابستگی‌های متقابل اقتصادی فرضا به‌صورت مشارکت بخش‌های مختلف جغرافیایی دنیا در تولید مشترک یک کالا، برخورداری جامعه جهانی از فناوری‌های نوین در حوزه ارتباطات از جمله مهم‌ترین نتایج و دستاورد‌های این امیدواری‌ها بوده است ولی طی چند سال اخیر شاخص‌های اقتصادی زیادی در سطح جهانی بار دیگر نگرانی‌های واقعی و زنگ خطر بابت امکان توقف دوباره روند جهانی شدن اقتصاد را به صدا درآورده است. ظهور دوباره نوعی مرکانتیلیسم اقتصادی از دهه ۹۰ میلادی به بعد به‌صورت اصرار دولت‌های بزرگ در حمایت همه‌جانبه از شرکت‌های بزرگ بخش خصوصی (سرمایه‌داری دولتی) به‌عنوان یکی از اولین نشانه‌های چالش فراروی اقتصاد جهانی در نظر گرفته می‌شود زیرا این شرکت‌های بزرگ و مقتدر غالبا به‌عنوان بازوهای مالی دولت‌ها عمل می‌کنند (نظیر شرکت‌های بزرگ نفتی در دنیا، جنرال الکتریک در آمریکا، شرکت چینی سینوپک و...). پس از ظهور نوع تازه‌ای از مرکانتیلیسم اقتصادی برخی دیگر از بحران‌ها و رخدادها طی ۲۰ سال گذشته تداوم روند اقتصاد جهانی و بازار آزاد را به چالش کشیده است. از جمله این موارد می‌توان به این موارد اشاره کرد:  ممانعت کشورهای غربی از عضویت کشورهای ضد غربی در WTO بنا به دلایل غیر اقتصادی و صرفا سیاسی، کاربرد افراطی آمریکا و اروپا از حربه تحریم علیه کشورهای غیرهمسو، مانع‌تراشی بر سر راه مشارکت فعالانه روسیه در اقتصاد جهانی طبق اصول سرمایه‌داری، ناتوانی WTO در کمک به حل مشکلات بزرگ اقتصاد جهانی و در نتیجه به حاشیه رفتن ارزش‌های بازار آزاد جهانی و کمرنگ شدن نقش WTO، وقوع جنگ‌های ارزی به‌خصوص میان چین و آمریکا، بحران‌های مالی در دهه ۹۰ میلادی و مخصوصا بحران مالی ۲۰۰۸، پدیده‌های نوظهور ملی‌گرایی افراطی در آمریکا (ترامپیسم) و اروپا، اقدام آمریکا در وضع تعرفه‌های سنگین بر تمامی انواع کالاهای وارداتی به این کشور و تضعیف انواع چندجانبه‌گرایی در دوره ترامپ، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت)، راهبرد جدید چین در تدوین اقتصاد موسوم به «چرخه دوگانه» مبتنی بر تجارت بین‌المللی در کنار توسعه بازارهای داخلی چین و تمرکز بر گسترش تولید داخلی به جای افزایش صادرات و بالاخره تاثیرات بسیار مهم و اقتصادی همه‌گیری جهانی ویروس کرونا. در راهبرد جدید اقتصادی چین موسوم به « چرخه دوگانه» موتور محرک اقتصادی چین به جای صادرات، تقاضا و ابتکار داخلی در چین و به منظور افزایش سهم مصرف داخلی در چین و کاهش وابستگی به صادرات در نظر گرفته شده است. راهبرد اقتصادی «چرخه دوگانه» در مقابل راهبرد چینی «چرخه بزرگ بین‌المللی» است که در اواخر دهه ۸۰ میلادی برای توصیف راهبرد افزایش صادرات چین ابداع شد. فرید زکریا در کتاب تازه خود با عنوان «ده درس از دنیای پسا پاندمیک کرونا» می‌نویسد: «اولین و مهم‌ترین درس کرونا این است که کشورها از این پس سیاست‌های درون گرایی در اقتصاد را ارج خواهند نهاد و در اقتصاد بیشتر به دنبال تامین منافع فوری خود خواهند بود.»

در هر حال روند حاکم بر اقتصاد جهانی حاکی از تضعیف هر چه بیشتر نقش جهانی WTO و کم اهمیت شدن ارزش‌های تجارت آزاد از جانب قدرت‌های بزرگ اقتصادی از جمله آمریکا بوده است، چنانکه آمریکا مدت‌هاست که مهم‌ترین تصمیمات اقتصاد جهانی را به جای WTO در چارچوب گروه بیست پیگیری می‌کند، درست مانند تصمیمات مهم برای بحران مالی ۲۰۰۸ که صرفا از طریق گروه بیست و هسته کشورهای غربی در این باشگاه پیگیری شد. «کیشور محبوبانی» (دیپلمات سرشناس سنگاپوری) در کتاب جدید خود می‌گوید که آمریکای فعلی کاملا متفاوت از آمریکای دوران جنگ سرد است. بنا به تعبیر «محبوبانی» همان‌طور که جان راولز فیلسوف آمریکایی نیز گفته است بسیاری از ارزش‌های بنیادین که مبنای شکل‌گیری آمریکا مخصوصا در حوزه‌های اقتصادی بوده است، اینک به فراموشی سپرده شده است. «کیشور محبوبانی» همچنین معتقد است آمریکا هر چند مبتکر و موسس WTO بوده است ولی اینک از این سازمان بلکه ارزش‌های تجارت آزاد عقب نشینی کرده است و مانند شوروی در عصر جنگ سرد در حوزه‌های اقتصادی تبدیل به یک نظام غیر منعطف و ایدئولوژیک شده است.     

ج- اولویت‌های اقتصادی ایران در شرایط سخت تحریم:در شرایط سخت تحریم‌های جاری علیه ایران طبیعتا اولویت اصلی سیاست‌گذاران و مدیران اقتصادی باید پیدا کردن راه‌های فائق آمدن بر تحریم‌های اقتصادی یا به عبارت بهتر دور زدن تحریم‌ها باشد که اهداف چنین برنامه‌ای ارتباط چندانی با عضویت در WTO ندارد زیرا مشکلات موجود بر سر راه بازرگانی و مبادلات مالی ایران با جهان خارج فعلا هیچ ارتباطی با عضویت یا عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی ندارد. بعید است در چنین شرایطی پیوستن به WTO اولویت بزرگ مملکت باشد، زیرا اولا مشکلات اصلی اقتصادی در کشور ناشی از تحریم اقتصادی است که باید برای آن چاره اندیشی شود و پیوستن به WTO الزاما راه حل فوری برای فائق آمدن بر مشکلات تحریمی نیست. ثانیا حتی در شرایط فقدان تحریم اقتصادی علیه ایران، مزایا و منافع واقعی و ملموس پیوستن ایران به WTO روشن و واضح نیست. اگر هدف‌گذاری از پیوستن به WTO، گسترش بازرگانی ایران مد نظر باشد طبیعتا چنین هدفی فعلا در شرایط تحریمی قابلیت برآورده شدن ندارد، چنان‌که حتی در صورت فقدان تحریم علیه ایران باز هم ضمانت چندانی برای محقق شدن هدف گسترش بازرگانی خارجی ایران پس از پیوستن به WTO وجود نداشت چون واقعا کشورهای زیادی نفع چندانی از پیوستن به سازمان تجارت جهانی نصیبشان نشده است. در چنین شرایطی نباید اجازه داد که کشورهای غربی بخواهند از حربه عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی برای اهداف سیاسی خود نسبت به ایران استفاده کنند.

د- ارزیابی و نتیجه‌گیری: ایرانیان طی دویست سال گذشته بارها چوب عدم آشنایی با روندهای مهم اقتصادی و سیاسی بین‌المللی را خورده‌اند. تاریخ و اقتصاد به ما می‌آموزد که روند جهانی‌سازی اقتصاد، اینک بار دیگر بر لبه پرتگاه انواع بحران‌ها قرار گرفته است، بنابراین کسی نمی‌تواند تضمین کند که در حرکت قطار تجارت آزاد جهانی وقفه‌ای رخ ندهد! نتیجه آنکه نباید در چنین شرایطی برای تصمیم گیران اقتصادی و سیاسی در ایران فعلا عجله برای پیوستن به WTO مطرح باشد؛ به عبارت بهتر می‌توان گفت اینک وظیفه قدرت‌های بزرگ اقتصادی از جمله اروپا، چین و ژاپن است که برای مهار خطر ملی گرایی در اروپا همچنین خطر ظهور پدیده ترامپ در آمریکا، از طریق ایجاد انگیزه برای کشورهای غیر عضو در WTO کمک کنند تا این کشورها که بنا به ملاحظات صرفا سیاسی از طرف غرب هنوز به عضویت WTO در نیامده‌اند با دریافت تسهیلاتی ویژه و به منظور تقویت WTO به عضویت این سازمان درآیند، نه اینکه مسوولان ایرانی برای پیوستن به WTO اصرار یکجانبه داشته باشند و قدرت‌های بزرگ اقتصادی برای تحقق این خواسته مسوولان ایرانی شرط بگذارند.

 برخی اقتصاددان‌ها معتقدند برای فهم بهتر روند اوضاع اقتصاد جهانی در آینده به دیدگاه‌هایی غیر غربی و مخصوصا غیر آمریکایی نیاز است. این گزاره الزاما به معنای پایان قدرت و توان اقتصادی آمریکا در سطح جهانی نیست بلکه هشداری است به تحلیلگران اقتصادی و سیاسی که دنیا را صرفا از نظرگاه آمریکا و غرب ببینند.