الگوی جنگ کره یا ویتنام؟

این یافته حاصل مقایسه نرخ بازدهی اوراق دولت آمریکا با اوراق خزانه حفاظت شده در برابر تورم است. گروه دوم اوراق از اصل دارایی سرمایه‌گذاران در برابر تورم محافظت می‌کنند، اما سود پایین‌تری دارند که حاصل ریسک کمتر است. با کم کردن نرخ بازده این گروه از اوراق از نرخ بازده اوراق عادی دولتی می‌توان فهمید بازارها درباره تغییرات نرخ تورم در سال‌های آینده چه دیدگاهی دارند. معمولا سرمایه‌گذاران انتظار دارند نرخ تورم در ۱۰ سال آینده بیشتر از پنج سال آینده باشد. اما در هفته‌های اخیر دیدگاه آنها تغییر کرده است. یعنی آنها انتظار دارند نرخ تورم در پنج سال آینده بالاتر از ۱۰ سال آینده باشد.

حال این پرسش مطرح است که این وارونگی به چه معناست؟ جوزف گاگنون، اقتصاددان، یک مثال تاریخی ارائه کرده است: وضعیت کنونی به جای آنکه شبیه دوره طولانی تورم بالا در دهه ۱۹۷۰ باشد، شبیه اوایل دهه ۱۹۵۰ است. اوایل دهه ۱۹۵۰ یعنی در دوره جنگ کره، سرمایه‌گذاران معتقد بودند نرخ تورم برای مدتی کوتاه بالا خواهد رفت. در هر دو دوره یاد شده، هزینه دولت و قیمت کالاهای مصرفی به میزان چشمگیر بالا رفت. اما پیامدهای اقتصاد کلان آنها یکسان نبود. پس از جنگ کره نرخ تورم کاهش یافت. اما بعد از جنگ ویتنام نرخ تورم برای مدتی طولانی بالا باقی ماند. البته در آن دوره تغییرات ساختاری دیگر نیز در هزینه دولت و سیاست‌های پولی رخ داد.

تفاوت اصلی در انتظارات است. جنگ کره زودگذر محسوب می‌شد، در حالی که جنگ ویتنام طولانی شد. رشد فعالیت‌های اقتصادی پس از واکسیناسیون فراگیر جمعیت‌ها، تقاضای به تعویق افتاده برای کالاها و خدمات و برنامه‌های حمایتی که از سوی دولت و بانک مرکزی اجرا می‌شود، بیشتر شبیه دوره جنگ کره است. ممکن است در اثر عوامل یاد شده شاهد رشد زودگذر نرخ تورم باشیم. هراس برخی سرمایه‌گذاران در اوراق قرضه در این سناریو این است که انتظارات تورمی کاهش یابد. برخی به رویکرد جدید بانک مرکزی در حوزه سیاست پولی به‌عنوان علت این امر اشاره می‌کنند. به‌طور خلاصه در رویکرد جدید بانک مرکزی در صورت رشد نرخ تورم به بالاتر از دو درصد، اقدامی برای مهار تورم انجام نخواهد شد.

پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ بانک مرکزی به دلیل ترس از رشد شدید نرخ تورم، سیاست‌های پولی به حالت انقباضی درخواهد آمد. در آن دوره نرخ بیکاری پایین بود و بانک مرکزی برای اینکه با تورم لجام‌گسیخته مواجه نشود پیش‌دستی کرد. اما در عمل مشاهده شد با آنکه نرخ بیکاری پایین بود تغییری در نرخ‌های تورم به وجود نیامد. رویکرد کنونی بانک مرکزی یک رویکرد جدید است و پولی که طی شش ماه آینده به اقتصاد وارد خواهد شد قابل ملاحظه خواهد بود. این پرسش مطرح است که چطور می‌توان فهمید نرخ بالای تورم، کوتاه‌مدت و زودگذر است یا بلندمدت. دو تن از اقتصاددان‌ها معتقدند باید به سطح دستمزدها و آمار اشتغال توجه کرد. در این مدل، برای آنکه تورم بلندمدت باشد ضروری است هم دستمزدها و هم قیمت‌ها رشد کند. بانک مرکزی اعلام کرده قبل از هر اقدامی به داده‌ها توجه خواهد کرد. با توجه به نرخ بالای بیکاری، بعید است بانک مرکزی در آینده نزدیک تغییری در سیاست‌های انبساطی بدهد. اما به نظر می‌رسد بازارها معتقدند بانک مرکزی زودتر از آنچه تصور می‌شود برای مهار تورم اقدام خواهد کرد.