به گزارش پایگاه خبری «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: درخصوص پرونده هسته‌ای ایران، اروپا در روند حرکت دولت اوباما به سمت توافق هسته‌ای با تهران هیچ ممانعتی ایجاد نکرد؛ همان‌طور که در ادامه و در دوره ریاست ترامپ نتوانست مانع از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای شود و تلاش‌های اروپایی‌ها برای دور زدن تحریم‌های آمریکا و ادامه معاملات اقتصادی با تهران، با شکست مواجه شد؛ از جمله اینستکس که قرار بود ابزاری برای حمایت از فعالیت‌های تجاری اروپا با ایران شود و در عمل موفقیتی نداشت. در ادامه، ایران اروپا را در ایفای نقش خود برای مقابله با تحریم‌های آمریکا، مقصر دانست.

اروپا نه تنها در مقابله با ایالات‌متحده، بلکه در مقابل ایران نیز ناتوان است؛ چراکه در طول سه سال از زمان خروج واشنگتن از توافق هسته‌ای، اروپایی‌ها نتوانستند تهران را درمورد لزوم پایبندی کامل به توافق قانع کنند، حتی زمانی که ایران در چند مرحله و در زمان‌بندی‌های اعلام‌شده، از تعهدات برجامی خود کاست.

تاثیرگذاری فعلی موضع اروپا در جریان اظهارنظرهای رسمی، از درخواست از واشنگتن و تهران فراتر نمی‌رود. پس از آنکه جو بایدن در کاخ‌سفید روی کار آمد، شرایط اروپایی‌ها تغییر نکرد و تاثیر حضور اروپا به تشویق طرفین برای مذاکره منحصر شد و سپس، در نتیجه مخالفت تهران با مذاکره مستقیم با آمریکا، اروپا نقش انتقال‌دهنده مواضع دو طرف در مذاکرات را بر عهده گرفت.

مساله قابل تامل آن است که با پیشرفت مذاکرات و اعلام دو طرف آمریکایی و ایرانی درمورد نزدیکی به توافق، اروپایی‌ها کم‌کم خود را از صحنه دور کردند و این روس‌ها بودند که به‌عنوان واسطه‌ای علنی، مطرح شدند. مذاکرات هسته‌ای سهم زیادی در سفر وزیرخارجه روسیه به تهران داشت و طی آن، موضع رسمی و مشخص روسیه در مورد مذاکرات جاری اعلام شد؛ چراکه مسکو تاکید کرد چارچوب گفت‌وگوهای فعلی، تنها توافق هسته‌ای است، یعنی همان موضع ایران در مذاکرات وین.

اروپا نقش و نظری در این‌باره ندارد و اگر احیانا موضع موافق یا مخالفی در مساله موردنظر اتخاذ کند، به احتمال زیاد، تهران آن را نادیده می‌گیرد و واشنگتن هم حساب زیادی روی آن باز نمی‌کند؛ ولو اینکه موضع اروپا موافق موضع آمریکا باشد. دلیل این امر، بی‌تاثیری مواضع اروپاست، برای مثال، اگر دولت‌های غربی حاضر در توافق هسته‌ای در طول دوسال گذشته می‌توانستند تاثیری در تخفیف تحریم‌های آمریکا علیه ایران داشته باشند، شاید شاهد تاثیرگذاری‌شان بر تهران می‌شدیم تا ایران به خواسته‌های اروپا پاسخ مثبت دهد؛ اما معضل اروپایی‌ها آن است که همیشه تنها منتظر برآورده شدن خواسته‌های خود هستند، بدون اینکه تلاشی برای تحقق آن کنند.

با این حال، باید به این موضوع اقرار کرد که وجود اروپا در فضای روابط بین تهران و واشنگتن بی‌فایده هم نیست و اروپایی‌ها نقش مهمی در تسهیل و چه بسا بهبود گفت‌وگوهای غیرمستقیم میان دو طرف داشتند؛ درحالی‌که نقش بی‌طرف را ایفا می‌کند و نمی‌تواند کاملا بی‌تاثیر باشد. درواقع تاثیر دولت‌های غربی در جریان تعامل ایران و آمریکا کمرنگ بوده و منحصر به تحریک و اثرگذاری بین عناصر اساسی و تسهیل آن است.