درس‌های مدیریتی از زبان مدیر Sensedia

 روز به‌خیر کلبر باسیلی! ممنون که وقت امروز خود را به گفت‌وگو با ما اختصاص دادید. اجازه دهید برای شروع به دلیل شما برای بنیان‌گذاری سنسدیا و تاریخچه آن بپردازیم.

من سابقه‌ای طولانی در مهندسی کامپیوتر دارم. در حقیقت‌ اولین کدنویسی‌های من به ۱۲ سالگی‌ام باز‌می‌گردد که قصد برنامه‌نویسی و پیش‌بینی مسابقات فرمول یک را داشتم. من یکی از هواداران بزرگ آیرتون سنا، راننده برزیلی آن مسابقات بودم و باعث شد که مسیر جدیدی در زندگی‌ام باز شود. من سنسدیا را به‌عنوان یک شرکت فناوری یکپارچگی زمانی تاسیس کردم که معماری خدمت‌محور (SOA) مفهومی ارزشمند در بازار شده بود. در ابتدا لازم بود که شیوه یکپارچه‌سازی سیستم‌های اطلاعاتی را در محیط‌های پیچیده بیاموزیم. در سال ۲۰۱۳، رابط برنامه‌نویسی نرم‌افزار خود را به بازار معرفی کردیم. این بستر امکان برنامه‌نویسی و طراحی سیستم‌های اطلاعات بانکداری و اپلیکیشن‌های موبایل را به شرکای بیرونی‌مان می‌داد تا با استفاده از آنها بتوانند با مشتریان و نهادهای دولتی در ارتباط باشند.

 آیا همیشه رویای ساخت شرکتی را  داشتید که با یکپارچگی ارتباطات بتواند موکلان خود را در تحولات دیجیتال یاری کند؟ چشم‌انداز و اهداف اولیه‌تان در زمان تاسیس شرکت چه بود؟

ما همواره به دنبال توانمندسازی موکلانمان برای یکپارچه‌سازی فرآیندهای عملیاتی‌شان و سرعت بخشیدن به برنامه‌ها و سیستم‌هایشان بوده‌ایم. در آن زمان، بیشتر تمرکز ما معطوف به یکپارچه‌سازی برنامه‌ها و اپلیکیشن‌های بانکی بود و فرصت چندانی برای توجه به تحولات کلان‌تر دیجیتال نداشتیم. در این بین‌ رشد فناوری‌های دیجیتال و تغییراتی مانند گسترش پردازش‌های ابری یا میزان استفاده از گوشی‌های همراه هوشمند باعث شد که تغییرات چشمگیری در سال‌های اخیر شاهد باشیم. با مشاهده این شرایط، متوجه شدیم که به دلیل تخصص و فناوری‌هایمان می‌توانیم کمک زیادی به موکلانمان در مسیر دیجیتالی‌شدن کنیم.

مدل کسب‌وکار شرکت ما‌ از آغاز و پیش از معرفی رابط برنامه‌نویسی‌مان، مبتنی بر مشاوره و ارائه بهترین راهکارهای موجود به موکلان بوده است. زمانی که بستر یکپارچه‌سازی خود را ساختیم، مدل کسب‌وکارمان حول ارائه نرم‌افزار قرار گرفت؛ هرچند همچنان مشاوره دادن بخش مهمی از کارمان بود، با این حال‌ مانند هر شرکت نرم‌افزاری مبتنی بر مشتریان‌ با تفاوت‌های بسیاری در شیوه‌های فعالیت و مقیاس‌های اندازه‌گیری موکلانمان مواجه می‌شدیم. البته طبیعی هم هست که هر شرکتی با توجه به صنعت و محیط فعالیت خود، رویه‌ها و اصولی خاص داشته باشد. چالش ما آن بود که هر‌کدام از این رویه‌های اختصاصی مشتریانمان را بیاموزیم تا بتوانیم محصول و خدماتی متناسب با نیاز و شرایطشان ارائه دهیم. نکته مثبت این بود که جای کار زیادی وجود داشت و می‌توانستیم حجم فعالیت‌هایمان را گسترش دهیم.

 شگفت‌آور است که چگونه یک استارت‌آپ کوچک در سال ۲۰۰۷ می‌تواند تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های جهانی حوزه یکپارچه‌سازی شود. شما اعتماد مشتریان خود را به‌دست آورده‌اید و به‌تازگی هم جایزه‌ای تحت‌عنوان بهترین ارائه‌دهنده راهکارهای بانکداری باز سال ۲۰۲۱ را کسب کرده‌اید. برای رسیدن به چنین سطحی با چه موانعی مواجه بودید؟

اکنون که به عقب نگاه می‌کنم، با وضوح بیشتری می‌توان مسیر طی شده و بهترین تصمیمات لازم در هر مرحله را مشخص کرد. اما نخستین کاری که باید می‌کردیم، طراحی و معرفی یک محصول منطبق با نیازهای بازار بود که مقیاس‌پذیر باشد. یک بستر مدیریت رابط برنامه‌نویسی نرم‌افزار، پاسخ ما به این نیاز بود. در گام دوم باید اعتماد مشتریان اولیه خود را به‌دست می‌آوردیم و با محصولات و مشاوره‌هایمان آن را در پیشبرد کسب‌وکارهایشان کمک می‌کردیم. خیلی زود متوجه ظرفیت‌های «بانکداری باز» شدیم. نخستین پروژه ما در این حوزه در سال ۲۰۱۵ و با یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های آمریکای‌لاتین بود. این پروژه هیچ‌گاه به مرحله عملیاتی درنیامد و متوجه شدیم که اولویت‌دهی به فرآیندهای عملیاتی کسب‌وکارها بسیار مهم‌تر از تمرکز صرف بر قابلیت‌های فناوری است. در حقیقت، فناوری‌هایی که نتوانند اعتماد مشتریان را جلب کرده یا مشکلی را حل کنند، محکوم به شکست هستند.

 می‌توانیم تصور کنیم که ورود به‌عنوان یک بازیگر جدید در حوزه فعالیت شما، چقدر دشوار و پراسترس بوده است. با این حال، سنسدیا خدمات منحصربه‌فرد و اصیلی در فضای درحال دگرگونی دیجیتال ارائه می‌کند. می‌توانید توضیح دهید که این راهکارهای چندرشته‌ای چگونه می‌تواند در جهان جدید «باز» و «شفاف» نقش داشته باشد؟

ما شاهد فعالیت پیشگامان بازار در ترویج اهمیت و قدرت رابط‌های برنامه‌نویسی نرم‌افزار برای آمریکای‌لاتین بودیم. تفاوتی که ما ایجاد کردیم، اطمینان یافتن از تناسب این بسترهای مدیریت یکپارچگی و نرم‌افزاری با فعالیت‌های مشتریانمان بود. همچنین باید اطمینان می‌یافتیم که بیش از اهمیت فناوری برای اتخاذ یک استراتژی موفق یکپارچه‌سازی و برنامه‌نویسی نرم‌افزارها، باید تناسب آن با فرآیندهای عملیاتی کسب‌وکار و برخورداری از ذهنیتی جدید موردتوجه قرار گیرد، به همین دلیل بود که از مشتریان خود پشتیبانی کاملی می‌کردیم؛ از تدوین استراتژی و درک دلایل سرمایه‌گذاری روی رابط برنامه‌نویسی گرفته تا خدمات فنی و ارائه توصیه‌هایی پیرامون طراحی و امنیت اطلاعاتی.

  زمانی که محصولات خود را برای صنایع مختلف ارائه می‌دهید، به چه مواردی توجه می‌کنید؟ آیا یک محصول واحد برای تمام نیازها ارائه می‌دهید یا با توجه به شرایط هر مشتری به ارائه محصولات و خدمات اختصاصی آنها می‌پردازید؟

از آنجا که با طیف گسترده‌ای از مشتریان با صنایع و حوزه‌های اقتصادی مختلف کار می‌کنیم و موضوعات مختلفی در پروژه‌هایمان داریم، به هیچ‌وجه نمی‌توان با یک محصول واحد به نیازهای همه آنها پاسخ داد. با این حال‌ هم‌پوشانی‌هایی هم وجود دارد. به‌عنوان مثال‌ تکنیک‌های تامین‌امنیت و نظارت بر رابط برنامه‌نویسی در صنایع مختلف مشابه یکدیگر هستند. در برخی موارد‌ برخی مولفه‌های عملیاتی حوزه‌های مشابه‌ یکسان است (مانند رابط‌های برنامه‌نویسی بانکی و مدیریت رضایت مشتریان آنها). در نهایت‌ برخی موارد باید براساس نیاز خاص یک شرکت پیش برود. به‌عنوان مثال‌ ممکن است آنها یک برنامه یا اپلیکیشن خاص داشته باشند که در شرکت‌ها یا صنایع دیگر با آنها برخورد نکرده باشیم.

 چشم‌انداز دیجیتال در سال‌های اخیر رشدی تصاعدی داشته است. در همین زمان نیازهای صنایع هم تغییر می‌کنند. چگونه توانسته‌اید با این چالش‌ها همگام شوید و برای چالش‌های پیش‌رو هم آماده باشید؟

ما اکنون در فناوری، پیشگام هستیم و از آخرین نوآوری‌ها استفاده می‌کنیم. در همین زمان، روی نوآوری‌ها و پژوهش‌های خود هم تمرکز زیادی داریم و شکست را هم به‌عنوان بخشی از فرآیند توسعه فناوری می‌بینیم. علاوه بر آن‌ روی همکاری فنی با سایر شرکت‌ها هم سرمایه‌گذاری می‌کنیم. از آنجا که هر‌کدام از مشتریان ما، رویکردهای خاص خود را در مدیریت و پیاده‌سازی فناوری‌های جدید دارند، نیاز است که طیف گسترده‌ای از توانمندی‌های فنی و تخصصی داشته باشیم و برخی از آنها بدون همکاری با دیگران غیرممکن یا دست کم زمانبر است.

 چه توصیه‌هایی برای دیگر شرکت‌هایی دارید که قصد نوآوری و پیشبرد دانش خود را دارند؟

شاید در گام نخست، میزان بودجه اختصاصی به طرح‌های پژوهشی و توسعه اهمیت داشته باشد. بسیاری از شرکت‌ها به دلیل نگاه سودمحور یا صرفا به دلیل شرایط اقتصادی، تمرکز چندانی روی نوآوری و آزمایش ایده‌های جدید ندارند. تمرکز صرف روی بهره‌وری و کاهش هزینه‌ها شاید در گذشته مفید بود یا حتی هنوز هم برای برخی از شرکت‌های بزرگ صنایع باثباتی مانند صنایع غذایی یا شوینده‌ها مفید باشد، اما برای اکثریت چنین نیست. محیط پرتلاطم و بی‌ثبات امروز نیاز به نوآوری‌های بیشتری دارد؛ حتی اگر مقرون‌به‌صرفه یا بهینه به‌نظر نرسد. مشتریان امروز خواهان شفافیت بیشتر، همدلی، صداقت و محصولات و خدمات شخصی‌سازی‌شده هستند و بدون نوآوری تامین نیازها و خواسته‌های آنها ممکن نیست.کارکنان نیز به‌عنوان اعضای هر کسب‌وکار و شرکتی باید همین اولویت‌بندی را داشته باشند. اگر قرار بر نوآوری است، ذهن و زمان آنها هم باید برای نوآوری باز باشد. زمان را می‌توان با اختصاص مثلا ۱۰ درصد از زمان روزانه آنها به نوآوری و طرح‌های موردعلاقه‌شان آزاد کرد و ذهنشان را هم با ترویج فرهنگ پذیرش شکست. آنها و مدیرانشان باید آمادگی شکست‌خوردن ایده‌ها را داشته باشند اما بدانند که در نهایت یک ایده می‌تواند اوضاع را تغییر دهد. اغلب کسب دانش و تجربه به جز از طریق طی کردن مسیر آزمون و خطا امکان‌پذیر نیست و هر شکست، دست‌کم درس جدیدی به شما می‌دهد. شنیدن نظرات و ایده‌های کارکنان، انتقاد نکردن از آنها و حتی شاید قدردانی از شکست‌های آنها به دیگر کارکنان هم بیاموزد که خلاقیت، پذیرش ایده‌های مخالف و البته شکست آنها بخشی از مسیر نوآوری است.

به‌عنوان مرحله آخر، همان‌طور که در مثال شرکت ما مشاهده کردید، گاهی دستیابی به یک قابلیت فنی یا دانش جدید، زمانبر است و اصرار روی آن به معنای عقب‌افتادن از فرآیند کسب دانش است. در چنین شرایطی‌ همکاری‌های بین شرکتی یا ادغام و تملک آنها معقول‌تر به‌نظر می‌رسد.

  به‌عنوان سوال آخر، در زندگی شخصی خود چگونه از تعادل بین کار و زندگی‌تان اطمینان می‌یابید؟

نیم ساعت قدم‌زدن روزانه هنگام طلوع آفتاب مرا برای روز کاری‌ام آماده می‌سازد. غذای سالم و اختصاص دادن زمانی خالی در بعدازظهرها برای تفکر نیز ذهنم را برای ورود ایده‌ها و راهکارهای جدید خالی می‌کند. در نهایت مانند هر فرد دیگری، نیاز به تعطیلات، وقت گذراندن با خانواده و پرداختن به علایق شخصی برایم اهمیت دارد. همین موضوع برای سایر کارکنانمان نیز مهم است و در تلاش هستیم که بین کار و زندگی آنها تعادل ایجاد کنیم.