۱-ایده‌های برآمده از تجربیات شخصی شما به طور حتم ایده‌هایی محدود خواهند بود. شما برای ارائه ایده‌های برتر به چیزی بیشتر از تجربیات شخصی خودتان نیاز دارید و باید از تجربیات دیگران نیز در ایده‌پردازی‌های خود برای حل مسائل بزرگ‌تر استفاده کنید. اگر از یک ایده‌پرداز معمولی بپرسید چرا فکر می‌کند محصولی که در نظر دارد موفق خواهد شد، او پاسخ خواهد داد  چون خود او آن محصول را می‌پسندد و آن را خواهد خرید و به همین دلیل هم هست که در دنیای واقعی شاهد ناکام ماندن و مورد استقبال قرار گرفتن محصولات بسیاری هستیم که پیشنهاد دهندگان آنها فکر می‌کردند محصولاتی فوق‌العاده را به بازارها معرفی کرده‌اند، اما مشتریان چنین نظری نداشته‌اند و از آن محصول استقبال نکرده‌اند چرا که آنها را منطبق با تجربیات شان نیافته‌اند. بنابراین برای اجتناب از ایده‌پردازی‌های نادرست باید از اتکا به تجربیات شخصی خود پرهیز کرد و تجربیات دیگران را در ارتباط با آن ایده مد نظر داشت.

۲-ایده‌هایی که فقط در حد ایده باقی می‌مانند به درد نمی‌خورند. هر ایده‌ای هر چقدر هم ارزشمند و ناب باشد، باز هم به پرورش و پیرایش نیاز دارد و بدون توسعه دادن یک ایده نمی‌توان از آن انتظار معجزه داشت. شما در زمان ایده‌پردازی باید به قابلیت اجرای ایده‌ها و تبدیل شدن آنها به محصولاتی موفق و کاربردی بیندیشید و از رویاپردازی درباره ایده‌های پیشنهادی‌تان خودداری کنید و به یاد داشته باشید که بهترین و خلاقانه‌ترین ایده‌ها نیز چنانچه در حد حرف و ایده باقی بمانند دردی را از کسی دوا نخواهند کرد و دیر یا زود از بین خواهند رفت. بنابراین از همان آغاز ایده‌پردازی‌های خود، برای هدایت مجموعه‌های تحت رهبری‌تان به فکر نحوه اجرایی شدن آن ایده‌ها و تبدیل شدن شان به محصولاتی پرطرفدار و مورد اقبال عمومی، چه از طرف کارکنان و چه از جانب مشتریان باشید.

۳-یک ایده بدون برنامه عمل، هیچ ارزشی ندارد. بعضی از مدیران برنامه‌ریزان توانمندی هستند و تا پیش از نوشتن یک برنامه جامع و کاربردی هیچ کاری را آغاز نمی‌کنند، حال آنکه بعضی دیگر از مدیران توجه بیشتری به چشم‌اندازها و تصورات خود دارند و ترجیح می‌دهند خیلی زود سراغ اجرای ایده‌هایشان بروند و ناگفته پیداست که در این میان برد با مدیرانی است که با آمادگی کامل و با در دست داشتن برنامه‌هایی مدون و موثر در جهت اجرای ایده‌های خود گام برمی‌دارند.شما نیز به عنوان یک مدیر آگاه و مدبر باید قبل از وارد شدن به فاز اجرای ایده‌هایی که در ذهن دارید، مسیری را که در پیش دارید مورد بررسی قرار داده و برای گذر از آن برنامه‌ریزی کنید و با طرح فرضیه‌های گوناگون و نوشتن سناریوهای متفاوت، خود را آماده مقابله با هر اتفاق ممکن‌سازید.

۴-از دوستان و همکاران بخواهید ایده پیشنهادی شما را به چالش بکشند. نظرخواهی از دوستان و همکاران درباره ایده‌هایی که در ذهن دارید کار بسیار خوب و مفیدی است، اما باید توجه داشت که برای نظرخواهی از دوستان و همکاران نباید از آنها بپرسید که آیا ایده شما از نظر آنها ارزشمند هست یا نه، بلکه بهتر است از آنها بخواهید فارغ از رابطه دوستانه‌ای که با شما دارند، ایده پیشنهادی شما را به چالش بکشند و نقاط ضعف آن را به شما اعلام کنند. باید به یاد داشته باشید که دوستان و همکارانتان به خاطر ملاحظات شخصی و به طور طبیعی دوست ندارند شما را ناراحت کنند و ایده پیشنهادی شما را رد کنند؛ مگر اینکه خود شما از آنها بخواهید ایده پیشنهادی‌تان را به چالش بکشند.

۵- از مشتریان و مصرف‌کنندگان نهایی محصولاتی که از دل ایده پیشنهادی شما بیرون خواهد آمد، نظر خواهی کنید. اگر از مراجعه به دوستان و همکاران برای به چالش کشیدن ایده پیشنهادی‌تان نتیجه‌ای نگرفتید، بهتر است سراغ مشتریان بروید و از کسانی که قرار است مصرف‌کنندگان آینده محصولی باشند که از دل ایده پیشنهادی شما بیرون خواهد آمد، بخواهید ایده شما را به طور جدی به چالش بکشند و به شما اعلام کنند که آیا حاضرند برای چنین محصولی پول پرداخت کنند یا نه. با این کار ایده پیشنهادی تان را در معرض قضاوت کسانی قرار خواهید داد که بدون هیچ ملاحظه و تعارفی، نقاط ضعف ایده‌هایتان را به شما گوشزد خواهند کرد.

۶-اگر برای ایده خود به اندازه کافی وقت نگذارید دیگران هم برای آن وقت نخواهند گذاشت.اگر ایده‌ای را که در ذهن دارید با شتاب و عجله به دیگران معرفی کنید، دیگران نیز برای آن وقت نخواهند گذاشت و خیلی سرسری از آن خواهند گذشت. پس اگر ایده‌ای را به شکلی عجولانه ارائه دهید نباید از دیگران توقع داشته باشید که برای آن وقت بگذارند؛ چون آنها خیلی زود خواهند فهمید که ایده شما ایده پخته‌ای نیست و برای آن به اندازه کافی وقت گذاشته نشده است.

۷-برای حل مشکلات حل نشده دست به ایده‌پردازی‌های جسورانه بزنید. ارزشمندترین ایده‌های مدیریتی ایده‌هایی هستند که با هدف حل مشکلات و موانع بزرگ و حل نشده شکل می‌گیرند و ارائه می‌شوند و پرواضح است که برای حل چنین مشکلاتی باید جسور بود و دست به ایده‌پردازی‌های جسورانه و خارج از تفکر سنتی و رایج زد؛ به شرطی که شش توصیه بالا را نیز در این میان مد نظر داشت و ایده‌هایی را پیشنهاد داد که دیگران را وسوسه کند به آن توجه جدی‌تری کنند و زمانی را برای اندیشیدن درباره آنها و به چالش کشیدن یا پذیرفتن آنها  اختصاص دهند.