ناترازی در منابع و مصارف

تغییر اقلیم بر اثر پدیده‌‌ گرمایش جهانی، چالش بزرگی است که به ‌‌‌واسطه پیامدهای زیست‌‌‌محیطی گوناگون همچون درجه حرارت‌‌ زیاد، افزایش تواتر خشکسالی، سیل و بلایای طبیعی مانند توفان، گردباد و...، بر حیات همه موجودات کره‌زمین، تاثیرگذار است. یکی از پیامدهای قابل‌‌‌توجه این پدیده جهانی، تغییر اجتناب‌‌‌ناپذیر چرخه آب، در نتیجه تغییر در رژیم بارش و دماست. ایران نیز از این تغییرات بزرگ‌مقیاس مستثنی نیست و اثرات آن در بسیاری از حوضه‌‌‌های آبریز کشور، از جمله حوضه زاینده‌رود قابل تشخیص است. رژیم بارش‌‌‌های حوضه زاینده‌رود، به‌شدت از پدیده تغییر اقلیم متاثر شده است.

بخش قابل‌توجهی از آورد سرشاخه‌‌‌های رودخانه زاینده‌رود از ذخایر برفی در ارتفاعات منطقه کوهرنگ که یکی از برف‌گیرترین مناطق ایران است، تامین می‌شود. خط برف در اکثر مناطق ایران، بیش از ۲۰۰متر بالاتر رفته و باعث شده تا سهم برف از بارش‌‌‌ها بسیار کاهش یابد که ارتفاعات کوهرنگ هم از این روند مستثنی نیست. این مساله، افزایش دما، تلفات تبخیر و تعرق را افزایش داده و تقریبا در همه حوضه‌های آبریز کشور، از جمله زاینده‌رود، حجم منابع آب تجدید‌پذیر کاهش یافته است. از طرف دیگر، تغییر اقلیم (به عنوان اثر غیرمستقیم فعالیت‌های انسان) تنها عامل موثر بر منابع آب نیست. عوامل انسانی به صورت مستقیم نیز می‌تواند بر منابع آب اثرگذار باشد.

رشد جمعیت، توسعه‌‌ اقتصادی، بزرگ‌تر شدن شهرها، تغییر پوشش گیاهی و کاربری زمین، سدسازی و برداشت آب برای مصارف مختلف، جزو این عوامل هستند. منابع آب در اختیار حوضه زاینده‌رود، بر اثر پدیده تغییر اقلیم و مواردی که ذکر شد، کاهش یافته است. سوال این است که این کاهش، متناسب با مصارف آب بوده است؟ در حوضه زاینده‌رود، توسعه قابل ملاحظه‌‌ جمعیت و افزایش سطح زیرکشت و مصارف آب صنعتی در چند دهه اخیر، رخ داده است. این حوضه، سابقه افت آب زیرزمینی بسیار طولانی را تجربه کرده که به ایجاد کسری تجمعی بیش از ۵/ ۱۲میلیارد مترمکعبی در منابع آب زیرزمینی در استان اصفهان منجر شده است و از ناترازی درازمدتی حکایت دارد که بین منابع و مصارف آب در این حوضه وجود داشته است.

در بخش‌‌‌هایی از استان اصفهان، فرونشست‌‌‌های شدید ناشی از افت درازمدت آب زیرزمینی، از اوایل دهه ۷۰ قابل مشاهده بوده است؛ زمانی که هنوز بحران آب در بسیاری از مناطق ایران به این شدت مشاهده نشده بود. ماهیت رودخانه زاینده‌رود تا حد زیادی، به تبادلات آب بین جریان‌‌‌های سطحی و زیرسطحی وابسته است که به دلیل افت شدید آب زیرزمینی، دچار اختلال شده است.   نکته مهم دیگر در مورد حوضه زاینده‌رود، این است که انتقال آب بین‌حوضه‌‌‌ای به حوضه زاینده‌رود، به مرور زمان، منابع آب در اختیار این حوضه را به طور مصنوعی افزایش داده است. اجرای طرح‌‌‌های انتقال آب بین‌حوضه‌‌‌ای، از اوایل دهه ۳۰ تاکنون، آورد این رودخانه را تا حدود دو برابر مقدار طبیعی افزایش داده است. برخی ادعا می‌کنند، انتقال‌‌‌های آب از رودخانه زاینده‌‌‌رود به خارج از حوضه‌‌ این رودخانه، عامل بخشی از مشکلات این حوضه است. این ادعا کاملا نادرست است. حجم آب انتقال‌یافته به شهرهای کاشان و یزد، کمتر از ۱۰‌درصد آورد طبیعی رودخانه زاینده‌رود است و در مجموع ‌آورد طبیعی این رودخانه و آب‌های انتقالی به حوضه، مطلقا تاثیر‌گذار نیست.

بنابراین باید از دادن آدرس‌‌‌های غلط پرهیز کرد و پذیرفت که ناترازی منابع آب در اختیار حوضه زاینده‌رود و مصارف آب در این حوضه، عامل اصلی تنش‌‌‌های آبی در این حوضه است. در مطالعه‌‌‌ای که اینجانب و گروهی از محققان موسسه آب دانشگاه تهران، به سفارش موسسه مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران در سال ۱۳۹۵ انجام دادیم، سهم تغییرات آب و هوایی در کاهش جریان‌‌‌ سطحی رودخانه‌‌‌ زاینده‌رود، در دوره‌های زمانی ۱۳۸۵-۱۳۷۵ و ۱۳۹۱-۱۳۸۶، به‌ترتیب حدود ۳۰درصد و ۴۵‌درصد برآورد شده است.

به عبارت دیگر، بیش از نیمی از کاهش آورد رودخانه زاینده‌رود، ناشی از مداخلات انسانی، افزایش مصارف، تغییر کاربری اراضی و برداشت بی‌‌‌رویه از منابع آب زیرزمینی است. تا زمانی که عدم‌تعادل بین منابع و مصارف آب وجود دارد، اجرای طرح‌‌‌های انتقال آب به هیچ بهبودی در وضعیت این حوضه منجر نخواهد شد؛ کما اینکه در چند دهه گذشته هم نشده است. افزایش تنش‌‌‌های آبی، تنها دستاورد اجرای طرح‌‌‌های انتقال آب به حوضه‌‌‌ای بوده که حکمرانی آب در آن به‌خوبی پیاده نشده است و با توهم زیاد بودن منابع آب در اختیار، کنترلی روی افزایش مصارف آب آن وجود نداشته و ندارد.  راه‌حل اساسی کاهش تنش‌‌‌های حوضه زاینده‌رود، کاهش مصارف آب است. برنامه دستیابی به بخشی از این کاهش مصارف در برنامه سازگاری با کم‌آبی استان اصفهان تدوین شده است. در فاز اول سازگاری با کم‌آبی در استان اصفهان، در فاصله‌‌‌ سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۵، حدود ۸۷۰میلیون مترمکعب از مصارف آب سطحی و زیرزمینی کاهش خواهد یافت. این عدد تقریبا معادل متوسط درازمدت آورد طبیعی رودخانه زاینده‌رود است و قطعا می‌تواند در احیای چرخه‌‌ آب این حوضه و زنده کردن دوباره ماهیت ‌رودخانه‌‌ زاینده‌رود نقش‌آفرینی کند.

در شرایط موجود، با توجه به مجموعه عواملی که توضیح داده شد، تامین بخشی از حق‌آبه‌‌‌ها در حوضه زاینده‌رود در بسیاری از سال‌های کم‌بارش و حتی سال‌هایی که بارش معمولی را دریافت می‌کنند، میسر نیست.  سیاستگذاران باید شرایطی را فراهم کنند که وابستگی اقتصادی و معیشتی این گروه از بهره‌برداران آب در حوضه زاینده‌رود به آورد رودخانه قطع شود تا از تبعات اجتماعی و سیاسی منفی شرایط حاضر کاسته شود. اصلاح الگوی کشت و افزایش بهره‌وری آب در بخش کشاورزی و صنعت در این حوضه، نیازمند حمایت دولت است. دولت باید بپذیرد، برای یک بار هم که شده، به جای صرف هزاران میلیارد تومان پول برای احداث سازه‌های تنظیم یا انتقال آب، همین حجم از سرمایه‌گذاری را به ارتقای بهره‌وری و اصلاح کاربری اراضی تخصیص دهد و مشکل عدم‌توازن منابع و مصارف آب در این حوضه را به شکل بنیادی حل کند. اجرای سیاست‌‌‌های پرداخت برای خدمات اکوسیستمی و راه‌اندازی بازار آب، راهکارهایی است که در صورت پیاده‌سازی حسابداری آب و تحویل حجمی آن می‌تواند به افزایش بهره‌وری آب و کاهش وابستگی شغلی و معیشتی به آب در این حوضه، در میان‌مدت کمک کند.