مشاور عزیز،

به عنوان یک کارآفرین و چهره اصلی شرکتم، من کسی هستم که همه برای پیدا کردن جواب سوالات و رفع مشکلات سراغم می‌‌‌آیند. راستش را بخواهید، گاهی جواب را نمی‌‌‌دانم. خیلی حسودی‌‌‌ام می‌شود وقتی می‌‌‌شنوم بعضی‌‌‌ها از منتورهایشان (مربی حوزه کسب و کار)، توصیه می‌‌‌گیرند یا افرادی در زندگیشان هستند که برایشان ارتباطات جدید پیدا می‌کنند. به نظر شما من در این مرحله از مسیر حرفه‌‌‌ای‌ام، چطور یک منتور پیدا کنم که کاری که انجام می‌‌‌دهم را درک کند؟

پاسخ: دوست عزیز،

تو اولین کسی نیستی که با سال‌ها تجربه کاری، نمی‌‌‌دانی چطور یک منتور پیدا کنی. معمولا صحبت‌‌‌ها در مورد منتورینگ حول محور این است که چطور از فرد در مراحل اولیه حرفه‌‌‌اش حمایت شود، در حالی که هر کسی در هر مرحله‌‌‌ای از مسیر شغلی‌‌‌اش نیاز به حمایت دارد.

رابطه میان منتور و شاگرد می‌تواند باعث الهام‌‌‌بخشی و ایجاد حس حمایت برای هر دو طرف شود. این رابطه هم مثل هر رابطه دیگری، می‌تواند جادو کند، اگر میان طرفین، ارتباط محکمی برقرار باشد. برای یافتن و تقویت چنین رابطه‌‌‌ای، باید آگاه و مصمم باشی که دنبال چه چیزی هستی و کسی را پیدا کنی که برای کار تو، ارزش قائل باشد و آن را درک کند. کسی را صرفا به خاطر موقعیتش انتخاب نکن. منتور تو باید بتواند در مورد مسائل خاصی که با آنها درگیر هستی، به تو توصیه دهد و به دنیایی که در آن فعالیت می‌‌‌کنی، اشراف داشته باشد.

علاوه بر زمان گذاشتن برای پیدا کردن منتور، باید به این فکر کنی که چطور یک شبکه حمایتی برای خودت بسازی. تو علاوه بر داشتن منتور و آموزش رسمی، به فضاهایی نیاز داری که حس کنی آنجا درک می‌‌‌شوی. قبل از درخواست کمک کردن، بهتر است اول نیازهایت را بشناسی و ببینی دوست داری آدم‌‌‌ها چطور حمایتت کنند. بیا با هم نگاهی کنیم به بعضی از کلماتی که آدم‌‌‌ها موقع صحبت از منتور و رابطه‌‌‌های مرتبط با آن، به کار می‌‌‌برند.

 بعضی‌‌‌ها دوست دارند انواع راهنمایی‌‌‌هایی که لازم دارند را دسته‌‌‌بندی کنند و یک «هیات مشاوران شخصی» برای خودشان داشته باشند. هیات مشاوران از نظر من، یک عنوان رسمی است برای کاری که همه ما باید انجام دهیم: باید با افراد زیادی صحبت کنیم و نظرهای بی‌شمار بگیریم. اگر به افرادی که برای حمایت سراغشان خواهی رفت خوب فکر کنی، می‌توانی شکاف‌‌‌های مهارتی خودت را شناسایی کرده و از زوایای مختلف به جنبه‌‌‌های کسب و کارت که در آنها قوی نیستی، نگاه کنی.

برای اینکه بدانی دنبال چه هستی، این سوالات را جواب بده:

آیا دنبال کمک یا راهنمایی فنی هستی؟

آیا نیاز به کسی داری که قبل از اجرای ایده‌‌‌ات توسط دیگران، آن را با او مطرح کنی؟

  چون دوست داشتم علاوه بر یافتن منتور، یک گروه حمایتی برای خودت بسازی، با «بث پیکنز» صحبت کردم. او نویسنده و مشاور هنرمندان است که کمک می‌کند مسیر حرفه‌‌‌ای‌شان را پیش ببرند و موانع را از سر راهشان بردارند. به نظر من، هنرمندها و کارآفرین‌‌‌ها، کلی نقاط مشترک دارند. بث در کتاب جدیدش که اوایل امسال چاپ شده، تاکید ویژه‌ای روی منتورینگ و ساختن شبکه ارتباطی دارد و آن را کلید موفقیت هنرمندان در مسیر چشم‌‌‌اندازشان می‌‌‌داند و معتقد است که چنین روابطی، کمک می‌کند هنرمند دچار انزوا و ابهام نشود.

او می‌‌‌گوید:«در فرهنگ ما، به ما القا کرده‌‌‌اند که وانمود کنیم همه چیز را می‌‌‌دانیم و سوالی نپرسیم. منتور کسی است که می‌توانی از او سوال کنی بدون ترس از اینکه وجهه حرفه‌‌‌ای‌ات خراب شود. می‌توانی از او سوالاتی بپرسی که به نظرت ترسناک یا حتی احمقانه هستند. یا حتی سوالات خیلی شخصی و خیلی دقیق. می‌توانی با او راجع به چیزهایی حرف بزنی که شاید راحت نباشی با همکارت یا سرپرستت مطرح کنی.»  قبل از اینکه دنبال آدم جدید بگردی، ابتدا ببین همین حالا چه کسی هست که می‌تواند کمکت باشد و دوست داری با او رابطه‌‌‌ات را عمیق‌‌‌تر کنی. بث توصیه می‌کند دنبال کسی باشی که زندگی‌‌‌اش را تحسین می‌‌‌کنی. کسی که نه فقط در زمینه شغل، بلکه در بسیاری از زمینه‌‌‌ها از زندگی‌‌‌اش راضی است. کسی که چیزی دارد که دوست داری در آینده داشته باشی. این نیازمند آن است که در اجتماع باشی و هر روز دایره ارتباطاتت را گسترده‌‌‌تر کنی. اگر آن شخص در دسترست نیست، با همکارانش ارتباط بگیر و از آنها پیشنهاد بخواه. وقتی فرد مورد نظرت را شناسایی کردی، با او ارتباط بگیر. از او بخواه که منتورت شود. به طور مشخص بگو که دنبال چه هستی و چه کمکی از دست او برمی‌‌‌آید و دوست داری چطور با او در ارتباط باشی.  سپس باید در دسترس باشی. این یعنی برای این کار، وقت و فضا خالی کنی. فقط در شرایط بحرانی و اورژانسی سراغ او نرو. بهتر است ارتباطت با او مداوم باشد. قبل از صحبت با او، زمان بگذار و فکر کن که چه نیازهایی داری. زمان و تعهدی که برای این قضیه می‌‌‌گذاری، بستگی به نیازت دارد و متغیر است.  اگر با یک منتور جدید ارتباط گرفته‌‌‌ای، سعی کن فقط یک بار در ماه با او جلسه حضوری یا تلفنی بگذاری، نه بیشتر، چون ممکن است مشغله داشته باشد. این جلسات ماهانه کمک می‌کند فضای احساسی میان خودت و او را بسنجی. اگر دیدی همه چیز دارد خوب پیش می‌رود، می‌توانی درخواست کنی که دیدارها با فاصله زمانی کمتری اتفاق بیفتد. میزان ارتباط با هر فرد، بستگی به شرایط دارد. با بعضی از افراد شبکه‌‌‌ات ممکن است سالی یک یا دو بار بیشتر ارتباط نداشته باشی.

حواست باشد که زمانی که با او می‌‌‌گذرانی، فقط قرار نیست به نفع تو و یک طرفه باشد. گروه حمایتی تو، شامل افراد متفاوتی است که بهتر است به بعضی از آنها بابت زمانی که می‌‌‌گذارند، پول بدهی. مثلا یک مشاور روان‌شناس یا مشاور کسب و کار. این یک سرمایه‌گذاری است که کمک می‌کند نه تنها حمایت بیشتری دریافت کنی بلکه فضای بیشتری باز خواهد شد تا هنگام دیدار با منتور، روی مسائل تاکتیکی و مهم و مرتبط تمرکز کنید، نه مسائل نامربوط.

علاوه بر اینها، به این فکر کن که چطور با افراد دیگری که در شرایط تو هستند، ارتباط بگیری. می‌توانی با آنها گروهی تشکیل دهی و تمرین‌‌‌هایی انجام دهید و هر کس دچار چالش شد، کمکش کنید. مثلا می‌توانی با سایر کارآفرینان در شهر محل سکونتت ارتباط بگیری.

می‌توانی کلوپ خودت را تشکیل دهی و با اعضا، در زمینه کاری‌تان آموزش ببینید. تکالیفی تعیین کنید و برای انجامش، مهلت بگذارید. در نهایت، ممکن است به این نتیجه برسی که نیازت، این نیست که کسی پاسخ سوالاتت را بدهد، بلکه نیاز داری افرادی دور و برت باشند که کارت را درک می‌کنند و به تو در موفق شدنت، کمک می‌کنند. بث می‌‌‌گوید: «شبکه ارتباطات، همه چیز است. صرف نظر از حوزه کارت، تو برای همه جنبه‌‌‌های زندگی‌‌‌ات، از جمله حرفه‌‌‌ات، به شبکه‌‌‌های ارتباطی نیاز داری. در گروه همتایان و همکاران، کلی خِرد و دانش وجود دارد. گاهی یک گروه چهار یا پنج نفره کافی است تا جواب همه سوالات داده شود چون این افراد، تجربه‌‌‌های متفاوتی دارند. خِردی که در گروه‌‌‌ها، یکجا جمع می‌شود، خیلی بیشتر از چیزیست که افراد به تنهایی، دارا هستند.»