قیمت‌های پایه محصولات پتروشیمیایی همچون سایر هفته‌‌‌ها اعلام شد که جریان غالب افزایشی را در بر داشت. افزایش ۲/ ۱درصدی بهای ارز نیمایی نسبت به هفته قبل از آن موجب شد سیگنال افزایشی جدیدی به بازارهای پتروشیمیایی تزریق شود که خروجی آن روند صعودی بهای قیمت‌های پایه بود. البته قیمت‌های جهانی ملاک نرخ‌‌‌گذاری نیز به افزایش نرخ تمایل نشان داده‌اند که می‌‌‌تواند داده مضاعفی برای تحلیل رخدادها باشد. شاهد هستیم که یک جریان افزایشی جدید، ولی نه‌چندان قدرتمند در بازارهای بین‌المللی آغاز شده که آینده بازارها را دستخوش تغییر قرار می‌دهد. هنوز جرقه‌‌‌های رشد نرخ این جریان جدید ضعیف بوده، ولی همین که با توجه به رخدادهای اخیر کاهش گسترده قیمت‌های جهانی را شاهد نیستیم، سیگنال مثبتی ارزیابی می‌شود.

جرقه‌‌‌های رشد بهای نفت‌خام و افزایش نرخ در سایر بازارهای مشابه در کنار افزایش محدود شاخص‌‌‌های قیمت کالایی‌‌‌ها موجب شده جو افزایشی جدیدی در بازارهای بین‌المللی خودنمایی کند؛ آن‌‌‌هم در شرایطی که شتاب افزایش نرخ محدود بوده، ولی همین‌‌‌که در برابر افت قیمت‌ها مقاومت می‌کند، خود داده جذابی است. در قیمت‌های به‌نسبت زیاد فعلی در جهان عدم‌افت قیمت‌ها آن‌‌‌هم پس از تعدیل نرخ، ناخودآگاه نشانه‌‌‌ای از وجود تقاضاست و این جرقه‌‌‌های افزایش قیمت‌ها را باید بسیار جدی گرفت؛ زیرا از بازگشت تقاضا حکایت دارد. در وضعیتی که دلیل اصلی بالابودن قیمت‌ها برتری تقاضاست و رشد قیمت تمام‌شده تنها حامی بازار است، نه محرک اصلی آن، جرقه‌‌‌های رشد نرخ اهمیت بسزایی دارند و شاید روند صعودی جدیدی را آغاز کنند یا از کاهش نرخ فاصله بگیرند. در هر حال این شواهد برای آینده بازار جذاب است.

  آماده‌‌‌باش طلسم ذهنیت‌‌‌ها برای ورود به بازار

این سوال که بهای ارز تا کجا پایین می‌‌‌آید یا آینده بهای نیمایی ارز چه خواهد شد، ذهن بسیاری از اهالی بازار را مشغول کرده است؛ ولی این سوال به‌زودی به ذهنیت خطرناکی تبدیل می‌شود که مانند طلسم بر عملکرد خریداران و تولیدکنندگان سایه می‌‌‌افکند؛ رخدادی که در سال‌های گذشته نیز تجربه شده، ولی امسال شرایط به گونه دیگری است. قیمت‌های جهانی به‌نسبت بالاست؛ بنابراین بازارهای بین‌المللی در فاز رونق قرار دارند. همین مطلب انگشت اتهام اصلی را به سمت بهای ارز نشانه می‌‌‌رود؛ بنابراین مهم‌ترین متهم آینده بازار همین نرخ دلار خواهد بود. عجیب آنکه جریان افزایشی بهای ارز نیمایی ادامه یافته است و اگر قیمت آزاد دلار باز هم کاهش یابد، هیچ بعید نیست که نرخ آزاد از نرخ رسمی پایین‌‌‌تر بیاید؛ رخدادی که بارها تجربه شده ولی به جز سال ۸۷، تاکنون پایدار نبوده است. نرخ ارز پیشنهادی دولت در لایحه بودجه هم به‌نسبت بالاست که می‌‌‌تواند یک سرعت‌‌‌گیر جدی در برابر افت بهای ارز آزاد و حتی نیمایی باشد. این موارد در کنار ادبیات جدید در گشایش‌‌‌های بین‌المللی و تغییر فاز بنیادین درآمدزایی دولت در سال‌های اخیر احتمال بازگشت به دوره‌‌‌ای شبیه به سال ۸۷ را اندکی افزایش می‌دهد؛ ادعایی که چندان جدی نیست و به بحث‌‌‌های مجزایی نیاز دارد؛ ولی تحقق آن اعجاب بازارها را به همراه می‌‌‌آورد.

همان‌گونه که در گزارش پیشین با عنوان «وزن‌‌‌‌‌کشی انتظارات در بازار پتروشیمی» اشاره کردیم، ذهنیت‌‌‌های جدیدی به‌زودی در بازار داخلی محصولات پتروشیمیایی خودنمایی خواهند کرد؛ آن هم در وضعیتی که با نوسان بهای ارز و رسیدن قیمت دلار آزاد به زیر ۲۸‌هزار تومان شواهد آن نمایان شده است. سیگنال کاهش قیمت ارز و افت فاصله بهای نیمایی و آزاد دلار در نهایت اثر مستقیمی بر تقاضای محصولات پتروشیمیایی در بورس و بازار می‌گذارد که خروجی آن احتمال کاهش حجم معاملات است. این در حالی است که تولیدکننده واقعی فضایی برای افت حجم تولید خود در اختیار ندارد. بنابراین افت تقاضا به کاهش موجودی انبار‌ها منجر خواهد شد. نکته دیگر آنکه جذابیت صادرات بسیاری از محموله‌ها کاهش می‌یابد؛ بنابراین بخشی از از شور و هیجان خرید مواد اولیه نیز تقلیل خواهد یافت. البته رقابت اصلی در بازارهای صادراتی منطقه‌ای است؛ آن هم در وضعیتی که کاهش ارزش لیر ترکیه فضایی برای جدی‌تر شدن رقابت به همراه خواهد داشت. این موارد نگرانی‌های جدیدی است که اگر به آنها توجه نکنیم، مکانیزم‌های آینده بازار قابل درک نخواهند بود. از سوی دیگر گروه‌های کالایی مختلف در بازارهای پلیمری ادبیات و چارچوب‌های متفاوت و بعضا متناقض دارند و نمی‌‌‌توانیم برای کلیت بازار نسخه واحدی بپیچیم.

نکته عجیب دیگر را باید در بازی پیش‌‌‌رو در بازار دلار جست‌وجو کرد. اینکه افزایش بهای نیمایی ارز مستمر بوده و به‌رغم افت قیمت‌های جهانی بازهم بسیاری از گروه‌های کالایی را با افزایش نرخ همراه ساخته، داده دیگری است که باید به آن توجه کرد. بهای آزاد، بازار متشکل و سنا در معاملات دلار همگی کاهشی هستند؛ بنابراین احتمال عدم‌رشد بهای نیمایی ارز و حتی تعدیل آن را در بر دارد، ولی باید منتظر ماند و دید که بانک مرکزی یا روند عرضه و تقاضای سامانه نیما چه آینده‌ای را برای بهای نیمایی ارز رقم می‌زند. اهمیت این نرخ در تعیین قیمت مواد اولیه گویی برای برخی تصمیم‌‌‌سازان اقتصادی ملموس نشده است و اگر همین روند فعلی افزایش بهای نیمایی ارز ادامه یابد، احتمال رکود در بازار پلیمرها را باید جدی گرفت؛ آن هم در شرایطی که ذهنیت‌های مختلف به جو روانی چندگانه در بازار منتهی شده و در نهایت به قدرت‌نمایی ذهنیت‌های متفاوت در انتظارات قیمتی منتهی خواهد شد که داده جذابی برای دورنمای بازار نیست.