پوپولیست بریتانیایی از قدرت اخراج می‌شود؟

عزل جانسون به نفع انگلستان خواهد بود.‌ میهمانی‌های همیشگی او نشان‌دهنده حس برتری او نسبت به دیگران است و به این معناست که قانون او با قانون بقیه مردم فرق دارد. استانداردهای دوگانه در درجات بالا می‌تواند کل زندگی عمومی را به فساد بکشاند. از آن مهم‌تر اینکه بیانگر دو ویژگی دیگر جانسون است که پس از برگزیت انگلستان را تهدید می‌کند. نخست، عدم جدیت جانسون در حکومت‌داری است که کودکانه است. این هفته اعضای حزب محافظه‌کار در پارلمان انگلستان اعلام کردند که انگلستان سریع‌ترین نرخ رشد سالانه را در میان کشورهای گروه جی۷ داشته است و تولید کشور در ماه نوامبر به سطح پیش از همه‌گیری بازگشته است؛ ولی دولت نتوانسته‌ است برای ضربه احتمالی ۴درصدی برگزیت به بهره‌وری کاری کند. در طول پنج سال، نرخ رشد انگلستان ضعیف بوده است. تورم که در ۱۲ ماه منتهی به دسامبر به ۴/ ۵درصد رسیده، در طول ۳۰ سال گذشته بی‌سابقه بوده و به این معناست که متوسط پرداخت واقعی هفتگی پایین‌تر از سال ۲۰۰۷ است. سرمایه‌گذاری در کسب‌وکار نیز نسبت به پیش از رفراندوم کاهش داشته است.

دولت جانسون ایده‌های بسیاری برای تقویت اقتصاد انگلستان ارائه کرده است؛ ولی این ایده‌ها یا در حد شعار هستند یا به کلی کنار گذاشته شده‌اند. این درحالی ا‌ست که اعضای حزب محافظه‌کار در لوایحی غیرلیبرال و پوپولیستی که آزادی‌های اجتماعی را زیرپا می‌گذارد و حقوق شهروندان جدید را محدود می‌کنند، پیشروی کرده‌اند. این نشانه‌ای از عدم جدیت جانسون است که باورهای لیبرال کلاسیک خود را مانند یک بطری خالی دور انداخته است. رفتار با رای‌دهندگان طوری که آنها احمق و نادان هستند نیز از نشانه‌های پوپولیسم است که جانسون آن را وارد قدرت کرده است. این رفتاری است که رهبران پوپولیست با مردم خود انجام می‌دهند. این دروغ در سیاست ویژگی دیگری است که انگلستان پس از برگزیت را تهدید می‌کند. جانسون افول کرده است؛ چراکه بارها در گفتن حقایق دفتر نخست‌وزیری به مردم و پارلمان شکست خورده است. او نخست اعلام کرد که کارکنانش ‌میهمانی برگزار نکرده‌اند. زمانی که برگزاری ‌میهمانی اثبات شد، اعلام کرد که از آن اطلاع نداشته و زمانی که مشخص شد در یکی از آنها شرکت کرده است، گفت نمی‌دانسته این مراسم‌ها ‌میهمانی به حساب می‌آیند و زمانی که ادعا شد درباره این موضوع به او هشدار داده شده است. به نظر می‌رسید که نسبت به قوانینی که دولت خودش نوشته دچار سوءتفاهم است. سیاست‌های دموکراتیک همواره به دنبال خشنود کردن توده مردم بوده‌اند. طرفداران برگزیت به درستی احساس کرده بودند که یک دوره از دولت‌های تکنوکرات انگلستان ارتباط خود با رای‌دهندگان را قطع کرده‌اند. این قدرت سیستم پارلمانی است که اعضای پارلمان قادر به ایجاد تغییرات سریع هستند. درصورتی‌که حزب محافظه‌کار می‌خواهد راه خود را پیدا کند، به یک رهبر جدید نیاز خواهد داشت. درصورتی‌که اصلاحات بخواهند ریشه بگیرند، به برنامه‌ریزی دقیق و کاربرد پایدار نیاز خواهند داشت و اگر انگلستان می‌خواهد از فرصت‌های ایجادشده توسط برگزیت بیشترین استفاده را کند، باید با انتخاب‌های دشوار پیش‌رو مواجه شود.