مشاور عزیز،

چند سال پیش برای شغلی درخواست دادم که بر اساس شرح وظایف، به نظر می‌‌آمد واجد شرایطش هستم (ترکیبی بود از کارهای اداری و بازاریابی)‌. اما وقتی به مصاحبه رفتم، فهمیدم نیاز به سابقه کار در زمینه طراحی گرافیک و نشر دارند. من در این زمینه‌ها تجربه‌‌ای نداشتم. آن موقع احساس حماقت کردم؛ شاید باید زودتر می‌‌فهمیدم که این شغل شامل چه وظایفی است، اما نفهمیده بودم. کاملا مشخص بود که واجد شرایط نیستم. نمی‌خواستم مصاحبه را ادامه دهم و دوست داشتم جلسه را ترک کنم، اما آن زمان، تازه وارد بازار کار شده بودم و به‌شدت نیاز به شغل داشتم. حتی نمی‌‌دانستم آیا می‌توانم جلسه مصاحبه را زود تمام کنم یا نه. حس می‌کنم آن موقع نمی‌‌دانستم این امکان وجود دارد. به هر حال، قبول نشدم و با خودم گفتم «من اصلا واجد شرایط این شغل نبودم، اما واقعا قبل از مصاحبه، نمی‌شد این را فهمید.»

برای جلوگیری از این اتفاق چه باید کرد؟ مثلا آیا راهی هست که قبل از مصاحبه، شغل‌‌ها را غربال کنیم؟ طبیعتا قبل از مصاحبه، شرح وظایف را می‌‌خوانیم و درباره شرکت مربوطه تحقیق می‌کنیم یا اگر آشنایی در آنجا داشته باشیم، از او اطلاعات می‌‌گیریم. اما سوالم اینجاست که آیا کار دیگری هست که از قلم انداخته باشم؟ قبل از درخواست دادن برای شغل، امکان صحبت با مصاحبه‌‌کننده وجود ندارد که بفهمی آیا شغل مربوطه، شغل مورد نظرت است یا نه. پس یک جورهایی مجبوری درخواست دهی و امیدوار باشی که با اهدافت، سازگار از آب در بیاید. درست است؟

آیا می‌شود در میان مصاحبه بگوییم «حس می‌کنم وقتی برای این شغل درخواست دادم، جزئیات مربوط به X و Y را در شرح وظایف شغلی ذکر نکرده بودید. اینها تا چه حد مهم هستند؟»  یا مثلا بگوییم «همین الان به این نتیجه رسیدم که اصلا این شغل را نمی‌خواهم.» آیا امکانش هست که جلسه را زودتر از موعد تمام کنم یا باید تا آخر مصاحبه بنشینم؟ اگر مصاحبه‌‌کننده، وسط جلسه به من بگوید قصد استخدام من را ندارد، به نظرم کارش آنقدرها هم توهین‌‌آمیز نیست. واقعا کنجکاوم بدانم اگر دوباره در چنین موقعیتی قرار بگیرم، یعنی شغلی که برایش درخواست داده‌‌ام، با چیزی که در مصاحبه می‌گویند فرق داشته باشد، چطور باید قضیه را مدیریت کنم؟

پاسخ: دوست عزیز، اولا بدان که اگر به مصاحبه‌‌ای رفتی و بعد فهمیدی آن شغل به دردت نمی‌‌خورد، اشتباهی از تو سر نزده. هیچ‌‌کس به اندازه کارفرما نمی‌‌داند که در کارجو به دنبال چه چیزی است. آنها سوابق و اطلاعات تو را بررسی کرده بودند و فکر کردند تو برای آن شغل مناسبی که به مصاحبه دعوتت کردند. پس اگر قبل از مصاحبه نتوانستند تشخیص دهند که آن شغل با تو همخوانی ندارد، طبیعی است که تو هم نتوانسته باشی تشخیص دهی و لزومی ندارد به خاطر ندانستن، احساس شرمندگی کنی یا فکر کنی خطایی از تو سر زده است.

این اتفاق گاهی می‌‌افتد و کاملا طبیعی است. گاهی دلیلش این است که کسی که مسوول نوشتن آگهی استخدام بوده، آن شغل را درست درک نکرده. گاهی، آن شغل به مرور زمان تغییر می‌کند و شرح وظایف شغلی را به‌‌روز نمی‌کنند. گاهی نظر مدیر استخدام درباره پیش‌نیازهای شغل، با نظر کسی که آگهی را نوشته، فرق دارد. گاهی هم، همزمان با مصاحبه با کارجو، مفروضات خود درباره شغل را بازبینی می‌کند و لازمه‌های شغل را تغییر می‌دهد.

به همین دلیل، به عنوان یک کارجو نمی‌توانی همیشه با اطمینان بگویی شغلی که با خواندن آگهی، تجسم کرده‌‌ای با چیزی که برایش به مصاحبه می‌‌روی یکسان است. کارفرماهای زبردست، قبل از دعوت افراد به مصاحبه رسمی، آنها را تلفنی غربالگری می‌کنند تا هم خودشان و هم کارجو فرصت ارزیابی داشته باشند که آیا آن شغل، مناسب آن فرد است یا نه. این از هدر رفتن زمان بیشتر جلوگیری می‌کند. اما همه کارفرماها این کار را نمی‌کنند و همیشه این احتمال هست که وسط مصاحبه، با خودت بگویی «ای بابا! این شغل اصلا به درد من نمی‌‌خورد.» و این گاهی اصلا ربطی به خودِ شغل ندارد. مثلا شاید قبل از مصاحبه، امکان تحقیق درباره بعضی چیزها را نداشته باشی، مثل سبک مدیریت رئیست. یا شاید ناگهان در جلسه بگویند که باید هفته‌‌ای ۶۰ ساعت کار کنی.

اما درباره سوالت باید بگویم که اگر طی گفت‌وگو، مطمئن شدی که آن شغل مناسب تو نیست، موظف نیستی مصاحبه را تا آخر ادامه دهی. با وجود این‌، در «بیشتر اوقات»  ماندن و تمام کردن جلسه، کماکان منطقی است. اگر بمانی، تصویر و ذهنیت خوبی از خودت در کارفرما ایجاد می‌‌کنی که اگر در آینده، موقعیت شغلی جدیدی پیش آمد، شاید تو را در نظر بگیرند. اما گاهی هم منطقی‌‌تر است که حرفت را بزنی، مثلا وقتی وسط مصاحبه‌‌ای هستی که قرار است یک روز طول بکشد یا وقتی مسوول مصاحبه، آدم ناخوشایندی است و دوست نداری صحبت را با او ادامه دهی.

اگر دیدی نقش مربوطه، چیزی نیست که می‌خواستی، یکی از گزینه‌ها این است که صراحتا بگویی «نمی‌‌دانستم این شغل تا این حد روی X تمرکز دارد. من به دنبال Y هستم و در این مقطع از زندگی‌‌ام، عمدا دارم از حوزه X فاصله می‌‌گیرم. با توجه به این، آیا به نظرتان منطقی است که صحبت را ادامه دهیم یا فکر می‌کنید من مناسب این شغل نیستم؟»  یا می‌توانی بگویی «به نظر می‌‌رسد شما به دنبال شخصی هستید که در زمینه X تخصص داشته باشد. بگذارید صراحتا بگویم که من، آن فرد نیستم. سابقه و مهارت‌‌های من بیشتر در زمینه Y است. آیا به نظرتان منطقی است که ادامه دهیم یا واقعا به کسی نیاز دارید که متخصص X باشد؟»  مصاحبه‌‌ای خوب است که یک گفت‌وگوی مشارکتی و دوطرفه درباره این باشد که آیا دو طرف، می‌توانند با هم کار کنند یا نه. تو آنجا نیستی که صرفا مورد قضاوت قرار بگیری بلکه آنجایی تا قضاوت خودت درباره آن جایگاه را شکل دهی. در بعضی موقعیت‌‌های خاص، شاید دلت نخواهد اصلا درباره ماهیت نگرانی‌‌هایت توضیحی دهی، مثلا وقتی مصاحبه‌‌کننده پرخاشگر است یا وقتی مدیر، اصلا به دلت ننشسته. در این شرایط، هیچ ایرادی ندارد اگر بگویی «همین‌طور که صحبت می‌کنیم، دارم به این نتیجه می‌‌رسم که این شغل، چیزی نیست که دنبالش بودم و حالا که درک بهتری از این جایگاه دارم، نمی‌خواهم بیشتر از این وقتتان را بگیرم.»

جهت یادآوری می‌‌گویم که کارفرماها اگر در میان مصاحبه به این نتیجه برسند که کارجو، گزینه مناسبی نیست، حق دارند به مصاحبه پایان دهند. من تنها زمانی این را به کارفرماها پیشنهاد می‌کنم که دلیلش، روشن و به خوبی قابل توضیح باشد، مثلا سابقه کار در یک زمینه خاص که کارجو ندارد، بر خلاف چیزی که در رزومه‌‌اش آمده. اما اگر کاملا واضح باشد که ادامه مصاحبه، نتیجه‌‌ای نخواهد داشت هیچ‌کدام از طرفین موظف نیستند آن را ادامه دهند.