بازوی دوم تامین مالی صنعت نفت

از این پس تولیدکنندگان اصلی می‌‌‌توانند به کمک گواهی سپرده اقدام به فروش کنند؛ نکته بسیار مهمی که امکان حضور بخش خصوصی واقعی در اقتصاد را تقویت کرده است، همچنین فضای جدیدی برای فروش و صادرات شفاف حامل‌‌‌های انرژی ایجاد می‌کند. این پیشنهاد به شیوه‌‌‌های مختلف در دولت‌‌‌های قبل مورد بررسی قرار گرفته بود، ولی تاکنون نه‌تنها اجرایی نشده، بلکه مورد توجه تصمیم‌سازان اقتصادی نیز قرار نگرفته است. شواهد نشان می‌دهد که این دولت عزم جدی برای اجرایی‌کردن آن دارد؛ نکته بسیار مهمی که باید مورد تایید و حمایت قرار گیرد. تعریف قراردادهای مشتقه، صندوق‌های کالایی و ایفای نقش ایران در قیمت‌‌‌سازی در منطقه از مزیت‌‌‌های بسیار مهم این قراردادهاست. به‌طور مرسوم شیوه تامین مالی صنعت نفت از مسیر حمایت‌‌‌های دولتی بوده و به‌تازگی انتشار اوراق نیز به کار گرفته شده است. این در حالی است که اجرایی‌شدن قراردادهای گواهی سپرده کالایی صنعت نفت به معنی درآمدزایی بسیار گسترده‌‌‌ برای دولت با محوریت شرکت ملی نفت ایران خواهد بود که می‌‌‌تواند بازوی دوم تامین مالی حوزه انرژی ایران به شمار برود. در گذشته، بارها مکانیزم‌‌‌های مختلف تامین مالی صنعت نفت را مورد بررسی قرار داده‌ایم که یکی از مهم‌ترین آنها استفاده از قراردادهای گواهی سپرده به‌عنوان مادر ابزارهای مالی است.

اخیرا خجسته‌‌‌مهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، با تاکید بر اینکه روش‌های نوین توسعه شیوه‌‌‌های فروش، ظرفیت‌‌‌های جدیدی برای شرکت ملی نفت ایجاد می‌کند، بیان کرد: شرکت ملی نفت ایران درصدد توسعه بازارهای فروش نفت‌خام و میعانات گازی در بورس انرژی با نام گواهی سپرده کالایی نفت است. به گفته وی، گواهی سپرده کالایی نفت باعث می‌شود عموم مردم با شکل نوین پس‌‌‌انداز و سرمایه‌گذاری روبه‌رو شوند. به گزارش بورس انرژی، معاون وزیر نفت افزود: به‌رغم تلاش‌‌‌های فراوان در سال‌های گذشته این مهم به معنای بازار ملی و برای عموم مردم در ایران در دسترس نبود، اما با صدور گواهی سپرده کالایی نفت راه‌‌‌های دستیابی و بهره‌‌‌مندی از بازار ملی نفت به‌منظور بهره‌‌‌مندی عموم مردم شکل خواهد گرفت، به نحوی که مردم قادر خواهند بود بخشی از دارایی‌‌‌های خود را به صورت اوراق بهادار با پشتوانه نفت نگهداری کنند و آن را در بازار شفاف بورس انرژی مورد دادوستد قرار دهند. وی گفت: ایران به‌راحتی می‌‌‌تواند این اوراق را در بازار داخلی ایجاد کند تا به گشایش برای فروش نفت و کنترل تورم و ایجاد رونق اقتصادی در سطح کلان منجر شود؛ زیرا کشورمان در مخازن و تولید نفت از ظرفیت بالایی برخوردار است. خجسته‌‌‌مهر اظهار کرد: نقدینگی بالایی در کشور وجود دارد که از آن می‌‌‌توان برای توسعه صنعت نفت استفاده کرد.

 گواهی سپرده؛ مادر ابزارهای مالی

مدت‌هاست گواهی سپرده کالایی را مادر ابزارهای مالی می‌‌‌شناسیم؛ تا جایی که تعریف آن به‌منزله ایجاد پتانسیل گسترده برای استفاده از سایر ابزارهای مالی در فاز معاملاتی و تامین مالی به شمار می‌رود. این نکته به این معنی است که چهره بازار در فاز معاملات از یک‌سو و چهره صنعت در فاز تامین مالی از سوی دیگر پتانسیل تغییر جدی خواهد داشت. به‌طور کلی گواهی سپرده کالایی چیزی شبیه قبض انبار است که در اختیار داشتن آن به‌منزله مالکیت بخش مشخصی از کالا باکیفیت معین به شمار می‌رود. اما در خصوص حامل‌‌‌های انرژی، اوضاع از نگاهی پیچیده‌‌‌تر و از نگاهی دیگر ساده‌‌‌تر است. با توجه به این نکته که حامل‌‌‌های انرژی همچون نفت‌خام‌‌‌، گاز طبیعی، فرآورده‌‌‌ها و میعامات همیشه در انبار مشخصی نیستند و اغلب در چاه نفت (در مسیر استخراج) هستند یا در خطوط لوله حرکت می‌کنند، بنابراین الزامی به تعریف انباری مشخص با ذخیره متقن برای این قراردادها نیست و هر زمان که مایل باشیم، مالک می‌‌‌تواند دارایی موردنیاز خود را تحویل بگیرد. به‌صورت ساده‌‌‌تر در اختیار داشتن قراردادهای گواهی سپرده کالایی به این معنی است که حجم مشخصی از نفت‌خام در اختیار بوده، امکان معاملات ثانویه داشته و در زمان مقرر یا هر زمان مقتضی امکان تحویل برای مصرف یا صادرات آن وجود دارد. این مطلب را باید ابزار بسیار مهمی در نظر گرفت؛ زیرا یک تاجر نفتی یا شرکت پالایشگاهی می‌‌‌تواند به فراخور شرایط بازار یا ذهنیت‌‌‌های آینده خود هر میزان که نیاز داشته باشد و امکان‌‌‌پذیر باشد، گواهی سپرده خریداری کند و آن را به کار گیرد.

لایه دوم استفاده از این اوراق برای شرکت‌های نفتی و دولت جذاب‌‌‌تر است. به‌عنوان مثال، امکان سرمایه‌گذاری در هر پروژه وجود دارد، ولی به جای عواید آن می‌‌‌توان گواهی سپرده تحویل داد. به عبارت ساده‌‌‌تر پروژه به کمک منابع مالی داخلی و بین‌المللی تامین مالی شده و مقرر می‌شود در سررسید به جای سود نقدی حاصل از سرمایه‌گذاری، گواهی سپرده یا عواید آن توزیع شود، آن وقت سرمایه‌گذار از اخذ عواید حاصل از سرمایه‌گذاری به صورت فیزیکی به فراخور شرایط قیمتی در جهان مطمئن می‌شود. همچنین سرمایه‌‌‌پذیر یا دولت می‌‌‌تواند نقشی از ریسک احتمال بروز اختلال در فروش را به سرمایه‌گذار موکول کند. این موارد جذابیت‌‌‌های پیچیده و زایدالوصفی را در اختیار قرار می‌دهد، تا جایی که می‌‌‌توان این روند را نوعی تغییر بزرگ و حتی انقلاب در تامین مالی پروژه‌های نفتی به شمار آورد؛ مطلبی که بارها تلاش شد به شیوه‌‌‌های مختلف اجرایی شود، اما تاکنون محقق نشده است. شاید عزم این دولت بتواند گره از کار این شیوه جذاب بگشاید.

 پیشنهادهای نفتی مشابه پیشین

سال گذشته مباحث بسیاری در خصوص طرح گشایش اقتصادی در دولت قبل مطرح شد، ولی هیچ‌گاه به نتیجه نرسید. درطرح پیشین، ملاک بر استفاده از قراردادهای سلف استاندارد موازی بود تا جایی که می‌توان گفت تمرکز اصلی بر دادوستد واقعی نفت‌خام و مشارکت بخش خصوصی قرار نداشت. ذات استفاده از سلف استاندارد موازی، همان‌گونه که از ماهیت قرارداد و تجربیات پیشین مشخص است، بر تامین مالی بر بستر نفت‌خام بود و امکان معامله، ابزارسازی یا صادرات و حتی مصرف داخلی آن گویی اولویت نداشت. این ایده در حالی محقق نشد که پیشنهاد «دنیای‌اقتصاد» مبنی بر استفاده از صندوق‌های کالایی با محوریت قراردادهای گواهی سپرده بود. به عبارت ساده‌تر در شیوه پیشنهادی «دنیای‌اقتصاد» تمرکز بر قراردادهای گواهی سپرده و استفاده از آنها در یک صندوق کالایی و دادوستد آن بود؛ در شرایطی که امکان ابطال واحدها و تحویل نفت‌خام به صورت گواهی سپرده پیش‌بینی شد.

در هر حال هیچ‌یک از این دو ایده در دولت قبل اجرایی نشد، اما دولت فعلی باز هم به استفاده از ابزارهای مالی برای تامین مالی و فروش روی آورده است؛ نکته بسیار مهمی که به‌شدت جذاب است و حتی عدم‌توجه به آن را باید به‌عنوان نقیصه مهمی مطرح کرد. در طرح جدید، تمرکز بر استفاده از قراردادهای گواهی سپرده کالایی است؛ موضوعی که در پیشنهاد پیشین نفتی «دنیای‌اقتصاد» نیز بر آن تاکید شده بود. این در حالی است که گواهی سپرده، زیرساخت اولیه معاملات در حوزه ابزارهای مالی است و امکان گسترش آن به ابزارهای دیگر، در اختیار خواهد بود. شاید مهم‌ترین ویژگی استفاده از گواهی سپرده به‌عنوان محملی برای تغییر عمیق شیوه تامین مالی و دادوستد حوزه انرژی این نکته باشد که این ابزار به هیچ‌گونه مصوبه قانونی جدید یا رویکرد عملیاتی نوین و حتی زیرساخت معاملاتی و اطلاع‌رسانی نیاز ندارد.

به عبارت ساده‌تر در بدنه اجرایی بورس انرژی و همچنین قوانین بالادستی و قانون بودجه، استفاده از این ابزار همچون ابزارهای مالی مشابه پیش‌بینی شده و تنها عملیاتی‌شدن آن به عزم جدی تصمیم‌سازان اقتصادی در حوزه نفت و انرژی نیاز دارد. اینکه شرکت ملی نفت ایران پذیرفته است از گواهی سپرده به‌عنوان ابزاری برای تامین مالی و فروش استفاده کند، رخداد بزرگی است که می‌تواند بخش مهمی از چهره بازار و صنعت نفت و حوزه انرژی را تغییر دهد. اینکه دارایی‌‌‌های خرد افراد بتواند به واحدهای کوچک نفت‌خام یا سایر حامل‌‌‌های انرژی مشابه تبدیل شود، همچنین امکان صادرات آنها در حجم بالا پدید آید، موفقیت بسیار بزرگی است که از تغییر بنیادی در طرزفکر تصمیم‌‌‌سازان حوزه انرژی حکایت دارد. دادوستد مستمر و امکان کشف نرخ به‌موازات بازارهای جهانی و منطقه‌‌‌ای، همچنین امکان تسویه بدهی‌های دولتی با ذخایر نفت‌خام یا حضور خریداران بزرگ بین‌المللی به صورت کاملا محرمانه در معاملات فیزیکی نفت از جمله ویژگی‌‌‌های استفاده از این شیوه معاملاتی است که برای استفاده از گواهی سپرده حتی نیازی به انبار یا ذخایر واقعی و فیزیکی نفت‌خام نداریم. همچنین این شیوه می‌تواند با تغییر رویکرد‌ها به محرک قدرتمندی برای بازار سرمایه با تنوع ابزارهای مالی بدل شود.