داده‌‌‌ها نشان می‌دهند ۲۸‌درصد این جریان برق از مزارع بادی و ۲۴‌درصد از پنل‌‌‌های خورشیدی تامین می‌شود. یک دهه پیش، مسوولان پشتیبانی این شبکه‌‌‌ها که برق کشورهای ثروتمند را تامین می‌کنند، به شما می‌‌‌گفتند چنین چیزی غیرممکن است. انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر خیلی پردردسر بودند، ایجاد توازن با تقاضا به صورت لحظه به لحظه سخت بود و بیش از حد در معرض نوسانات در فرکانس جریانی که تولید می‌کردند قرار داشتند. در سال ۲۰۱۱ جلسه‌‌‌ای با حضور کارشناسان برق توسط دانشگاه MIT برگزار شد و به این نتیجه رسیدند که «تولید بیش از حد انرژی از تجدیدپذیر‌‌‌های ناپایدار، به اندازه تولید بسیار کم انرژی یک مشکل بزرگ است.» این تردید قابل درک بود. درک بیرمن، مسوول عملیات سیستم ۵۰Hertz می‌‌‌گوید که اپراتورهای شبکه «در مورد عملیات سیستم بسیار محتاط هستند، چون عرضه برق باید به هر قیمتی تضمین شود.» اما شرایط تغییر کرد. حالا ۵۰Hertz کاملا قابلیت این را دارد که یک شبکه انتقال برق را با ۵۰ تا ۶۰‌درصد انرژی‌‌‌های بادی و خورشیدی اداره کند.

این پیشرفت پایان نیافته است. هدف شرکت این است که تا سال ۲۰۳۲ یک شبکه بادی و خورشیدی ۱۰۰‌درصدی را مدیریت کند. آقای بیرمن تحقق این هدف را سخت می‌‌‌داند و می‌‌‌گوید «باید سرعت‌مان را بالا ببریم» و روزهای پرتنشی را در این مسیر پیش‌بینی می‌کند. از نظر او، این کار شدنی است. برخی کشورها از پس آن برآمده‌‌‌اند، حتی اگر در دوره‌‌‌هایی کوتاه‌مدت. مثلا دانمارک در همسایگی آلمان، در مواقعی کل شبکه برق خود را با انرژی بادی به تنهایی اداره کرده است. در بعدازظهر روز سوم آوریل، ۹۷‌درصد برق کالیفرنیا صرفا با انرژی‌‌‌های بادی و خورشیدی تامین شد. یک دهه پیشرفت فنی، مدیریتی و مهندسی سیستم‌ها، طراحی و مدیریت شبکه‌‌‌های برق را تحت تسلط انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر درآورده است. توانایی استفاده از انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر در بخش عمده شبکه تامین، همراه با این واقعیت که این انرژی‌‌‌ها هر روز ارزان‌‌‌تر می‌‌‌شوند، مبنای استراتژی کربن‌‌‌زدایی است؛ اینکه برق را ارزان، در مقیاس فراوان و بدون انتشار کربن تولید کنیم. باید برقی کردن همه فرآیندهایی را که در حال حاضر از سوخت‌‌‌های فسیلی استفاده می‌کنند و پتانسیل‌اش را دارند شروع کنیم مثل برقی کردن خودروها، گرم کردن خانه‌‌‌ها و کارخانه‌‌‌های فولاد.

دو دهه پیش، قیمت بالای ظرفیت تولید برق بدون انتشار کربن، چنین مسیری را دور از دسترس و ترسناک نشان می‌‌‌داد. حالا خیلی‌‌‌ها آن را یک فرصت می‌‌‌بینند. اما همچنان موانعی جدی وجود دارند. باید فرصت‌‌‌ها و موانع را یکجا بررسی کرد. یکی از مهم‌ترین مسائل، پشتیبانی است؛ چون انرژی‌‌‌های باد و خورشید احتمال قطعی دارند. کارشناسان می‌‌‌گویند یک راه این است که شبکه توسعه یابد و انرژی تجدیدپذیر از طیف گسترده‌‌‌تری از منابع تامین شود. یک راه دیگر هم کاهش تقاضاست. همچنین افزایش بهره‌‌‌وری باتری‌‌‌ها و سیستم‌های ذخیره‌‌‌سازی انرژی می‌تواند مفید باشد. اما پشتیبانی انرژی همچنان ضروری خواهد بود. در آلمان، این پشتیبانی نمی‌تواند با انرژی هسته‌‌‌ای صورت بگیرد، چون آخرین نیروگاه‌‌‌های هسته‌‌‌ای اخیرا تعطیل شده‌‌‌اند. زغال‌سنگ هم که منتفی است. آلمان، می‌‌‌خواهد در بلندمدت سوخت هیدروژن را مورد استفاده قرار دهد و تا به بهره‌‌‌برداری رسیدن آن، همچنان از گاز طبیعی استفاده کند. با توجه به اینکه گاز نسبت به زغال‌سنگ، کربن کمتری تولید می‌کند، این راه‌حل کامل نیست، اما فعلا از نظر فنی امکان‌‌‌پذیرتر است. البته از نظر سیاسی این‌‌‌گونه نیست. حمله روسیه به اوکراین فقط به افزایش قیمت گاز طبیعی منجر نشد، بلکه نگرانی‌هایی را در مورد امنیت انرژی مطرح کرد. در ۲۰۲۱ اتحادیه اروپا ۴۵‌درصد گاز خود را از روسیه وارد می‌کرد که فقط سهم آلمان به عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده ۵۵‌ درصد بود.

 بده‌‌‌بستان‌‌‌های پیچیده

منطق اولیه امنیت انرژی بعد از جنگ اوکراین، که فراتر از آلمان را شامل می‌شود، این است که تا حد ممکن وابستگی به جریان هیدروکربن‌‌‌ها از منابعی که از نظر ژئوپلیتیک پرریسک هستند، به حداقل برسد. در یک سطح، این هدف با اضافه کردن هر چه سریع‌‌‌تر ظرفیت انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر به شبکه محقق می‌شود. افزایش سریع‌‌‌تر ظرفیت تولید انرژی با تجدیدپذیرها، برای افرادی اولویت است که به امنیت اقلیمی اهمیت می‌دهند. اما انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر هر چقدر هم سریع وارد شبکه شوند، نمی‌توانند نیاز اروپا به گاز را به طور کامل از بین ببرند. همچنین برای وقت‌‌‌هایی که انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر نمی‌توانند به اندازه کافی برق تولید کنند، گاز به جز گرم کردن خانه‌‌‌ها، برای پشتیبانی از مراکز صنعتی اروپا حیاتی است. بنابراین طرفداران امنیت انرژی می‌‌‌خواهند ظرفیت اروپا برای واردات گاز مایع طبیعی افزایش یابد و این موضوع طرفداران اقلیمی را می‌‌‌ترساند.

آنها می‌‌‌گویند کاهش انتشار کربن یا کربن صفر، فقط با کاهش استفاده از سوخت‌‌‌های فسیلی در زیرساخت‌‌‌های موجود امکان‌‌‌پذیر نخواهد بود و باید تحولی سیستمی ایجاد شود و جایگزینی کاملی برای زیرساخت‌‌‌های موجود صورت بگیرد. و می‌‌‌ترسند سرمایه‌گذاری در منابعی که قرار است ظرف یک دهه جایگزین هیدروکربن‌‌‌ها شوند و وابستگی به انرژی روسیه را حذف کنند، در دهه‌‌‌های آینده هیدروکربن‌‌‌ها را در سیستم برق اروپا بگنجانند. این مساله منحصر به اروپا نیست. وقتی گاوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا، اعلام کرد در طرح ۲/ ۵‌ میلیارد دلاری «ذخایر استراتژیک» نقشی برای گاز طبیعی در نظر گرفته شده تا توسعه ظرفیت تولید انرژی با تجدیدپذیرها با اختلال مواجه نشود، نگرانی‌های مشابهی ایجاد شد.

به هر حال، بده‌‌‌بستان‌‌‌ها بین امنیت انرژی و امنیت اقلیمی مساله پیچیده‌‌‌ای است و این سوال را ایجاد می‌کند که آیا تکنولوژی موردنیاز، همین الان در دسترس است یا نیاز است آن را توسعه دهیم؟ در یک طرف طیف، آنهایی هستند که می‌‌‌گویند همه ابزارهای لازم برای کربن‌‌‌زدایی رادیکال وجود دارند و تحول انرژی فقط نیاز به جلب حمایت سیاسی با سرعت بالاتر دارد. در طرف دیگر، آنهایی هستند که می‌‌‌گویند این تحول به تکنولوژی‌‌‌هایی نیاز دارد که هنوز توسعه‌نیافته‌‌‌اند.