تشکل‌ها قاعدتا غیرانتفاعی هستند ولی در جهت منافع تک‌تک افراد خود فعالیت می‌کنند. پاشنه آشیل رفتار تشکلی، در قدرت چانه‌زنی آن است. قدرت چانه‌زنی یک تشکل وابستگی شدیدی به انسجام آن، عدم ایجاد تشکل‌های موازی با آن؛ فراگیر بودن آن؛ ساختار هرمی مناسب آن و همصدا بودن اعضای آن دارد. تشکل‌ها تصمیم‌ساز هستند و با ارائه مشاوره و اطلاعات و سعی در اثبات لزوم اجرایی شدن یک مساله بر رفتار تصمیم‌گیران اثر می‌گذارند. استفاده از گزارش‌های کارشناسی دقیق و همین‌طور نشریات و سایت و قدرت اطلاع‌رسانی هم بر نفوذ کلام می‌افزاید. تشکل‌ها به‌صورت عمده از چند موضوع آسیب می‌بینند:

۱- نفوذ دولت در فرآیند ایجاد تشکل: دولت‌ها به عمد و برای ضعیف کردن تشکل‌های بخش خصوصی از ایجاد تشکل‌های موازی یا نفوذ در تصمیم‌گیری تشکلی ابایی ندارند. چرا که تشکل یکپارچه قدرت چانه‌زنی بالاتری دارد و برای دولت این موضوع خوشایند نیست.

۲- وجود مراجع ثبت تشکلی مختلف: طبق قوانین مختلف وزارت صمت، وزارت کار، وزارت کشور، اتاق‌ها، وزارت جهادکشاورزی و... هرکدام به‌صورت مجزا اقدام به ثبت تشکل می‌کنند و با این رفتار و با چندصدایی در واقع ما دارای چندین تشکل ضعیف هستیم که اتفاقا در جهت کارشکنی در اقدامات یکدیگر و هماهنگی با خواسته‌های دولت‌ها عمل می‌کنند. در ماده ۵ قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار، اتاق‌ها مسوول ایجاد بستر برای انسجام و عدم موازی‌کاری تشکلی شده‌اند ولی به دلیل کارشکنی مراجع دیگر، ثبت تشکل‌ها هنوز فاصله زیادی تا نقطه بهینه اقدام در این زمینه دارد.

۳- عدم توجه به توسعه تشکل مادر (فدراسیون یا کنفدراسیون): با توجه به زنجیره کامل تولید تا مصرف یک محصول یا یک تشکل ملی یا یک تشکل از تمام زنجیره ارزش افزوده یک محصول.

گاهی نمی‌توان دستاوردهای یک تشکل را قیمت‌گذاری کرد، به همین خاطر ممکن است نتایج فعالیت‌های یک تشکل ملموس نباشد، لذا اطلاع‌رسانی و استفاده از رسانه برای جلب نظرات اعضا و حتی حاکمیت لازم است.

آموزش به اعضا و سعی در ملی‌سازی و استفاده از همه ظرفیت اعضای مرتبط در سراسر کشور برای پیشبرد اهداف تشکلی لازم است. ضروری است نهاد بالادستی تشکل‌ها یعنی اتاق، با تدوین یک نقشه راه و هدف‌گذاری همه تلاش خود را بر انسجام تشکلی و جلب رضایت اعضا  به کار گیرد.