محرم در تهران دوره محمدشاه

«وقتی من به تهران رسیدم، ماه محرم شروع شده بود و ایرانی‌ها با وجود تقدس‌شان منتظر روزی بودند که ایام عزاداری پایان یابد و به شادی‌های معمولی‌شان بازگردند. آنها ایام عزاداری ماه محرم را با تشریفات رسمی و زیاد انجام می‌دهند. در این هنگام احساسات واقعی ملی به تمام معنی بیدار می‌شود. ما را دعوت کردند تا در آن تظاهرات حضور یابیم. ما وارد میدان بزرگی شدیم که در میان آن سکوی بلندی با چوب برپا کرده بودند و در آنجا نمایشگران و پسربچگانی که لباس دختران را پوشیده بودند، مرگ غم‌انگیز داماد حضرت علی(ع) [مقصود مولف فرزندحضرت یعنی امام حسین(ع) است] را نشان می‌دادند. تقریبا تمام کسانی که به ایران مسافرت کرده‌اند در سفرنامه‌هایشان از این تظاهرات سخن گفته‌اند و خصوصا «شاردن» آن را به تفصیل بیان کرده است. این تظاهرات در تمام نقاط ایران باهم شباهت دارد. آنچه در ذهن من بیشتر اثر کرد درویش‌هایی بودند ‌که بالای منبرها می‌رفتند و این‌طور به‌نظر می‌رسید که حرف‌هایشان در مردم بسیار موثر واقع می‌شد. در این میان عده‌ای از مردمان که پیراهن را از تن بیرون آورده بودند در خیابان‌ها دسته‌دسته به راه می‌افتادند و ندبه می‌کردند و همه آنها بدنشان خون‌آلود بود و به یاد شهدا سینه می‌زدند و اظهار همدردی و تاسف می‌نمودند. در تمام نقاط ایران برای مدت چند روز، مردم به این طریق احساسات مذهبی خود را بیان می‌نمایند.»

 

منبع: سفرنامه کنت دوسرسی(۱۳۶۲) ترجمه احسان اشراقی، صص ۱۵۸-۱۵۷.