تصویب قانون‌اساسی

دکتر ناصر کاتوزیان، حقوقدان در خاطرات خود آورده است: «امام هنوز در اروپا بودند... در این زمان، از عده‌ای که حدود ۴۰ یا ۵۰ نفر می‌شدند، دعوت کردند که در منزل آقای صدر حاج سیدجوادی که بعدها وزیر دادگستری دولت موقت بازرگان شد، گرد هم آیند. صدر حاج سیدجوادی در آن جلسه گفت: به هر حال امام روزی به ایران خواهند آمد و ما باید آمادگی داشته باشیم. دست روی دست گذاشتن درست نیست، باید قانون داشته باشیم. آن گردهمایی تا چند جلسه دیگر هم ادامه یافت، ولی اختلاف نظرها در آن گروه بسیار زیاد بود و از همان ابتدا معلوم بود که به نتیجه‌ای نخواهند رسید به همین جهت دکتر حسن حبیبی به‌عنوان نماینده امام از اروپا به تهران آمد و گفت امام گفته‌اند یک عده محدودی که هم مسلمان باشند و هم آگاه به مسائل روز و انقلابی باشند، انتخاب کنید و از آنان برای نوشتن پیش‌نویس قانون‌اساسی استفاده شود.

خود دکتر حبیبی نیز ترجمه‌ای از قانون‌اساسی فرانسه را تهیه کرده و به امام نشان داده بود که امام گفته بودند به ایران بروید و دکتر حبیبی نیز آن را در کمیسیون حقوقی مطرح کرد. اما آنچه به‌عنوان پیش‌نویس تصویب شد و از کمیسیون بیرون آمده و به دولت موقت داده شد، آن چیزی نبود که دکتر حبیبی تهیه کرده بود. اولین پیش‌نویس قانون‌اساسی در هیاتی تصویب شد که اعضای آن عبارت بودند از دکتر حبیبی، دکتر جعفری لنگرودی، مرحوم فضل‌الله [یا فتح‌الله] بنی‌صدر، آقای لاهیجی، آقای میناچی و خود من. آقای میناچی به‌دلیل مشغله زیاد کمتر در جلسات کمیسیون شرکت می‌کرد. بنی صدر نیز از نیمه راه از ما جدا شد و گفت انقلاب در جای دیگر به من نیاز دارد.

از آن جمع چهار نفری، بنده مسوول نوشتن اصول پیش‌نویس شدم. در طول دو یا سه ماه توانستیم کار را تمام کنیم. به‌طوری که گاهی در روز ۱۵ ساعت کار می‌کردیم و بالاخره ۱۵۰ اصل قانون‌اساسی را نوشتیم. دکتر حبیبی از امام وقت گرفت، روزی بود که افراد نیروی هوایی نیز به دیدار امام آمده بودند، در آن روز به خدمت امام رفتیم. طرح را خدمت امام دادیم، ایشان مدتی ما را دعا کردند و گفتند پاداشی ندارم که به شما بدهم، پاداش شما با خدا باشد. امام در آن جلسه گفتند طرح شما یک مدتی پیش من بماند تا مطالعه کنم. ایشان اصرار داشتند تا طرح را به قم نیز بفرستیم تا جمعی از علمای قم نیز آن را بخوانند تا از نظر شرعی اشکالی نداشته باشد. از آن به بعد چون آقای دکتر حبیبی با قم بیشتر آشنا بود، به آنجا می‌رفت و طرح را به علما نشان می‌داد. علما نیز اظهارنظرهای خود را مطرح می‌کردند. بعضی از آنها که قابلیت داشت، اعمال شد.»