آموزش آکادمیک مامایی

مقرر می‌شود ۱۰ نفر از این شاگردان هفته‌ای سه روز به این مریضخانه رفته و مشغول تحصیل قابلگی شوند. این افراد برای رفتن به مریضخانه با مشکلات متعدد و مخالفت‌های زیادی از سوی خانواده و جامعه مواجه بودند. حضور آنان در مریضخانه بد تلقی می‌شود و از دید جامعه اینها افراد خوبی نیستند که چنین شغلی دارند. شرط ورود این افراد آن است که گواهینامه ۶ ساله ابتدایی را داشته باشند. در سال ۱۳۳۷ هـ.ق با انتصاب فردی به نام «دکتر محمدحسین‌خان لقمان‌الدوله ادهم» به ریاست بخش طب دارالفنون برای اولین‌بار کلاس طب به نام مدرسه طب خوانده شد و با گنجاندن درس قابلگی در برنامه تحصیلی مدرسه طب تهیه منابع برای تدریس این درس را ضروری دانستند و برای آن جایگاه علمی قائل شدند. حدود یک سال بعد از آن فردی به اسم «فتحعلی مسیح‌السلطنه» بنابر ماموریتی که به لحاظ وجدانی برای خود تلقی می‌کند، لازم می‌داند رساله‌ای را در قابلگی ترجمه و تالیف‌کند.

تمام کتب و نسخ خطی تاریخی که ما در ایران داریم ترجمه است و نخستین کتاب در این رابطه به فرمان ناصرالدین‌شاه ترجمه شده است. به این ترتیب ما از قِبَل این ترجمه‌ها طب مدرن را وارد مدرسه‌ها می‌کنیم. به همین دلیل به موازات تربیت ماما در بیمارستان زنان و مدرسه طب که مستقیما زیر نظر امیر اعلم بود، کمیسیونی متشکل از چند پزشک در وزارت معارف بر کار این قابله‌ها نظارت می‌کنند تا بررسی کنند که این افراد آیا با قابله‌های سنتی تفاوتی کرده‌اند یا خیر. اگر می‌دیدند که کار این افراد در حد استاندارد است. به آنان تصدیق‌نامه رسمی قابلگی می‌دادند و به این ترتیب اولین مدارکی که به‌عنوان پروانه کار مامایی صادر شد، مربوط به این دوره است.

بلدیه و نظارت بر قابله‌ها

الهام ملک زاده

در این فعالیت‌ها دولت وظایفی را برای بلدیه تعریف می‌کند که در حوزه مادران و نوزادان باید پیگیری شود و این امر به اشکال مختلف از جمله «انجمن حمایت از مادران و نوزادان» انجام می‌شود. بلدیه‌ها در شهرهای مختلف موظف بودند که بر کار قابله‌های تجربی نظارت کنند و گزارش کار آنها را به وزارت معارف ارسال کنند. این امر شامل ماماهای خارجی نیز می‌شد و علاوه بر نظارت به‌کار آنها در مقطعی به آنها اعلام شد تنها در صورتی که به استخدام دولت ایران، درآیند، می‌توانند به کار خود ادامه دهند. بسیاری از معلمان و میسیونرها و به همان اندازه پزشکان و ماماهای خارجی، در این دوره به‌دلیل عدم تمکین از این امر مجبور می‌شوند از ایران خارج شوند. امتحاناتی که از ماماها گرفته می‌شد، شامل آزمون‌های عملی و علمی بود و هر محصل باید دست‌کم سه‌بار در بیمارستان در حضور استادش قابلگی کند. با پایان یافتن دوره‌های مدرسه قابلگی، قابله‌های تربیت‌شده‌ای آغاز به کار کردند که جامعه از آنان توقع بیشتری داشت و به علاوه این گروه نیز متقاضی دریافت دیپلم برای تحصیلات خود بودند. این امر با اعتراض اتحادیه اطبای تهران مواجه می‌شود یعنی جامعه مردانه پزشکی در مقابل آن ایستادگی می‌کند، چراکه این دیپلم به معنای مجوز رسمی طبابت برای زنان بود.

به نقل از سخنرانی دکتر الهام ملک‌زاده