فراز و نشیب یک قرارداد کشتی سیاه، نماد انقلاب میجی در ژاپن

نخستین مواجهه

موضوع مورد بررسی من روابط ایران و ژاپن در دوره معاصر است که من پیش از آغاز پژوهش فکر می‌کردم مطالعات زیادی در رابطه با آن صورت گرفته است اما در زمان مراجعه به اسناد و مدارک دریافتم که تا پیش از آن مسبوق به پژوهش‌های جدی چندانی نبوده است. حتی در آرشیو اسناد ملی ایران نیز سندی که بتواند اولین رگه‌های ارتباطی ما را در حوزه تجارت و روابط بازرگانی بین دو کشور را نشان دهد، نیافتم و در ادامه به این نتیجه رسیدم که سندهایی را که از آرشیو وزارت‌خارجه در اختیار داشتم، به یک پژوهش قابل استفاده برای عموم تبدیل کنم.

شاید اولین شناخت ما از ژاپنی‌ها را می‌توان تا گذشته‌های بسیار دور از دوران ساسانی و بعدها در متون اسلامی و متون ژاپنی پیگیری کرد. با این همه در دوره معاصر این آشنایی به عصر ناصرالدین شاه و در زمان سفر شاه به اروپا بازمی‌گردد. شاه در این سفر سفیر ژاپن را در لندن می‌بیند و جالب است که در نوشته‌های خودش چون این فرد به ترکمن‌ها شباهت داشته، فکر می‌کرد که ژاپنی‌ها یک ترکمن را به سفارت انتخاب کرده‌اند. تعبیری که شاه در نوشته خود آورده این است: «سفرا آمدند، ایستادند، رفتیم یکان یکان احوالپرسی شد...» و ادامه می‌دهد: «ایلچی دولت ژاپن نیز آنجا بود، یک ترکمان بسیار کثیفی بود...» این تلقی ناصرالدین شاه بود. جالب است که در ادامه در سفری که شاه به پاریس دارد، آنجا ارتباطی با سفیر ژاپن در پاریس برقرار می‌کند و در واقع اولین ملاقات حضوری و مذاکره بر سر روابط دو کشور در همین ملاقات انجام می‌شود و نهایتا در سال ۱۸۷۸ شاه وقتی‌که از سفر دوم خود از اروپا در حال بازگشت است، در سن‌پترزبورگ سفیر ژاپن در روسیه را به حضور می‌پذیرد که نتیجه این ملاقات تبدیل به تنظیم معاهده تجاری بین دو کشور ایران و ژاپن می‌شود.

 روند مذاکرات

تقریبا تا ۲۵ سال بعد که در دوران صدارت مشیرالدوله مجددا اهمیت روابط با ژاپن طرح می‌شود، براساس برخی منابع رابطه اقتصادی میان دو کشور وجود داشته است اما از محتوی آن اطلاعی در دست نیست. نهایتا طی گزارش مبسوط که نماینده ژاپن به دولت متبوع خود ارسال می‌کند، پیشنهاد می‌دهد که ژاپن با ایران وارد مذاکره شده و قراردادهای بازرگانی را منعقد کند. این امر در نهایت منجر به پیشدستی ژاپن در ارتباط با ایران می‌شود و از طرف دولت ژاپن یک هیات پنج نفره از سوی وزارت اقتصاد و دارایی آن کشور به ایران وارد می‌شود. این افراد قرار است به‌طور اختصاصی شرایط داخلی ایران و اوضاع اقتصادی این کشور را بررسی کنند و به‌طور رسمی و عملیاتی راهی ایران می‌شوند و در سال ۱۸۸۰ در تهران با شاه در دربار ملاقات می‌کنند. در این بین پرسش‌هایی هم میان ایرانی‌ها و ژاپنی‌ها طرح می‌شود با این مضمون که ما می‌دانیم در ژاپن اتفاقاتی در قالب‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روی داده است و علاقه‌مند هستیم که از پیشرفت‌های آنان اطلاع حاصل کنیم و از قافله پیشرفت عقب نمانیم. گفت‌وگوها بالاخره به‌ثمر می‌نشیند و معاهده‌ای به امضا می‌رسد که از محتوای آن اطلاعی در دست نیست.

 خواسته‌های ژاپنی‌ها

با این همه در زمان وزارت خارجه نصرالله خان مشیرالدوله است که طی نامه‌ای به ممتازالسلطنه وزیر مختار ایران در هلند به این معاهده اشاره می‌شود و در واقع ادامه روابط بین ایران و ژاپن ازسوی ممتازالسلطنه در هلند پیگیری می‌شود. در نامه مشیرالدوله تاکید می‌شود که در ۲۵ سال قبل یک ایلچی فوق‌العاده (سفیر آکرودیته) از طرف دربار ژاپن به دربار ایران آمده است و این عهدنامه بسته شد اما عملیاتی نشد. وی خواستار پیگیری و اعلام نتیجه آن می‌شود.  یکی از دلایلی که این موضوع طولانی می‌شود و دیرتر اجرایی شد، بحث خیلی مهمی است که فصل خیلی طولانی از روابط بین دو کشور بر سر میز مذاکره را در بر می‌گیرد و آن درخواست دولت ژاپن هست برای گنجاندن مفهومی به نام حقوق دولت کامله‌الوداد بود و خواستار دستیابی به چنین جایگاهی بودند. ما می‌دانیم که این حقوق که دولت ژاپن خواستار آن بود، شرطی بود که در بسیاری از معاهدات بازرگانی بین‌المللی مورد استفاده قرار می‌گرفت و هدف آن بود که اگر یکی از دو دولت امضاکننده قراردادها بعدها امتیاز بیشتری را به لحاظ بازرگانی به کشور ثالثی بدهد یا از تعرفه‌های کشوری کم کند، طرف دیگر قرار داد هم خود به خود از آن امتیازها بهره‌مند شود. اما دولت ایران که بین دو قدرت روس و انگلیس گرفتار شده و سیاست خارجی آن با روسیه از زمان معاهده ترکمانچای براساس همان معاهده تنظیم شده بود با پافشاری تمام نمی‌خواست که این مفهوم کامله‌الوداد را در معاهده با دولت ژاپن لحاظ کند.

تلاش‌های ممتازالسلطنه

در نهایت براساس اشاراتی که در اسناد مربوط به این امر آورده شده، شاهد هستیم که ممتازالسلطنه به دلیل آشنایی با حقوق بین‌الملل به‌عنوان یک فرد کارکشته در این حوزه می‌کوشد که دولت ژاپن را متقاعد کند که به جای حقوق دولت کامله‌الوداد به حقوق متساویه دول بسنده کند.  در بخشی از یکی از این اسناد به پاسخ ممتاز‌السلطنه برمی‌خوریم که می‌گوید: «اولیای دولت عدلیه ایران محض اظهار یگانگی و بنای مراودات دوستی، تکلیف انعقاد این عهدنامه را با کمال حسن‌نیت قبول کردند و دستورالعملی که به بنده بهره‌مند شده مبنی بر این است که مساله حقوق کامله‌الوداد را کنار گذاشته و از روی حقوق متساویه عهدنامه ببندند.»  به نظر می‌رسد که با توجه به آگاهی‌های دقیقی که وزارت امور خارجه ژاپن از چگونگی روابط سیاسی و تجاری ایران با کشورهای اروپایی به‌ویژه انگلستان و روسیه داشته است، تمایل داشته که چنین شرایطی را برای خود تضمین کنند.

بارها و بارها مکاتباتی بی‌نتیجه در این زمینه ادامه دارد و حتی در جایی دولت ایران از ممتازالسلطنه در این زمینه تقاضای تضمین می‌کند که در جریان مذاکرات حتی کوچک‌ترین کلمه‌ای که معادل این موضوع باشد را نیاورد. جالب‌تر آنکه دولت ژاپن نیز برای آنکه بتواند ابواب دوستی با ایران را باز کند و از قرارداد تجاری با ایران منتفع شود، تلاش می‌کند که قراردادهای مختلفی را که ایران با کشورهای مختلف بسته مرور کند. زمانی‌که می‌بیند که با توجه به سوابق منفی و حقوق کاپیتولاسیون و محاکمات احتمالی که ممکن است اتباع ژاپن در ایران داشته باشند، این قراردادها ممکن است تحت‌‌الشعاع قرار بگیرد، به قراردادی استناد می‌کند که به لحاظ تجاری بین ایران و دولت مکزیک امضا شده و در آنجا ما این حق را به دولت مکزیک داده بودیم. در نهایت باید گفت که با سیاست‌ورزی ممتازالسلطنه قراردادی میان دو کشور ایران و ژاپن منعقد می‌شود بنابر این می‌توان گفت که از آن روزگار به بعد ما به‌عنوان یک دولت مستقل و در عین حال بدون اعطای حقوق کامله‌الوداد با دولت ژاپن قرارداد بازرگانی بستیم. این روال ادامه پیدا کرد و در دوران پهلوی با سبک و سیاق دیگری که ناشی از مسائل بین‌المللی و به‌ویژه تغییر سلطنت و حکومت در ایران بود، تداوم یافت اما شکل آن تغییر پیدا کرد.