مدرنیته؛ پروژه‌ای ناتمام

برخی دیگر مدرنیته را مجموعه صفاتی می‌دانند که عصر مدرن، با قدرت تمام، به همراه خود آورده است. البته باز در تعبیر این صفات، دلایل و نتایج آن هم اختلاف نظر وجود دارد. یکی مدرنیته را «‌برآمدن دلایل عقلی، ترقی و آزادی» بر می‌شمرد؛ دیگری آن را «تسلط بر طبیعت، تسلط بر اجتماع و تسلط بر خود» می‌داند. بلکه در این میانه کسانی یافت می‌شوند که آن را منحصر در یک صفت دانسته‌اند. به‌عنوان مثال یکی می‌گوید: «مدرنیته، قطع ارتباط با میراث یا همان تراث است»؛ دگری می‌نویسد: «مدرنیته، نو شدن است»؛ یا «مدرنیته، محو قدسیت از جهان است»؛ دیگری آن را «عقل‌گرایی» می‌داند؛ یا «دموکراسی» یا «حقوق انسان» یا «قطع ارتباط با دین» یا «سکولاریسم». بنابراین، در این آشفته بازار تکثر و تشویش ارائه تعریفی یکسان از مدرنیته، هیچ جای تعجب نیست اگر گفته شود مدرنیته «پروژه‌ای ناتمام»[=نظر یورگن هابرماس، فیلسوف معاصر آلمانی] است.

منبع: روح الحداثه: المدخل إلی تاسیس الحداثه الإسلامیه؛ طه عبدالرحمن، الدار البیضاء ــ مغرب؛ الطبعه الأولی، ۲۰۰۶م.؛ به نقل از مردمنامه.

برگردان: سیدجلال محمودی