نظام آبیاری نزد مسلمانان

اعراب، بعضی در شهرها محل‌های خاص خود به‌وجود می‌آوردند و بیشترشان با همان زندگی بدوی و خانه به دوشی در واحه‌های اطراف با چادرها و شتران خویش به شبانکارگی و راهداری اشتغال می‌جستند و به ندرت به حفر قنات و کشاورزی دست می‌زدند. درباره زد و خورد اعراب ناآشنا به نظام آبیاری بر تقسیم آب‌ها که خلیفه دوم آن را در علت خودداری خود از تقسیم اراضی سواد ذکر کرده بود، می‌توان به داستان کوچ‌نشین‌های عرب اشاره کرد که در زمان امارت حجاج بن‌یوسف بر عراق، از آنجا گریخته و به قم روی آورده و در آنجا ماندگار شده و با تعدی به این و آن، شأن و شوکتی یافته و با روستاییانی که در کناره‌های رودخانه قم به کشت و زرع می‌پرداختند، درگیر شدند.

عمر پس از شناخت آن نظام و جلوگیری از تقسیم اراضی سواد است که درآمدهای خراجی آنجا را مایه‌ای برای دولت نوبنیاد اسلامی و مانعی برای تفرقه مسلمانان می‌دانست. ظاهرا آنچه خلیفه را از تقسیم اراضی سواد بین قبایل عرب بازداشته، نظام آبیاری آنجا و شیوه تقسیم آب بین کشاورزان بوده که بدون نظم و ترتیبی دقیق سامان نمی‌یافته وآشنایی با این امر خواه ناخواه این نگرانی را در خلیفه به‌وجود می‌آورده که در صورت تقسیم اراضی بین اعراب نا آشنا با چنان نظم و ترتیبی، گذشته از اینکه دولت نوبنیاد را از چنان عایداتی محروم می‌ساخت باعث می‌شد اعراب هم بر سر تقسیم آب به جان هم بیفتند، هم آن آبادی را به ویرانی کشند و هم با اختلاف و جنگ و ستیز با یکدیگر خود به تباهی کشیده شوند و از کار جنگ و جهاد باز مانند.

بلاذری در روایتی آورده که چون عمر سواد را گشود، رزمندگانی که فتح آنجا را نتیجه جنگ و جهاد خود می‌دانستند به او گفتند اینجا را بین ماتقسیم کن چون ما آنجا را با زور شمشیر خود گرفته‌ایم. عمر نپذیرفت و گفت اگر من اینجا را بین شما تقسیم کنم برای مسلمانانی که پس از شما خواهند آمد چیزی باقی نخواهد ماند و من بیم دارم که اگرآن را بین شما قسمت کنم بر سر آب‌ها به جان هم بیفتید و به تباهی کشیده شوید. همین مطلب را کم و بیش در سخنان امام علی‌بن ابی‌طالب به همین مردمی که مطالبه تقسیم اراضی سواد را حتی در زمان خلافت آن حضرت هم می‌کردند می‌توان یافت. از روی ناچاری خلیفه دوم در اراضی که به‌صورت قطعی به تصرف مسلمانان درآمد، به جای اعراب مسلمان، مردمانی را در رأس کار قرار داد که در این امورات شایستگی بیشتری داشتند.

منبع: منوچهر محمد یوسفی، «واگذاری اراضی کشاورزی به فئودال‌های محلی در دوران فتوح »، تاریخ نو، ۱۳۹۶.