عریضه‌ها و دادخواست‌ها

با وجود فشارها و تنگنا‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی که در عصر قاجار بر گرده زنان گیلانی قرار داشت، پس از پیروزی انقلاب مشروطه زنان گیلانی تحت تاثیر مدرنیته و مفاهیم مدنی آن قرار گرفتند. بررسی و تحلیل درک زنان گیلانی از مشروطه و دموکراسی به جهت فقدان اسناد و مدارک مکتوب دشوار است. با این حال تنها اسناد موجود، نخست عریضه‌ها و شکوائیه‌های زنان به مجلس شورای ملی و سپس مطبوعات این دوره است. در مطبوعات این عصر جز اشاره‌های کوتاه و پراکنده نوشته‌های خاصی به چشم نمی‌خورد. اما متن عریضه‌های آرشیوی کم و بیش از تغییر جایگاه و بینش زنان حکایت دارد. با توجه به محتوا و فحوای کلام زنان در عریضه‌ها می‌توان این‌گونه برداشت کرد که زنان تحت‌تاثیر انقلاب مشروطه و مفهوم مدرنیته که از سوی انجمن‌ها و نشریات عصر مشروطه تبلیغ می‌شد، قرار گرفته و خود را انسانی با حق داشتن حقوق شهروندی می‌دانستند.

آنان در برخی از نامه‌ها و نوشته‌ها، خود را طالب حق دانسته و برای دریافت حقوق از دست رفته خود شهامت به خرج داده و شکوائیه به مجلس و نهادهای قانونی می‌نوشتند. در نوشته‌های زنان واژگانی چون آزادی، برابری، مساوات، تابعیت، قانون و... به چشم می‌خورد. این مفاهیم مدرن نخست از طریق مطبوعات روشنفکری و آزادی‌خواه برون مرزی از دوره ناصری به ادبیات سیاسی و روشنفکری ایران راه یافت. اما پس از استقرار حاکمیت قانون این مفاهیم به‌طور گسترده مورد استفاده مردم قرار گرفت. زنان در این عریضه‌ها به مجلس یادآور شدند که به‌عنوان یک شهروند دارای منافع فردی و اجتماعی هستند، بنابراین حاکمان یا شخصیت‌های متنفذ جامعه نمی‌توانند حقوق مادی و معنوی‌شان را ضایع کنند. علاوه بر نکات اجتماعی و حقوقی، اسناد یاد شده به خوبی بازتاب‌دهنده ساختار اجتماعی- فکری جامعه گیلان و نقش و عملکرد افراد متنفذ جامعه گیلان در این روزگار است.

از نظر محتوا و مفهوم، عریضه‌های زنان بیشتر در حوزه اختلاف‌های مالی با حاکمان، اختلاف‌های شخصی، توقیف دارایی‌ها، شکایت از ورثه، اعتراض به ازدواج دختر نابالغ، دست‌اندازی حاکمان به اموال زنان بی‌سرپرست، اختلاف مالک و رعیت و موارد دیگر است. زنان در این زمان به عنوان انسان‌های شجاع و حق طلب مطرح شدند درحالی‌که پیش از مشروطه از حداقل حقوق اجتماعی برخوردار نبودند. این بستر مناسب فرصتی بود که از سوی نهادهای برآمده از مشروطیت فراهم گشت و امکان دادخواهی برای زنان را به راحتی ایجاد کرد. پس از شکل‌گیری مجلس دوم هجوم بیش از اندازه عرایض مردم به مجلس موجب شد تا اداره‌ای به نام «دایره عرایض» در مجلس تشکیل شود. این اداره تمامی شکایات واصله را پس از وصول به وزارتخانه‌های متبوعه ارسال می‌کرد. نکته دیگر اینکه مجلس تا وصول نتیجه برای شاکی عریضه مربوطه را پیگیری می‌کرد به‌گونه‌ای که شاکی به حق و حقوق حقه خویش دست یابد.

با آنکه محتوای اغلب شکوائیه‌های زنان گیلانی حول محور مسائل ملکی، حقوقی و اجتماعی قرار داشت و نهاد رسیدگی‌کننده به آن نیز وزارت عدلیه بود، اما شکایات از سوی عریضه‌نویسان به مجلس نگاشته می‌شد. این مسائل به جهت جایگاه مجلس و نهاد قانون‌گذاری در بین مردم بود که تصور می‌کردند استیفای حقوق آنها تنها از مسیر نهاد قانون‌گذاری امکان‌پذیر است. در بررسی و تجزیه و تحلیل اسناد و عریضه‌های زنان گیلانی به مجلس شورای ملی موضوعاتی وجود دارد که نشان‌دهنده رشد اجتماعی مردم گیلان درباره زنان است. در عریضه‌های آرشیوی یکی از روسای ادارات کل گیلان از کارمندی به مجلس شکوائیه می‌کند که این کارمند رفتار مناسبی با بانوان نداشته و خواهان عزل یا جابه‌جایی او است. در این عریضه آمده است: «... میرزا حجت‌الله همیشه نسبت به زنان آن منطقه بی‌احترامی می‌کند با توجه به اینکه این فرد آبروی اداره را از بین برده خواهشمند است او را به انزلی یا سایر نقاط انتقال دهید. فعلا بنده نیازی به حضور او ندارم، زیرا محمودخان می‌تواند جواز صادر کند و به من در این مساله یاری دهد. مدارک مربوطه به حضورتان ارسال می‌شود...» این نکته نشان می‌دهد که نگاه و رویکرد جامعه نسبت به زنان بسیار متفاوت شده است.

در عریضه دیگری یکی از بانوان- راضیه، عیال مرحوم حاج سیدحبیب اهل کلاچای -که شوهرش را از دست داده بود، در عریضه‌های متعدد از امام جمعه رانکوهی و همدستش رستم نامی به مجلس شکوائیه می‌کند که اموال او و فرزندانش توسط آنها غصب شده است. در مجموع این زن ۹ عریضه به مجلس می‌نویسد و خواهان دادخواهی و دریافت حق و حقوق خود و فرزندانش است. در یکی از عرایض می‌نویسد: «...به همه امنا و رجال و علما و کسانی که محل رجوع کافه از عرایضات تظلمات به مقام منیع عرض و ایراد نموده و خواهیم کرد. اما چه فایده فقط کاغذ و مرکب و پول پست است که خرج تراش را برای خودمان زیاد کرده‌ایم کسی که به فریاد ما یک مشت زنان عوق بی‌دست و پا و ذریه رسول و اولاد فاطمه نرسد و از دل و نال‌ها حذر نکند. چه عرض حالی و چه تظلمی بارها داد وطن پرستی و غیرت مردانه تمدن می‌زدید که اگر چنین و چنان شود فلان نماییم و بهمان می‌کنیم بحمدالله تعالی همه به مقصود رسیده‌ایم.

چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند دعوت بود که من بازوی حیدر دارم پس چرا فریادرسی نمی‌کنید و رفع ظلم از مردم نمی‌فرمایید. این تظلم چندمین است که عرض شده کو فایده و کو نتیجه امام جمعه رانکوهی گیلان دشمن مال و تشنه خون پدران و خودمان همه گیلان و رانکوه گیلان و کسانی که تهرانی‌اند می‌دانند به همت و دستاویزی حاج رستم از سنه ماضیه و حالیه به دعوای قیمومیت، مال ما ورثه کبار و صغار را بدون جهت و دلیلی ضبط کرده چه توقیفی که آدم کارگزار هیچ کاره‌ای رعایه فقط آلت کارگزار و آدمش ماهی کلی شهریه از حاج رستم می‌گیرد که اگر وکلا و اولیای تهران احکاماتی از روی حقه صادر کنند ما خودمان اقدامات حقه بنماییم مانع اجرائیه شوند. همین حاج رستم و امام جمعه رانکوهی گیلان و کسانشان کلی از املاک ما را بی‌کشت و زارعین را متواری و بی‌قوت خودمان و فامیلمان را بی‌شام و ناهار و گرسنه و تشنه ماندند...»

عریضه‌های نگارش شده توسط زنان به مجلس نخستین گام‌های آنان برای تثبیت جایگاه زنان گیلانی در جامعه استبداد زده آن دوره است. زنان گیلانی در تاسیس نهاد‌های روشنگرانه پیشتاز بودند. به‌طوری که جامعه گیلان یکی از نخستین مناطقی بود که موفق به تاسیس تشکیلات اجتماعی زنان بود. در سال ۱۲۹۵ خورشیدی در گرماگرم جنبش جنگل، روشنفکران گیلانی جمعیت مترقی فرهنگ را تاسیس کردند که در درون جمعیت تشکیلات ویژه بانوان نیز شکل گرفت. از درون این جریان نخستین جمعیت و جریان روشنفکری زنان به نام جمعیت «پیک سعادت نسوان» در رشت شکل گرفت. جمعیت یاد شده دارای نگرش سوسیال دموکراسی و چپ بود.

این مساله نیز به جهت مشرب فکری و غالب مشروطه‌خواهان گیلانی بود. جمعیت علاوه بر انتشار نشریه پیک سعادت نسوان، گروه تئاتر وکلاس‌های گوناگونی در حوزه‌های مختلف فکری، فرهنگی و آموزشی برگزار می‌کرد و یکی از نخستین گروه‌هایی بود که هشت مارس را به‌عنوان روز جهانی زن پذیرفت و بعدها پایه‌گذار جریان‌های متعدد فرهنگی در حوزه زنان گیلان گشت. این جمعیت تا سال ۱۳۱۰ به فعالیت خود ادامه داد. در این زمان با تصویب قانون منع فعالیت مرام اشتراکی این جمعیت نیز قربانی سیاست‌های ضدکمونیستی رضاشاه گشت. با این وجود، مشروطه و نهاد متاثر از آن نظیر انجمن‌ها، مطبوعات و جمعیت‌های زنان نقش موثری در بیداری زنان گیلانی و جریان‌های تاثیرگذار بر بانوان داشت. وفور اسناد و مدارک مربوط به زنان در مراکز اسنادی مربوط به این دوره نشان‌دهنده کارکرد نهاد قانون و دموکراسی بر زنان گیلانی عصر مشروطیت است.

منبع: بخشی از یادداشت دکتر عباس پناهی عضو هیات علمی دانشگاه گیلان، منتشر شده در انسان‌شناسی و فرهنگ.