«.... خاقان خلد مکان به تفال و تعبیر خواب و نجوم و اختلاجات و بعضی فقرات دیگر از این قبیل بسیار معتقد بودند. چنان که از حکایات سابق ظاهر گردید خیلی امور را به فال نیک گرفته بودند. مثلا طرلان خانم دختر الله‌یارخان سبزواری طایفه غلیج لو که از زوجات معتبره محترمه بود و در سال دوم سلطنت به خانه شاهانه آمد از سبزوار او را با کمال احترام و اوضاع تجمل آوردند. شب تحویل حَمَل، عروسی این خانم بود. در آن سال اتفاقا به حضرت خاقانی خوش گذشته بود. تا آخر عمر حتما باید شب تحویل را مرحوم خاقان در خانه طرلان خانم مهمان باشد. شام را آنجا بخورد. لباس تحویل را آنجا بپوشد. با آنکه در اواخر طرلان خانم پیر شده و به مکه رفته بود این رسم و شگون ابدا برهم نخورد» (ص۵۱).

«.... در سیزدهم عید نوروز تمام اهل حرم‌خانه باید در باغ پادشاهی حاضر شوند و باغ قرق شود. مادر شاه قلی میرزا که دختر محمدعلی خان زند بود به اتفاق ای باجی دختر مجنون خان پازوکی باید به عمارت کلاه‌فرنگی شاه شهید که مجلس تحویل در آنجا منعقد می‌شد و بعد از تحویل درهای آن بسته بود بیایند. احدی به خوانچه‌ها و مجموعه‌های اسباب تحویل دست نمی‌زد. روز مزبور درب اتاق باز می‌شد. این دو خانم در حضور حضرت خاقانی دو ظرف از آن خوانچه‌ها را برمی‌داشتند و میان باغ انداخته می‌شکستند. بعد از آن تمام اهل حرم‌خانه آن ظروف را می‌بایست بشکنند و اسباب هفت سین را یغما کنند. به یکدیگر می‌ریختند و فریادها و خنده‌ها و زد و خوردهای غریب می‌شد. بعد از اتمام این کار «غنچه دهن» و «گنجشکی» که از خدمه حرم بودند دو نفر کنیز سیاه تنومند را که یکی گل عنبر و یکی مشک عنبر نام داشتند و سپرده به مادر الله‌وردی‌خان جبه‌دار بودند می‌آوردند....زن‌ها جمع می‌شدند این دو کنیز را با لباس میان حوض می‌انداختند و آن دو نفر در میان حوض آب مشغول کشتی می‌شدند. مابقی در اطراف حوض ‌های و هوی می‌کردند.

بعد که کنیزها از آب بیرون می‌آمدند موقع شاباش می‌شد. خود خاقان به‌دست مبارک شاهی زیادی می‌پاشیدند. همه اهل اندرون در آن موقع به هم می‌ریختند. از خانم‌ها و شاهزاده خانم‌ها و خادمان حرم بلکه غلام‌بچه‌ها و خانه شاگرد و خواجه‌سرایان بر کله یکدیگر می‌زدند. پول را از زمین می‌ربودند. آن وقت شاهزادگان به حضور می‌آمدند. آش ماست مخصوصی که طبخ حضوری بود و دیگ‌ها بر سر بار بود یک گاودوش چینی یعنی کاسه‌ای که دسته داشت و او را شیرخوری می‌گفتند هریک در دست داشتند و با همان ظرفش از دیگ‌ها برداشته می‌خوردند. غذا در آن روز منحصر به همین آش بود و به همین طریق مذکور خورده می‌شد... روز سیزده عید باید بدین منوال بگذرد» (ص۵۴).

منبع: احمدمیرزا عضدالدوله، تاریخ عضدی، نشر علم، چاپ اول ۱۳۷۶