تحولات در وزارت معارف

مجلس شورای ملی قانون شورای‌عالی معارف را در ۲۰ اسفند ۱۳۰۰ ش تصویب کرد. مطابق این قانون، این شورا به عنوان  اصلی‌ترین نهاد برنامه‌ریزی دولتی در زمینه آموزش رسمی کشور تعیین شد. برخی از اختیارات، حوزه تصمیم‌گیری و نظارت شورا بدین ترتیب بود: پی‌ریزی نظام آموزش، آموزشگاه‌ها و تعیین مدیران آنها؛ تهیه محتوای کتاب‌های درسی و متون آموزشی؛ برنامه‌ها و آیین‌نامه‌های مدارس؛ تشخیص صلاحیت موسسان مدارس جدید؛ تشخیص صحت و سقم گواهینامه‌ها و دانشنامه‌های فارغ‌التحصیلان خارج از کشور؛ اصلاح مکتب‌خانه‌ها؛ تعیین شهریه دانش آموزان مدارس دولتی غیرمجانی؛ تعیین صلاحیت آموزگاران و دبیران؛ تعیین شرایط دانشجویان اعزامی به کشورهای خارجی به هزینه دولت (مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره چهارم،۲۰ اسفند ۱۳۰۰). هدف محوری قانون یادشده، سوق دادن آموزش به سوی تمرکزگرایی بیشتر و تلاش برای ساختارمندی نهاد آموزش بود.

پس از تصویب قانون یادشده، نظام آموزشی فرانسه به‌عنوان الگوی آموزشی مدارس پذیرفته شد. در زمینه آموزش در خارج از کشور نیز، بیشتر محصلان اعزامی برای تحصیل به فرانسه رفتند. کریم سنجابی در خاطرات خود، که مربوط به اعزام نخستین گروه از محصلان به فرانسه در سال ۱۳۰۷ است، درباره علت انتخاب کشور فرانسه گفته و نوشته است: «خودم در کاروان اولی از محصلان اعزامی ایران بودم که به فرانسه آمدیم. در آن روز که ما پیش رضاشاه رفتیم، او به ما گفت: ایران یک کشور پادشاهی است و من شما را به یک کشور جمهوری برای تحصیل می‌فرستم، ولی چون مردم فرانسه مردم وطن دوستی هستند من یقین دارم که شما آنجا درس وطن خواهی یاد می‌گیرید.» هدف شورای‌عالی فرهنگ در دوره رضاشاه، نوسازی ساختار آموزشی به‌عنوان بخشی از پروژه ملت‌سازی حکومت پهلوی و هدف نهایی آن، شکل دهی به نظام آموزشی نوینِ همگون در چارچوب طرح یادشده بود.

پس از اینکه در سال ۱۳۱۷ فرهنگستان ایران واژه «فرهنگ» را به جای واژه «معارف» تصویب کرد، عنوان «وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه» نیز به «وزارت فرهنگ» تغییر نام یافت. شورای‌عالی معارف نیز به پیروی از آن به «شورای‌عالی فرهنگ» تغییر نام پیدا کرد. حکومت پهلوی با خارج کردن قاجاریه از گردونه قدرت سیاسی، به دنبال ایدئولوژی متمایز و منابع مشروعیت سازِ جدیدی بود تا وجه تمایز خود را با نظام حکومتی قاجاریه نشان دهد، بنابراین با پیوند سیاست و آموزش به سمت آن هدف حرکت کرد. نکته شایان توجه و تامل این است که در دوره رضاشاه، تمرکز عمده یکسان‌سازی نظام تعلیم و تربیت غالبا در دوره ابتدایی و آموزش و القای مفاهیم و ارزش‌های مورد نظر حکومت از پایه بود.

منبع: سجاد راعی گلوجه و داریوش رحمانیان، «سیاست و آموزش در دوره پهلوی دوم؛ بررسی موردی علل، چگونگی و فرآیند تغییر مباحث و مصوبات شورای‌عالی فرهنگ۱۳۳۲-۱۳۲۰»، تاریخ اسلام و ایران، ۱۳۹۶.