بعد از آن، آن هم پیدا نشد، بنای خوردن سگ و گربه نهادند. روزی از خانه ایلچی فرانسه بیرون آمدم، در پیش خانه او زنی را دیدم که گربه را گرفته و می‌خواست ذبح کند و گربه به او آویخته، دستش را زخم کرده بود و فریاد می‌کشید، من به زن کمک کردم تا گربه را ذبح کند. در عرض چهار ماه مردم بنای خوردن گوشت انسان کرده، مرده‌های تازه در بازار می‌دیدم که ران های آنها را دیگران به مصرف می‌رساندند، پوست کفش کهنه و چارق کهنه جمع کرده می‌جوشاندند و آب آن را می‌نوشیدند، مردم در کوچه‌‌ها و گذر‌ها افتاده جان می‌دادند و کسی پروای دفن مردگان نداشت و شهر از لاشه مردم پر شد و…»

- سفرنامه کروسینسکی: یادداشت‌های کشیش لهستانی عصر صفوی (۱۷۲۵ - ۱۷۰۷)؛ ترجمه عبدالرزاق دنبلی (مفتون)؛ با مقدمه، تصحیح و حواشی مریم میراحمدی.