پایان موقت مشروطه امیر بهادر

لیاخوف فرمانده قزاقخانه با اینکه عهده‌دار امر خطیری بود چندین دفعه با عجله به باغشاه آمد و با شاه خلوت کرد. می‌گویند ملکه بیش از هر کس محمدعلی شاه را به دشمنی با مشروطه‌خواهان و کشتن بی‌گناهان تحریک و تشجیع می‌کرد. امیربهادر در سرسلسله مستبدان و وزیر جنگ، آن شب را تا صبح بیدار بود و در میان افواج و سوارها گردش می‌کرد و به سرکردگان آنها می‌گفت اینها که در مجلس جمع شده‌اند و مشروطه می‌خواهند همه بی‌دین هستند و ما برای نجات اسلام می‌خواهیم با آنها جنگ کنیم. با وجود تماس تلفنی میان باغشاه و سفارت روس، آن سه دفعه مختارالملک و شاپشال از طرف شاه به سفارت روس رفتند و پیغام بردند. سفیر روس هم آن شب تا صبح بیدار بود و از روی احتیاط عده‌ای قزاق روسی در اطراف سفارت برای محافظت گماشته بود و اعضای سفارت همه مسلح بودند؛ زیرا بیم آن داشتند که هرگاه مشروطه‌خواهان در جنگ فاتح شوند به سفارت روس حمله برند. همان شب یک باتری توپ شنیدر به قصر قاجار که محل مرتفعی مسلط بر مجلس و مسجد سپهسالار است و از آنجا می‌توان مجلس را هدف‌گیری کرد و در زیر آتش گرفت، بردند و عده ای توپچی و مهمات در آنجا جمع کردند و نیز در توپخانه و میدان مشق و در روی خاکریزهای خندق نیز توپ مستقر کردند و دهنه آنها را به طرف مجلس گشادند.

منبع: برگرفته از کتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» نوشته «دکتر مهدی ملک‌زاده»