نمی‌خواهم در اینجا این رابطه را تحلیل کنم. اما سوالم اینجاست که همین الان ما چند نفر متخصص در ایران داریم که مثلا بتواند موقعیت حزب خانم ترزا می را تحلیل کند. مسوولان و اندیشمندان ما باید بدانند، چند تا تز دانشگاهی در این مورد نوشته شده و چقدر در این زمینه کار شده. حالا اگر دانشگاه‌های انگلستان را بگردیم متوجه می‌شویم که چندین پایان‌نامه و مطالعه جدی انجام شده و تعداد زیادی متخصص همین الان در مورد ایران مشغول تحقیق هستند. خب اینها تاثیر می‌گذارد. وقتی شما می‌فرمایید که چرا ما همان اشتباهات تاریخی را همیشه تکرار می‌کنیم، جواب این است که ما اصلا آغاز نکرده‌ایم به اینکه اشتباهات را تحلیل کنیم و تمام مدت در اشتباهیم. اینکه مثلا در مورد همین انگلستان که حرفش را می‌زنیم یک دفعه حمله می‌کنیم به سفارت این کشور، یعنی چه؟ این کار چه نفعی داشت؟ جز اینکه باید حالاحالاها تبعات آن را پس بدهیم. به هر حال ندانستن تاریخ تقصیر مردم نیست و اصلا در سایر کشورها مگر مردم کوچه و بازار چقدر از تاریخ خبر دارند. در آمریکا، در انگلستان، فرانسه و... ولی انتظار از فرهیختگان و مسوولان است که باید تاریخ بدانند. اینها باید یک شناخت وسیع و درست از تاریخ داشته باشند. اگر شما خیلی هم تاریخ بدانید ولی قدرت تحلیل نداشته باشید و همیشه به‌دنبال کسی بگردید که او را مسوول بدانید و مشکلاتتان را به گردن او بیندازید، هیچ‌وقت نخواهید فهمید مشکل کار کجاست. چون شما وقتی تاریخ را می‌خوانید باید طرف مقابل را هم درک کنید که او چه مساله‌ای دارد.

منبع: بخشی از یک گفت‌وگو با منصوره اتحادیه (نظام‌مافی) منتشر شده در انسان‌شناسی و فرهنگ.