این شهر نیز مانند اغلب شهرهای دیگر ایران در دامنه‌ای بنا شده و در نتیجه دارای شیب است. آبی که از سلسله جبال واقع در شمال شهر می‌آمد در جوی‌های روبازی در سراسر خیابان‌ها جریان داشت که آن را در خیابان‌ها به مصرف شست‌وشو و آشامیدن می‌رساندند یا اهالی آن را به آب انبارهای خود می‌بردند تا اینکه در منازل مورد استفاده و مصرف قرار دهند. حال اگر خانواده‌ای خود دارای آب جاری مخصوص بود دیگر این امر نشانه‌ای از تعین و تجمل بسیار به‌شمار می‌رفت. این قنات‌ها در عمق چند متری زمین بدون به‌کار بردن لوله به طول پانزده تا بیست کیلومتر جریان داشت. سفارت آلمان در شمار این برجستگان و ممتازین نبود، اما سفارت انگلیس البته از چنین امتیازی برخوردار می‌شد. به همین دلیل ما آب مصرفی خود را از انگلیسی‌ها می‌خریدیم و مامور حمل آب ما از صبح علی‌الطلوع تا غروب آفتاب با الاغ خود بین دو سفارت‌خانه در حرکت بود تا این مایع گرانبها را تامین کند. وی آب را به منبعی که در کف حیاط قرار داشت، می‌ریخت. این آب را می‌جوشاندند و آن‌گاه زیرنظر کارمندی آلمانی در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌دادند.»

منبع: بلوشر، ویبرت، سفرنامه بلوشر، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، ١٣۶٩ .