میدان‌داری دلال‌ها

در این هنگام جامعه اروپایی از نظر علوم و فنون و صنعت و اندیشه‌های اجتماعی و تربیتی و افزایش ثروت به اوج خود رسید و دست‌درازی‌های استعمارگران اروپایی دوچندان شد و ایران به یکی از عرصه‌های نفوذ آنان تبدیل شد. در کشورهای همسایه ایران نیز حوادثی رخ داد که بی‌اثر در ایران آن روزگار نبود، انقلاب هند یا انقلاب سپاهی (۱۸۵۹-۱۸۵۷م/  ۱۲۷۵-۱۲۷۳ق) سبب شد انگلیسی‌ها در نقشه‌های نظامیشان در جنگ بوشهر به نفع ایران تجدیدنظر کنند. در عثمانی تحولات اجتماعی بسیاری رخ داد که سرانجام منجر به اعلام مشروطیت در این کشور شد. برنامه‌هایی که تحت عنوان تنظیمات برای استقرار قانون مشروع شده بود، تاثیرات اجتماعی بسیاری برجای گذاشت. مدارس نوبنیاد ترکیه، مانند مکتب سلطانی، مکتب ملکیه و دارالمعلمات زنان که بیشتر برای اشراف‌زادگان بود، در ایران آن روزگار تاثیر فراوانی گذاشت.

میرزا حسین‌خان قزوینی مشیرالدوله، که بعدها لقب سپهسالار گرفت، در دوران ماموریت خود در عثمانی، در ضمن گزارش‌های رسمی، حوادث آن کشور را به این منظور که هیات حاکمه ایران به ویژه شاه، آنها را سرمشق خود قرار دهد، با آب و تاب تمام به دولت ایران گزارش می‌داد. برای نمونه مشیرالدوله پس از آنکه شرحی درباره مدارس عثمانی آورده، نوشته است که ایجاد مدارس «باعث علم و هنر و بصیرت ملت خواهد شد و عن‌قریب آدم کاردان به جهت دولت موجود خواهد بود.» آشکار است با چنین تحولاتی در کشورهای اروپایی و کشورهای همسایه، ایران نمی‌توانست از این تحولات دور ماند و چنین نیز شد. اصلاحاتی در زمان سپهسالار و پیش از آن در صدارت امیرکبیر انجام گرفت.  در عهد ناصری به‌ویژه در سه دهه آخر آن، در بافت اجتماعی جامعه دگرگونی مهمی رخ داد. نفوذ اقتصادی بیگانگان سبب شد صنعت داخلی نتواند با کالاهای خارجی رقابت کند، در نتیجه تولیدکنندگان داخلی تضعیف شدند.

این روند از آغاز ورود خارجیان تدریجی و آرام بود و پس از آن شتاب ادامه داشت. قشر واسطه یا دلال که از سال‌ها پیش شروع به فعالیت کرده بود، بیش از پیش فعال شد و واسطه‌ای شد بین سرمایه‌داران انگلیسی و روسی و بلژیکی و فرانسوی و اتریشی و آلمانی از سویی و مصرف‌کنندگان ایرانی از سوی دیگر. در مقابل این قشر، تولیدکنندگان داخلی نیز کوشیدند در مقابل کالاهای خارجی دست به تولید داخلی بزنند و صنعت ملی را گسترش دهند. در دوره امیرکبیر به این نوع تولید و گسترش آن توجه بیشتری مبذول شد. در این هنگام در بسیاری از شهرهای ایران کارخانه‌ها و کارگاه‌های گوناگونی پدید آمد و در صنایع داخلی تحولی روی داد که چنانچه این حرکت ادامه پیدا می‌کرد، اکنون ایران از رشد اقتصادی و صنعتی فزاینده‌ای برخوردار بود، این‌بار نیز بیگانگان و بیگانه‌پرستان و مرتجعان و سودجویان داخلی نقش بازدارنده خویش را ایفا کردند و جلوی پیشرفت را گرفتند.

از دیگر نتایج اقتصادی تحولات عهد ناصری، تغییر کالاهای کشاورزی بود. تا آن زمان بیشتر تولیدات کشاورزی محدود به تولیدات خود مصرفی روستایی و عشیره‌ای بود ولی در این دوره کشاورزی به تولید محصولاتی پرداخت که می‌توانست در بازارهای داخلی و خارجی عرضه شود، مانند چای، توتون، پنبه، خشخاش، نیشکر، چغندر، غلات و...

با سودآور شدن چنین کالاهایی بازرگانان و کسبه و برخی از روحانیون و ماموران دولتی دست به خرید و اجاره زمین در روستاها زدند و نوعی جدید از مالکان پیدا شد و مالکیت از انحصار اشراف و خاندان سلطنتی درآمد.  متاسفانه این دگرگونی‌ها نه تنها اثر مثبتی در زندگی مردم نگذاشت بلکه سبب فقر و مسکنت بیش از پیش آنان شد و باز شدن پای سودجویان جدید به روستاها، دشواری‌هایی برای آنان پیش آورد و از این به بعد بود که مهاجرت روستاییان از ده به شهر یا به کشورهای خارج آغاز شد.

منبع: اقبال قاسمی‌پویا، مدارس جدید در دوره قاجاریه؛ بانیان و پیشروان، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷.