فراز و فرود رابطه دو سیاستمدار

تقی‌زاده می‌گفت چند روزی پس از اینکه «قشونی‌ها» دکتر مصدق را محبوس کرده بودند[کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲] عصری در خانه‌ام زده شد. آمدند و گفتند که یک نظامی به اسم سرلشکر آزموده می‌خواهد با شما ملاقات کند. آمد و صحبت کردیم. مضمون حرفش این بود شما می‌دانید که مصدق قرار است محاکمه شود و ما درصدد جمع‌آوری دلایل برای تهیه‌ ادعانامه هستیم. از جمله‌ دلایل ما یکی هم رساله‌ دکترای اوست که راجع به موضوع وصیت در فقه شیعه نوشته است و در آنجا بعضی مطالب را طرح کرده است که می‌تواند مورد استفاده‌ در محکمه ضد او باشد. پس عباراتی چند از آن کتاب را به من نشان داد. گفت اگر شما هم به این منظور کمک و طی مشروحه‌ای تایید کنید که او در این نوشته‌ها اصول اسلامی را انتقاد کرده است، دلایل ما محکمه‌پسند و محکم‌تر می‌شود! تقی‌زاده می‌گفت بی‌اختیار خنده‌ام گرفت هم از اینکه مصدق را نشناخته و کتاب او را نفهمیده‌اند و هم مرا.  پس به او گفتم، آقا معلوم می‌شود حرف درست و دلایل حسابی ندارید! به‌علاوه شما در این نوع مطالب علمی و دانشگاهی حق اظهارنظر ندارید. بروید و خودتان را ملعبه نکنید، دست از این کارهای غلط بردارید.

تقی‌زاده می‌گفت چندی پس از اینکه با طرح تغییر سلطنت در مجلس پنجم[۱۳۰۴خورشیدی] مخالفت کردیم، دکتر مصدق از مستوفی‌الممالک و مشیر‌الدوله و علاء و یحیی دولت‌آبادی و من دعوتی کرد و از ما خواست برای ادامه‌ مبارزه هیچ نوع کاری را در حکومت بعد قبول نکنیم. پس از اینکه جمع متفرق شد مرا نگاه داشت و گفت چون می‌دانم برای شما از نظر مادی امکان آن نیست که بیکار بمانید خوشوقت می‌شوم تا به هر نحو که مایل باشید ترتیباتی بدهم که زندگی شما مختل نماند. البته من تشکر کردم. مصدق در آن دوره با دلیری و خودداری تمام برکنار ماند و تحمل تبعید و زندان را هم کرد. هم از تقی‌زاده و هم از مهذب‌الدوله‌ کاظمی شنیدم پس از کوتاه شدن دوره‌ چهارساله‌ سنا به مدت دو سال و بیکار شدن سناتورها[۱۳۳۱خورشیدی]، تقی‌زاده قصد مسافرت به اروپا برای معالجه کرد. چون خرید ارز تحت نظارت بود تقی‌زاده کاغذی به وزارت دارایی نوشت و به علت لزوم معالجه در خارج تقاضای مبلغی ارز بیش از آن مقدار کرد و ناچار این موارد باید در هیات دولت مطرح شود.

مصدق هم موضوع پیشنهاد به وزارت دارایی را در جلسه‌ دولت مطرح می‌کند، ولی به تصویب نمی‌رسد. پس مصدق ضمن نامه‌ای خصوصی در معذرت‌خواهی به تقی‌زاده، می‌نویسد چون دولت موافقت نکرده است و می‌دانم که فعلا برای شما پرداخت تفاوت قیمت ارز آزاد امکان ندارد، مبلغ مورد اختلاف طی یک قطعه چک شخصی فرستاده می‌شود و انتظار قبول آن را به‌طور دوستانه دارم تا هر وقت که امکان پیدا کردید مسترد کنید. کاظمی که دوست هر دو بود کاغذ را برای تقی‌زاده می‌برد.کاظمی می‌گفت که سه چهار روز پس از آن، مصدق نامه‌ تقی‌زاده را نشان داد که ضمن ابراز تشکر، همان چک را پس فرستاده بود.مصدق این عمل را در حق کسی کرد که قبلا درباره‌اش به روزنامه «طلوع» گفته بود: «از روزی که آقای تقی‌زاده قرارداد ۱۹۳۳ [۱۳۱۲خورشیدی] را امضا کرده‌اند با تمام روابط و همکاری که در دوره‌ تقنینیه با ایشان داشته‌ام حاضر نشدم حتی یک‌مرتبه ایشان را ملاقات کنم.»

مجله‌ «راهنمای کتاب»، شماره‌های ۸ تا ۱۲ آبان تا اسفند ۵۷،ایرج افشار