در چنین شرایطی زمانی‌که رهبران جبهه ملی نیز دستگیر شدند، شاه از یکسو نمی‌توانست به‌صورت قانونی در اعمال مجازات آنان به‌طور مستقیم دخالت کند و از طرف دیگر تمایلی به چنین مداخله آشکاری نیز نداشت. با این حال دادگاه خالی از اراده ملوکانه نبود و حکم دکتر فاطمی در نهایت همان شد که شاه در گفت‌وگو با کرمیت روزولت خواسته بود. فاطمی در بخشی از دفاعیات خود در دادگاه ضمن قرون وسطایی خواندن نوع محاکمات می‌گوید: «روزی که من به قول خودتان وزیر بوده‌ام شبانه سر و پای برهنه دستگیر و مثل پست‌ترین بردگان و غلامان به گوشه‌ای افکنده شدم. بعد هم که باز به‌قول خودتان کاره‌ای نبوده‌ام و نیستم، در خور یک همچو رفتار عادلانه هستم. پس شما که تا این حد نیز حفظ ظاهر را مقتضی نمی‌دانید، چرا دیگر یک سلسله تشریفات زائد را فراهم می‌سازید و زحمت بیهوده می‌کشید که صورت قانونی به‌کار بدهید. آنهایی که یک همچو صحنه‌سازی‌ها را متحمل باشند باطن و ظاهر کارشان کم و بیش متفاوت است. من که در زیر سقف شهربانی از تماشاچی به قول شما و از چاقوکش‌های بنام، بنابر آنچه که تمام یک پایتخت ناظر و شاهد بود، ضربات بی‌حساب دشنه خورده‌ام و از ادعانامه‌ای هم که به دادگاه آمده ده‌ها و صدها فحش دریافت داشته‌ام آیا می‌توانم یک لحظه اشتباه کنم که باز هم قانون و رسیدگی در کار است؟ حالا اگر شما اصرار دارید که من خود را به بلاهت بزنم و سال نیکو را از بهارش نشناسم حرفی ندارم که این نمایش کمدی تراژدی را تا آخرین پرده دنبال کنم. »