«دنبال کردن کار و مذاکرات به‌عمل آمده، در صورتی ممکن است که ما بدانیم چه بگوییم و به چه کسی تکیه کنیم. اگر مقاصد دولت را در اصلاح امور از ما بپرسند، چه بگوییم؟ اگر بگویند شما را قوای خارجی باید اعانت کند، در صورتی که منکر این مطلب نمی‌توانیم بشویم، چه جواب دهیم؟... خلاصه از هر طرف هرچه سعی کردیم به انگلیسی‌ها نزدیک شویم و آنها را رام کنیم، گفتند ما در تهران با دولت ایران مشغول مذاکرات هستیم و عن‌قریب نتیجه حاصل می‌شود. در لندن خواستیم اقدام کنیم و خودمان به لندن برویم، گفتند دولت ایران یا باید توسط دولت انگلیس کار خود را صورت بدهد یا به کنفرانس مراجعه کند، جمع هردو نمی‌شود و این همه به اتکای اوضاع تهران بود. به تهران مراجعه کردیم که شما چه مذاکراتی با انگلیسی‌ها می‌کنید، ما را مطلع کنید و در هر صورت هیات پاریس با هیات‌تهران باید با موافقت یکدیگر کار کنند، جوابی نرسید و حاصل کلام اینکه امروز که شش ماه می‌گذرد که ما از تهران بیرون آمده‌ و قریب پنج ماه است که در پاریس هستیم، به کلی از اوضاع مملکت و پولیتیک دولت و مذاکراتی که با انگلیس کرده‌اند و می‌کنند و نتیجه‌ای که می‌خواهند بگیرند و مسلکی که در امورخارجی دارند، بی‌اطلاعیم و یک کلمه دستورالعمل و ارائه طریق نه صریحا و نه تلویحا، نه کتبا و نه تلگرافا، نه مستقیما و نه به واسطه به ما نرسیده. حتی اینکه در جواب تلگراف‌های ما سکوت می‌کنند.

سه ماه[است که] از از رئیس‌الوزرا دو تلگراف نرسیده، استعفا می‌کنیم، قبول نمی‌کنند، دو ماه است برای پول معطلیم و نسیه می‌خوریم، پول نمی‌فرستند. چیزی‌که از تلگراف تهران و اطلاعات حاصله... استنباط کردیم این است که انگلیسی‌ها فرصت را مغتنم شمرده که ترتیباتی داده شود که مملکت ایران از حیث امور سیاسی و اقتصادی زیردست خودشان باشد. چون اوضاع دنیا و هیاهوی ما در پاریس طوری پیش آورده که صریحا و برحسب ظاهر نمی‌توانند بگویند ایران را به ما واگذار کنید، می‌خواهند ایرانی‌ها را وادار کنند که خودشان امور خود را به آنها واگذار کنند و امیدوار هستند که این مقصود در تهران انجام بگیرد و وجود ما در پاریس مخل این مقصود است.» این اشارات علاوه بر شرح وضعیت نابهنجار سیاست خارجی، حکایت از نگرانی سیاستمداری در مورد آینده کشورش دارد، که همواره متهم به نزدیکی به انگلستان بوده است.

 منبع: مجموعه مقالات محمدعلی فروغی.