زین‌العابدین مراغه‌ای در کتاب سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ می‌نویسد: «گفتم: دولت ایران چرا اینها را رخصت جلای وطن می‌دهد.» گفت: «خدا پدرت را بیامرزد! از قیامت خبری می‌شنوی/  دستی از دور بر آتش داری. اولا در ایران امنیت نیست، کار نیست، نان نیست، بیچارگان چه کنند؟» در نتیجه ناامنی در کشور و کم‌توجهی دولت یا دخالت دولت در اقتصاد و فعالیت تجاری، طبقه تجار نیز به فکر توسعه تجارت و تاسیس شرکت و کمپانی نیستند. مراغه‌ای در جای دیگر در این‌باره می‌نویسد: «طبقه تجار نیز اصلا در خیال ترقی تجارت و توسیع اداره آن نیستند و به همان طریق نیاکان خودشان دیده‌اند راه می‌روند. در تمام طهران یک کومپانی و شرکت برای ترویج امتعه و محصولات مملکت تشکیل نیافته، با اینکه چند تن صاحب سرمایه کافی هم هستند، ولی به همدیگر امنیت ندارند.»

وضعیت تجارت را در مشهد و دیگر شهرهای ایران این چنین بیان می‌کند که با وجود استعداد تجاری در مشهد به دلایل مختلف از جمله دخالت بیش از حد دولت یا گاهی عدم حمایت درست و کافی از آن ضعیف مانده و پیشرفتی نکرده است: «در مملکتی مثل مشهد مقدس که استعداد هرگونه تجارت را دارد، ابدا یک کومپانی و شراکت دیده نمی‌شود. حال آنکه مردمان صاحب ثروت هستند و مال‌التجاره از امتعه و محصولات ارضیه مانند قالی و تریاک و پنبه و غیره نیز الی ماشاءالله زیاد است. در قسمتی از نصایح که مراغه‌ای برای پند گرفتن دولت و سیاستمداران آورده است بیان می‌کند که دولت از دخالت بیش از حد در امر تجارت که باعث بی‌رونقی تجارت شود بپرهیزد و در پیشرفت آن بکوشد و زمینه را برای تجارت فعال با دیگر کشورها فراهم آورد: «به دول همجوار و استحکام بنیان مودت، دقت و متاع مملکت خویش را با متاع او مبادله نماید و در پیشرفت تجارت بکوشد... طریق تجارت را به هر ملک بگشاید و تجار را ایمنی داده، علم بیاموز.»

منبع: محسن خلیلی، حسن زرگری‌سنقز، «نشانگان فروپاشی دودمان قاجار از منظر سیاحت‌نامه ابراهیم‌بیگ»، جامعه‌شناسی تاریخی، ۱۳۹۷.