اجرایی شدن اصلاحات ارضی در ایران

مالکان آذربایجان شرقی عموما از موقعیت‌شان برای حفظ اسارت و عقب‌ماندگی زارعان بهره‌گیری می‌کردند. با این حال اگرچه زارعان هنوز فقیر بودند، زارعان نواحی اطراف مراغه در مقایسه با بسیاری از نواحی دیگر ایران مرفه و آسوده بودند. در مجموع، آنها زارعان کاری، قابل و مصممی بودند و از فرصت‌هایی که اصلاحات ارضی پیش آورد بهره گرفتند. به علاوه موقعیت مالکان در رویارویی با زارعان در پی وقایعی که در دوره حکومت حزب دموکرات پیشه‌وری رخ داده بود، تضعیف شده بود. زارعان تا چند سال سهم مالکان را مرتب پرداخت نکرده بودند. نسبت زیادی از مالکان، مالکان غایب بودند که در خارج از منطقه زندگی می‌کردند. بسیاری از آنها ثروتمند بودند و درآمد زیادی از املاکشان به‌دست می‌آوردند ولی نفوذ آنها اقتصادی بود تا صرفا سیاسی. بنابراین مخالفت آنها با اصلاحات ارضی کمتر آشکار بود تا مالکان مناطق دیگری که هنوز نفوذ سیاسی زیادی داشتند.

با شروع اجرای قانون اصلاحات ارضی مبارزه تبلیغاتی علیه مالکان که موقتا فروکش کرده بود، شدت یافت. دکتر حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی وقت خود چند سخنرانی تند و شدید ایراد کرد. او با این چند سخنرانی احساس کرد، این تبلیغات لازم و منصفانه نبوده و در تمایز قائل شدن بین مالکان «خوب» و مالکان «بد» که به نحو غیرلازمی روابط مالکان و زارعان را بدتر کرد، شکست خورده است. این احساس تا حدودی درست بود، ولی طبقه مالک باید ضعیف می‌شد و جلب حمایت به سود اجرای اصلاحات ارضی بر دیگر رعیت نگری‌ها تفوق می‌یافت. حامیان جنبش معتقد بودند چنانچه عموم مردم بتوانند، مالکان را به دیده دشمن پیشرفت و ترقی و زارعان را بخش ستمدیده از جامعه مالکان ببینند، حکومت که تا حدودی از اعضای طبقه مالک تشکیل می‌شد و با آن قویا متحد بود، در مخالفت با اصلاحات ارضی آشکارا با مشکلات بیشتری مواجه می‌شد. از همه مهم‌تر، به احتمال زیاد هدف بی‌اعتبار کردن طبقه مالک بود که نمی‌توانست موقعیت پیشین نفوذ خود را حتی در صورتی که حکومت سقوط می‌کرد و موفق می‌شد به هر وسیله که می‌خواست اصلاحات ارضی را به تاخیر بیندازد یا آن را متوقف کند، بار دیگر به‌دست آورد.

اوایل، اصلاحات ارضی در مناطق شهری تا حدودی مورد حمایت بود. حتی بسیاری از مالکان کوچک‌تر که املاکشان آن‌قدر وسیع نبود که مشمول ماده دوم قانون اصلاحات ارضی قرار گیرد، بی آنکه تصور روشنی از درگیری‌ها یا مسائل آن داشته باشند، به سود اجرای اصلاحات با آن همراه شدند. زارعان از پرداخت سهم مالکانه‌شان خودداری کردند، دیگر به حمایت از آنها چندان اشتیاق نشان ندادند، یا از همراهی با آنها دریغ کردند. به‌طور کلی، رده‌های پایینی و میانی طبقات حرفه‌مند و کارگران در شهرها یکپارچه از اصلاحات ارضی پشتیبانی کردند. از سوی دیگر روشنفکران به دلیل اجرای آن‌که شتاب‌زده بود و به برنامه‌ریزی تفصیلی و افزایش محصول به قدر کافی توجه نشده بود، منتقد اصلاحات ارضی بودند و ابراز مخالفت‌ها خصوصا مطابق شرایط جامعه ایران طرح و تنظیم می‌شدو چپ افراطی با اصلاحات ارضی اساسا مخالف بود و احتمالا به چیزی کمتر از مزارع اشتراکی رضایت نمی‌داد. هرچند آشکارا ابراز نشده بود. بعضی از مسوولان عالی‌رتبه وزارت کشاورزی  که نگران بودند اصلاحات ارضی به کاهش محصول بینجامد، چندان اشتیاقی به تایید اصلاحات ارضی  نشان نمی‌دادند.  

به‌طور کلی، در گذشته زارع از افزایش محصول، که غالبا مطابق عرف محل بخش بیشتری از آن به مالک می‌رسید و نیز چون بهتر شدن وضع او چه بسا حرص و ولع ماموران حکومت را تشدید می‌کرد، ناراضی یا دست‌کم به آن بی‌رغبت شده بود. امروز زارع چیزهایی افزون از آنچه برای خوردن کفایت کند، می‌خواهد. او رادیو، چراغ خوراک‌پزی نفتی، ظروف آشپزی بهتر، قابلمه و ماهی‌تابه، ظروف نوع چینی، تحصیل برای فرزندانش و وسیله نقلیه‌ای که او را به شهر برساند می‌خواهد. وی جز با حفظ و افزایش محصول نمی‌تواند این چیزها را به‌دست آورد. در حقیقت همچنان‌که سیر رویدادها نشان داد، تمایل عمومی پس از اصلاحات ارضی بر آن بود که زارع زمین‌دار بهتر از قبل کشت کند و محصول را افزایش دهد.

طبقه مالک و طبقات حاکم بر جامعه در مجموع به دلایل منافع شخصی با اصلاحات ارضی سخت مخالف بودند ولی در هیچ‌جا  نتوانستند مواضع مشترک و هماهنگی به‌وجود آورند. انتقاد عمده مالکان بزرگ از اصلاحات ارضی این بود که نقش آنها را به مثابه تامین‌کنندگان اعتبار زارعان  منابع دیگر چنان‌که باید، نمی‌توانند انجام دهند و در نتیجه برای تهیه بذر، حفاظت از قنات‌ها و نهرها با مشکل مواجه خواهند شد. در این مساله اندک تردیدی نبود ولی موضوع چنان‌که مالکان ادعا می‌کردند، مشکل اساسی نبود. به‌طور کلی مالکان در گذشته تا حدودی کارهایی (اگرچه موارد استثنایی شریفانه‌ای هم بوده) برای زارعان انجام داده بودند و چنین کارهایی برای سنگین کردن بار بدهی زارعان داده می شد که با توجه به نتایج آن مانع از افزایش محصول و عمران زمین و موجب تشدید فقر می‌شد.

منبع: آن. ک. س. لمبتون، اصلاحات ارضی در ایران، ترجمه مهدی اسحاقیان، امیرکبیر، ۱۳۹۵.