دو قطبی بریتانیایی نخستین گردهمایی شورای حزب کارگر انگلیس

گروه دیگری که در مقابل توری‌ها شکل گرفت «ویگ»‌ها یا آزادی‌خواهان بودند. تا نیمه قرن نوزدهم، عرصه سیاسی انگلستان در اختیار این دو گروه بود. آنها احزاب سیاسی به معنای مدرن نبودند بلکه بیشتر ائتلاف‌هایی ناپایدار براساس افراد و منافع بودند. ویگ‌ها به طبقه ‌نوظهور ثروتمندان صنعتی شهری و تاجران نزدیک بودند و توری‌ها به اشراف زمین‌دار و کلیسای انگلیس و اسکاتلند. از نیمه دوم قرن نوزدهم توری‌ها به حزب محافظه‌کار تبدیل شدند و ویگ‌ها هم حزب لیبرال را تشکیل دادند. این دو حزب تا دهه ۱۹۲۰ یکه‌تاز سیاست انگلیس بودند تا اینکه به‌تدریج حزب لیبرال محبوبیت خود را از دست داد و حزب جدیدتر «کارگر» که ائتلافی از اتحادیه‌های تجاری و صنفی و گروه‌های مختلف سوسیالیستی را نمایندگی می‌کرد، جایگزین آن شد. از آن زمان تاکنون دو حزب محافظه‌کار و کارگر به نیروهای سیاسی اصلی کشور تبدیل شده‌اند. حزب لیبرال هم با حزب سوسیال‌دموکرات ادغام شد و حزب لیبرال دموکرات نام گرفت که اکنون سومین حزب سیاسی بزرگ این کشور است. به دلیل سیستم خاص انتخاباتی انگلیس، احزاب کوچک‌تر نمی‌توانند به پارلمان راه یابند و ساختار سیاسی کشور عملا به یک نظام دو حزبی تقلیل یافته و قدرت به تناوب بین دو حزب محافظه‌کار و کارگر جابه‌جا می‌شود.

تاسیس حزب کارگر

به‌دنبال قانون اصلاحی در سال ۱۸۸۴، اغلب مردان بالغ ولز از حق رای برخوردار شدند. در ابتدا، اکثر آنها راضی شده بودند تا به حمایت از حزب لیبرال برآیند؛ برخی از آنها به‌خاطر پیروی غیرمقلدانه‌شان (غیرکانفورمیست) و برخی دیگر به این خاطر که لیبرالیسم را همچون چتری درمی‌یافتند که می‌تواند طیف وسیعی از عوامل رادیکال را در برگیرد. از نگاه آنها این حزب حتی می‌توانست در راستای پیشبرد منافع طبقه کارگر عمل کند. در سال ۱۸۸۵، مابون (Mabon)  به‌عنوان نماینده مجلس برای شهر رنتا (شهری در ولز که بخشی از بریتانیا به‌حساب می‌آید) انتخاب شد. او به‌عنوان رهبر اتحادیه بازرگانی، مسلک لیبرال اتخاذ کرد. وی یکی از نمایندگان برجسته Lib-Lab (قراردادی که در بریتانیا میان حزب لیبرال و حزب کارگر منعقد شده است) بود. در این قرارداد قید شده بود که اکثر جمعیت از طبقه کارگر هستند و منافع آنها باید حائز اهمیت بسیاری باشد.

سپس در سال ۱۸۹۳، حزب کارگر مستقل –که یک جنبش بسیار ایده‌آلیستی بود- تشکیل شد. این جنبش در ابتدا توانست چند شعبه در ولز دایر کند اما بعدها بنا به خواسته توده مردم از میان برداشته شد. سال ۱۹۰۰ برابر با تاسیس کمیته بازنشستگی کار بود که اقدام مشترک بین اتحادیه‌‌های بازرگانی و اعضای جوامع سوسیالیستی محسوب می‌شد. همین سازمان بود که توانست حزب کارگر را به طرز چشمگیری تکامل بخشد. در همان سال، کر هاردی برای این کمیته در دو حوزه انتخاباتی مرثرتیدویل (شهری در ولز) کاندیدا شد و توانست موفقیت بزرگی کسب کند. با این حال، این تصمیم قانونی در مورد خط راه‌آهن تاف وال (یک خط راه‌آهن استاندارد در جنوب ولز که به منظور خدمت‌رسانی به صنایع آهن و زغال‌سنگ در اطراف مرثرتیدویل ساخته شده بود و در اصل این صنایع را به اسکله‌‌هایی در کاردیف متصل می‌کرد) بود که قرارداد Lib-Lab را تقویت کرد؛ به‌طوری که حتی مابون، به‌عنوان یک نماینده مجلس، مجبور به پیوستن به حزب کارگر شد. اما هنوز در اواخر ۱۹۱۴، تنها ۵ نفر از ۳۴ نماینده پارلمان ولز از اعضای حزب کارگر بودند.

اعتراضات کارگری

سال‌های اولیه قرن بیستم دوره‌ اعتراضات گسترده بود. به‌طوری که این قرن با یکی از طولانی‌ترین اعتصابات (به مدت سه سال) در شهر تبسدا آغاز شد. پس از شورش‌‌های تونی پاندی در سال ۱۹۱۰، شهر روندا به تصرف نیروی نظامی در آمد. در سال ۱۹۱۱، شورش در شهر لنلی منجر به کشته شدن ۶ نفر شد. سپس سندیکالیسم –یعنی این باور که آزادی طبقه کارگر در گرو خواسته‌های گروهی و صنفی آنها است- توانست حمایت گسترده‌ای را به خود جلب کند. در طول جنگ جهانی اول، میدان زغال سنگ ولز جنوبی –جایی که بزرگ‌ترین اعتصاب معدنچیان در سال ۱۹۱۵ در آنجا رقم خورد- به اشغال بخش جنگ‌جویان بریتانیایی در آمد. پس از جنگ امید برای تحقق آرمان‌های طبقه کارگر و حتی انقلاب اجتماعی بالا بود اما با شکست اعتصاب عمومی و تحریم معدنچیان در سال ۱۹۲۶، این آرمان‌ها پس رانده شدند. اگر چه پس از جنگ بیکاری شیوع یافته قدرت چانه‌زنی طبقه کارگر را به‌شدت پایین برد، اما با این حال معدنچیان موفق به رهانیدن میدان زغال‌سنگ از دست اتحادیه‌های تحت امر کارفرمایان شدند.

پیروزی حزب کارگر

در سال ۱۹۲۲ حزب کارگر موفق شد تا نیمی از حوزه‌های انتخاباتی ولز را به خود اختصاص دهد. در اصل، در نتیجه اصلاحات پارلمانی سال ۱۹۱۸ نمایندگان مناطق صنعتی افزایش یافتند و مردم به مردان جوانی رای دادند که در بخش صنعتی شاغل بوده و خانه‌دار نبودند. از آن طرف، مساله مهم‌تر در قدرت‌گیری حزب کارگر این بود که جنگ زیان‌های غیرقابل جبرانی را به حزب لیبرال وارد ساخت. از جمله دخالت این حزب در جنگ به جای حمایت از آزادی‌های فردی موجب تضعیف اعتماد به آن شد. اما در نهایت، این لیبرالیسم بود که در حوزه‌های روستایی ولز همچنان دست بالا را داشت. چنانکه در اواخر سال ۱۹۴۵، ۷ تن از ۱۲ نماینده بریتانیا در حوزه انتخاباتی روستایی ولز از اعضای حزب لیبرال بودند. اما بالطبع حمایت از این حزب در بخش‌های صنعتی بسیار پآیین بود.

از سال ۱۹۲۲، حزب کارگر توانست از امتیاز ویژه‌ای در ولز برخوردار شود. در سال ۱۹۳۱، اعضای پارلمانی حزب کارگر به ۵۲ عضو رسید که ۱۶ کرسی آن از منطقه زغال خیز ولز جنوبی رای آوردند و این منطقه در اصل بزرگ‌ترین قلعه استراتژیکی حزب کارگر به شمار می‌رفت. حزب کارگر در انتخابات‌ سراسری اوایل دهه ۱۹۲۰ میلادی از حزب لیبرال بریتانیا پیشی گرفت و توانست برای اولین بار دولت‌‌های اقلیتی به نخست‌وزیری رمزی مک‌دونالد در سال ۱۹۲۴ و از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۱ را تشکیل دهد. این حزب در طول سال‌های جنگ جهانی دوم از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ در دولت ائتلاف زمان جنگ شرکت داشت. حمایت از این حزب در انتخابات عمومی سال ۱۹۶۶ به بالاترین حد خود رسید و توانست ۳۲ تا از ۳۶ حوزه انتخاباتی کشور و ۶۱ درصد از آرای عمومی را به خود اختصاص دهد. حزب کارگر بین سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۹  قدرت تعیین کننده در انگلستان بود. این حزب  همچنین در سال‌های ۱۹۹۷ تا سال ۲۰۱۰ به نخست‌وزیری تونی بلر و گوردون براون قدرت را در اختیار داشت. دست یافتن به ۲۸۵ کرسی در سال ۲۰۱۰، حزب کارگر را در موقعیت حزب مخالف دولت محافظه‌کار-لیبرال دموکرات قرار داد. این حزب در پارلمان اروپا نیز ۲۰ کرسی در اختیار دارد. رهبر کنونی حزب کارگر جرمی کوربین است.