بلایای طبیعی خشکسالی و بیماری در عصر قاجار

مساله محوری پژوهش آن است که سوانح خشکسالی، زلزله و سیل چگونه و به چه میزان نظام اقتصادی عصر ناصرالدین شاه را تحت تاثیر قرارداده است؟

 دریافت پاسخ‌هایی برای پرسش اساسی این تحقیق، نیازمند پژوهشی تاریخی با شیوه‌های توصیفی-تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات آن نیز کتابخانه‌ای است. یافته‌های پژوهش حکایت از آن دارد که این مقطع از تاریخ ایران (۱۳۱۳-۱۲۶۴ق) حوادث و سوانح طبیعی زیانبار و مخربی را چون خشکسالی، زلزله و سیل تجربه کرده که خود نتایج و پیامدهای ناگواری مانند قحطی، شیوع بیماری‌های فراگیر و کاهش جمعیت را در پی داشته است؛ مهم‌تر آنکه این بلایای طبیعی تاثیر نسبتا زیادی در تضعیف نظام اقتصاد ی و معیشت مردم در دوران ناصری گذاشته است.

دوران سلطنت ناصرالدین‌شاه با شکل‌گیری دنیای جدید و انقلاب‌های ۱۸۴۸ م اروپا مصادف است؛ زمانه‌ای که دولت‌های بزرگ به تقسیم جهان مشغول بودند و دولت‌ها به دو گروه عمده تقسیم می‌شدند: نخست، دول محور که اصلی‌ترین بازیگران آن روزگار بودند و دوم، دول پیرامون که به نوعی به حوزه‌های نفوذ دولت‌های بزرگ تقسیم شده بودند. در این میان، ایران نیز براساس قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ م، میان روسیه و انگلستان تقسیم شد. شاید، مهم‌ترین دلیل دخالت انگلیس در ایران جلوگیری از حضور روسیه در مرزهای هندوستان بود، ولی در همان حال، این دولت‌ها در یک مسابقه برای غارت ایران هرکدام در مناطق نفوذ خود نهادهایی مانند بانک استقراضی، بانک شاهنشاهی و... ایجاد کرده بودند تا اندک سرمایه‌های موجود در این کشور را نیز به یغما ببرند. اما، به جز حضور استعمارگران، طبیعت ایران نیز به‌گونه‌ای است که آن را در زمره سرزمین‌های خشک قرارداده و موجب می‌شد که هرازگاهی سر ناسازگاری گذاشته و زندگی مردم را به‌واسطه بلایای گوناگون از جمله خشکسالی، زلزله، وبا یا سیل با مخاطره روبه‌رو سازد.

سرزمین ایران، تحت‌تاثیر جغرافیای طبیعی و موقعیت اقلیمی، همواره از جمله مناطقی بوده که در معرض حوادث و سوانح طبیعی قرار داشته است. به همین دلیل نیز همواره مستعد ۳۰ نوع بلا و فاجعه از مجموع ۴۰ نوع بلایای طبیعی و انسانی شناخته شده (محدثی، ۱۳۹۱:۱۳) مانند زلزله، سیل، خشکسالی، تگرگ، توفان، هجوم ملخ یا بیماری‌های فراگیر بوده است و در این زمینه در زمره ۱۰ کشور نخست جهان به‌شمار می‌رود. به یقین، می‌توان گفت که وقوع سوانح طبیعی همانند سیل، زلزله و خشکسالی بر نظام اقتصادی یک دولت آسیب‌های فراوانی می‌گذارد و دولت ناصری نیز از این امر مبرا نبود. زمین‌لرزه‌ها و خشکسالی‌های مداوم عصر ناصرالدین‌شاه، به‌خصوص در سال‌های ۱۲۸۷ و ۱۲۸۸ ق و همچنین دیگر بلایای طبیعی با درآمد مردم و کشاورزی و زراعت آن روزگار رابطه مستقیم داشت؛ حتی، پیامدهای ناشی از این بلایا نیز قابل توجه بود. بروز پی‌درپی قحطی و وبا در تقلیل جمعیت و نابودکردن عناصر فعال روستایی و شهری تاثیر عظیم داشت که نتیجه آن، کاهش تولیدات اقتصادی کشور بود (آدمیت و ناطق، ۱۳۵۶: ۳۰۳). با ذکر دلایل و اهمیت موضوع، مساله اصلی پژوهش که به آن پرداخته می‌شود:

سوانح طبیعی، خشکسالی، زلزله و سیل چگونه و به چه میزان نظام اقتصادی عصر ناصرالدین شاه را تحت تاثیر قرار داده است؟

در باب پیشینه تحقیق باید گفت که به‌رغم اهمیت و تاثیری که این حوادث در زندگی مردم داشته، کمتر مجالی از بحث و بررسی را در متون تاریخی و حتی پژوهش‌های جدید یافته است. اگر بعضی از نویسندگان همانند احمد کتابی در مقاله «قحطی ۱۲۸۸ق» یا رضا فراستی تحت عنوان «سیل تبریز در سال ۱۲۸۸ ق» به این موضوع اشاره کرده‌اند، فقط از منظر اجتماعی و در واقع به تاثیرات سوانح طبیعی در جامعه عصر ناصری پرداخته‌اند و نقش سوانح طبیعی را بر اقتصاد آن دوران نادیده گرفته‌اند.

این پژوهش می‌کوشد تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه‌‌ای و با ارائه آمار و ارقام از سوانح طبیعی در قالب نمودار و جداول و در حقیقت کمّی بودن اطلاعات کیفی، ‌تاثیر سوانح طبیعی را بر اقتصاد این دوره مورد واکاوی قرار دهد. با ملاحظه در میزان تاثیرگذاری هر یک از سوانح طبیعی سه‌گانه بر نظام اقتصادی این دوران، می‌توان به ترتیب ذیل به آنها پرداخت.

عوارض اقتصادی خشکسالی و قحطی

بلای خشکسالی بر منابع آبی، کشاورزی، منابع طبیعی و گیاهی، خاک، حیات‌وحش، زنبور عسل، ساختمان‌ها، راه‌ها، دام و طیور، بناهای قدیمی (کردوانی، ۱۰:۱۳۸۰) و سرانجام بر جامعه و درآمد ملی دولت تاثیر فراوان می‌گذارد. به عبارت دیگر، خشکسالی سبب کاهش تولید محصولات کشاورزی و رکود صنعت و تجارت در یک کشور می‌گردید و در مبادلات بازرگانی خارجی نیز تاثیر می‌گذاشت. از آنجا که بحران‌های ناشی از خشکسالی در ابعاد بزرگ و کوچک و با فاصله‌های زمانی نامعلوم رخ می‌داد، امکان برنامه‌ریزی و وضع قوانین ناظر بر بودجه یا درآمدها برای حکومت اندک بود به ویژه اگر خشکسالی چند سالی ادامه می‌یافت هیچ کس نمی‌توانست فراوانی یا کمبود آب را در سال پیش رو پیش‌بینی کند.

جان فوران و عیسوی دو ضربه مهلک اقتصاد عصر ناصر‌الدین شاه را این گونه بیان می‌کنند:

۱- شماری خشکسالی که به قحط‌سالی سال ۱۲۸۸ ق انجامید.

۲- کاهش شدید تولید ابریشم به دلیل مرض ماسکاردین

و نتیجه آن، تنزل سریع نرخ پول رایج (به‌خاطر سقوط ارزش نقره در اواخر سال ۱۸۶۰ به بعد)، بالا رفتن نرخ کالاهای اقتصادی و تحمیل گرانی بر مردم و سقوط شدید نرخ‌های جهانی مواد اولیه در سال ۱۲۸۷ ق/  ۱۸۷۰ م (عیسوی، همان). کرزن نیز یادآور می‌شود که وضع اقتصادی ایران در ظرف ۲۰ سال، از سال ۱۸۶۴ تا ۱۸۸۴ م، به دلیل خشکسالی‌های پیاپی به کلی نابوده شده بود (کرزن، ۱۳۸۰: ۱/ ۵۷۴) به این ترتیب، این سانحه طبیعی نقش موثری در تضعیف نظام اقتصادی دوره ناصری به جای گذاشت. مهم‌ترین تاثیرات خشکسالی بر بخش اقتصادی این دوره در شش مورد بیان شده است.

بحران نان و ترقی قیمت آن

نخستین اثر خشکسالی در اقتصاد کشاورزی، تغییر و تحول تجارت گندم و بحران نان در عصر ناصری بود. این امر، به خصوص در سال‌های ۱۲۷۷ ق/  ۱۸۶۱م و ۱۲۸۸ ق/  ۱۸۷۱‌م، به شکل برجسته‌تری نمایان شد. علت نیز آن بود که به دلیل نبودن آب و دانه در سال‌های خشکسالی، کشت و زرع متروک شده و روستاییان گرسنه و درمانده به صورت گروه‌های عظیم به طرف شهرها سرازیر گشتند (ویلز، ۱۳۶۸: ۲۸۹). حتی در بسیاری از نقاط دیم‌کاری حاصلی نداد و محصول زراعت آبی هم در نتیجه کمبود شدید آب‌های سطحی و زیرزمینی بسیار اندک بود (اوکازاکی، ۱۳۶۵: ۴۱-۲۸). براساس اسناد موجود در آرشیو وزارت امور خارجه بریتانیا، در فاصله ۳۰ سال (۱۹۰۵-۱۸۷۵)، ۲۲ بار یعنی بیش از ۷۰ درصد موارد، محصولات کشاورزی در مناطق جنوبی کشور به علت کم‌آبی و بی‌آبی صدمه دید (سیف، ۱۳۷۳: ۵۵). این مسائل به قحطی نان و گندم و در نتیجه ترقی قیمت‌ها منجر می‌شد. بحران نان در این سال‌ها به جایی رسید که مثلا در سال ۱۲۷۷ق، مردم نانوایی‌ها را غارت کردند و به ماموران دولتی هجوم آوردند (فیروز میرزا فرمانفرما، ۱۳۷۷: ۱۹)، یا به سبب گرانی غله در سال ۱۲۸۲ق، جماعتی از نسوان از هرسو و محله‌ای به دادخواهی قیام کردند (خورموجی، ۱۳۴۴: ۲/ ۳۰۷). وضعیت محصول نان در سال ۱۲۸۸‌ق بدتر نیز شد.

میرزا حسین‌خان در خاطرات دیوان‌بیگی نقل می‌کند:

در سال قحطی که نان ۴ قران بود و گیر کسی نمی‌آمد، اهل خانه به مُهر من روزی ۲۲ من نان به خباز حواله می‌دادند. این خباز، گندمی را که املاک من می‌آوردند تحویل می‌گرفت و روزی ۲۰ الی ۳۰ من نان می‌داد و چندین طلبه علاوه بر نوکرها و دایه‌ها و مستخدمین خانه از این نان جیره می‌گرفتند (میرزا حسین خان، ۱۳۸۲: ۷۲).

همچنین میرزا ابراهیم در سفرنامه خود قیمت برنج را طی سال‌های ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۷‌ق در شهر گیلان با سال‌های قبل از آن مقایسه کرده است (میرزا ابراهیم، بی‌تا: ۱۷۰):

- قیمت یک قوطی برنج در سال‌های قبل از بروز خشکسالی: ۲ الی ۳ قران

- در سال ۱۲۷۵‌ق: ۶ قران

- در سال ۱۲۷۷‌ق: ۲ تومان

این مقایسه چگونگی روند تاثیر خشکسالی را بر قیمت محصولی مانند برنج در یک منطقه به وضوح نشان می‌دهد. بالا رفتن قیمت نان در زمان خشکسالی فقط نتیجه قحطی نبود. بسیاری از اوقات قحطی نان به دلیل احتکار به وجود می‌آمد، تا جایی که حکومت به محتکران اخطار می‌کرد که غلات خود را به خرده‌فروشان بفروشند تا قیمت‌ها پایین بیاید (فلور، ۱۳۶۵: ۲/ ۲). بروگش که از نزدیک شاهد خشکسالی ۱۲۷۷‌ق در ایران بوده ذکر می‌کند که:

مردم تهران میرزا موسی (وزیر تهران) را عامل گرانی قیمت نان می‌دانند؛ چراکه دستور نداده است تا انبارهای محتکرین گندم را بشکنند یا فرمان شاه را در باب جلوگیری از قیمت نان نادیده گرفته است (بروگشن، ۱۳۶۷: ۱/ ۲۷۲).

لذا، بسیاری از شورش‌های رخ داده برای کمبود نان و گندم در جهت اعتراض به همین محتکران سودجو بود که در زمان خشکسالی و قحطی با هدف به دست آوردن سودهای کلان تصمیم به احتکار می‌گرفتند.

نتیجه‌گیری

براساس شواهد و اسناد موجود در تاریخ اقتصادی دوران سلطنت ناصرالدین شاه حوادث و سوانح طبیعی اهمیت فراوان دارد و می‌توان این اهمیت را در وقایع تاریخی این دوران مرور کرد. با توجه به نقش انکارناپذیر بحران‌های طبیعی در عصر ناصری و نیز درجه تاثیرگذاری و پیامدهای اقتصادی هر یک از آنها، به ترتیب زیر به آنها می‌پردازیم.

گسترده‌ترین سانحه طبیعی که در دوران حکومت ناصرالدین شاه رخ داده، خشکسالی و قحطی است. این بلیه طبیعی از نظر شدت، پیامدهای ناگواری را در بخش‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی و به‌ویژه اقتصادی به همراه داشت. به غیر از خشکسالی ۱۲۷۷ و ۱۲۸۸ق، که در اکثر نقاط ایران رخ داده، بقیه آنها در یک شهر اتفاق افتاده است؛ شهرهایی چون آذربایجان، خراسان، کرمان، یزد، فارس و کرمانشاه از جمله شهرهایی هستند که در این دوره، جداگانه با خشکسالی و قحطی مواجه شده‌اند. در این میان، منطقه فارس با سه خشکسالی در عصر ناصری رکورددار است. از لحاظ کیفی نیز دو خشکسالی بزرگ ۱۲۷۷ و ۱۲۸۸ق بیشترین آسیب را به کشور وارد کرده است و بقیه آنها تنها همان منطقه را متحمل خسارات کرده است.

نخستین ضربه اقتصادی به وجود آمده از سانحه خشکسالی، بحران نان و قحطی گندم بود که باعث ترقی بسیار زیاد قیمت نان و گندم در ادوار مختلف عصر ناصری شد؛ چراکه کشاورزی دوره ناصرالدین شاه بیشترین لطمه و خسارات را متحمل شد. دامپروری و اقتصاد طیور نیز آسیب دید؛ مراتع از بین رفتند و در نتیجه دام‌ها نابود شدند. اما، شاید مهم‌ترین اثر اقتصادی خشکسالی، مختل کردن موازنه دخل و خرج طبقات و قشر کم‌درآمد بود. اقتصاد بازار نیز به شدت افت کرد و کسب و کار صدمه جدی دید. تاثیر دیگر خشکسالی، افزایش مهاجرت‌ها در داخل کشور بود. حمل و نقل کشور نیز دچار آسیب‌های جدی شد و نظم و امنیت و مسافرت را مختل کرد. چهارپایان مورد نیاز زراعت و حیوانات بارکش کاروان‌ها در اثر خشکسالی تلف شدند. همین عاملی شد که مانع حمل و نقل خواربار در مناطق قحطی‌زده شود؛ هرچند که خشکسالی‌های دوره ناصری می‌توانست با تدبیر مسوولان و دولتمردان قاجار تلفات کمتری بدهد. در واقع، سوءتدبیر دولتمردان و احتکار سودجویان و ظلم و ستم مالکان نقش مهمی در تشدید قحطی های این دوره ایفا کرد.

دومین سانحه‌ای که به آن پرداخته شد، زلزله است. داده‌های تاریخی از دوران سلطنت ناصرالدین شاه حکایت از آن دارد که بعضی از شهرها و نواحی، بیشترین زلزله‌ها را داشته و آسیب‌های فراوانی را در ابعاد و زمینه‌های مختلف به خود دیده‌اند. در این میان، به کرات شهرهایی چون تبریز، قوچان، تهران، کاشان و شیراز در اثر زلزله دستخوش آسیب و ویرانی شده‌اند. تنها منطقه آذربایجان در عصر ناصری، ۷ بار طعم زلزله را چشیده است؛ شهرهایی چون قوچان و شیراز نیز در رتبه‌های بعدی قرار دارند. مهم‌ترین اثر اقتصادی زلزله، افزایش هزینه‌های دولت به دنبال ویرانی عمارات و بناهای دیوانی- تاریخی و خانه‌ها و نیز مرگ‌ومیر بود. تخریب پل‌ها، جاده‌ها، مراکز آموزشی و بهداشتی، کاهش تولید در زمینه‌های صنعتی، کشاورزی و خدماتی که به رکود اقتصادی منجر می‌شود، تورم، افزایش توزیع نابرابر ثروت و شیوع بیماری‌ها، مهاجرت‌، افزایش در مالیات‌بندی و پیدایش بحران در امور انسانی، از عوارض دیگری بود که در اثر وقوع زمین لرزه در این دوره به وجود آمد.

سومین سانحه، سیل و طغیان آب رودخانه بود. به لحاظ کمی، از سال ۱۲۶۷ تا ۱۳۱۲ق، تقریبا حدود ۱۴ بار سیل در شهرهایی چون تبریز، کاشان، تهران، قم و شیراز و ... رخ داده است. این سانحه تقریبا به صورت پراکنده در دوره ناصری به وقوع پیوسته است. سانحه سیل نقش موثری در به وجود آمدن بحران‌های اقتصادی دوره ناصرالدین‌شاه ایفا کرد. مواردی از قبیل ویران شدن خانه‌ها و عمارات تاریخی، افزایش تورم، افزایش هزینه‌های دولت، از بین رفتن محصولات کشاورزی، نابودی قنات‌ها و ویرانی باغات و مزارع نتایج اقتصادی سانحه سیل را نشان می‌دهد.

منبع:بخشی از مقاله‌ای به قلم عادل شعبانی‌مقدم و مرتضی دهقان‌نژاد، مندرج در   پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی سال سوم، شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۳، صص ۱۳۷-۱۱۱