در مجموع، تفاوت برنامه سوم با برنامه‌های قبلی این بود که در آن به برنامه‌های اجتماعی، به‌خصوص آموزش و بهداشت و خصوصا به تبعات و پیامدهای اصلاحات ارضـی و البتـه توسـعه روسـتایی توجـه زیـادی صورت گرفت از این‌رو، طبیعتا نه فقط یک برنامه اقتصادی، بلکه برنامـه‌ای بـا صـبغه اقتصـادی و اجتماعی محسوب می‌شد. برنامه چهارم توسعه که مقطع زمانی اجرای آن بین سال‌های ۱۳۴۷تـا۱۳۵۱ش بـود، بـا شرایطی بهتر نسبت به برنامه سوم کار خود را شروع کرد، چراکه در زمان آغاز این برنامه، تا حدود زیادی از تنش میان ایران و همسایه شمالی یعنی شوروی کاسته شده بـود، ضـمن اینکه حضور دولت باثبات امیرعباس هویدا و تعامل مناسب او با سازمان برنامه و بودجـه، موجب شد تا این سازمان با تمرکز بیشتری برای موفقیت برنامه مذکور تلاش کند.

مسوولان سازمان برنامه از همان ابتدا بر این بـاور بودنـد کـه «برنامـه چهـارم عمرانی ایران را می‌توان سرآغاز یکی از مهم‌ترین و شکوهمندترین تحولات تاریخ ایران در سده اخیر دانست زیرا در خلال پنج سال تکامل آینده خواهد بود که جامعه ایران به مرحله جدید رشد و توسعه مداوم و مستمر اقتصادی قدم خواهـد گذاشـت... برنامه چهـارم را بـه لحاظ تسریع رشد صنعتی و تعمیم رفاه اجتماعی، نقطه عطفـی در تـاریخ ایـران مـی‌تـوان محسوب کرد. در واقع در مملکت ما هرگز این همه شرایط و موجبات برای ترقـی و تعالی کشور فراهم نبوده است» (برنامه عمرانی چهارم، صفحه الف). مشخصات عمده برنامه چهارم که دست‌اندرکاران سازمان برنامه و بودجه، به آن اشاره کرده‌اند، یکی، توجه خاص به بخش صنعت، به علاوه رشد و توسعه در بخش کشاورزی و شاخص دیگر این برنامـه، رفاه عامه و بسط خدمات اجتماعی در میان قشرهای مختلـف جامعـه و همچنـین کـاربرد روش‌های علمی نه فقط در صنایع و کارهای تولیدی بلکه در سایر فعالیت‌های اجتمـاعی بوده است.

مسوولان سازمان برنامه و بودجه براساس ارزیابی کلی خود از برنامه‌های عمرانی سـوم و چهارم، به این نتیجه رسیدند که به‌رغم رشد سریع تولید ناخالص ملی، عوامل انسانی و اجتماعی تولید به اندازه کافی مورد تاکید قرار نگرفتند، در نتیجه در برنامه پنجم توسعه باید شکاف فاحش میان سطح کلی رشد اقتصادی از یک‌طرف و سطح زندگی، دانش و رفـاه اکثریت مردم از سوی دیگـر، کـاهش یابـد. بـر ایـن اسـاس، خط‌مشی کلی برنامه پنجم به این ترتیب تنظیم شد: «در آینـده بایـد پیشـرفت اجتمـاعی مورد تاکید و توجه خاص قرار گیرد و جهت اساسی برنامه‌های عمرانی آینده ایران، جبـران عقب‌افتادگی‌های اجتماعی و ایجاد تعادل بین پیشرفت اجتماعی و رشـد اقتصـادی تعیـین شود. با پیروی از این خط‌مشی اساسی، شالوده ساختمان یک جامعه نوین با تمدنی بـزرگ و شکوفا ریخته خواهد شد، جامعه‌ای که در آن فقر و بیسوادی مصداقی نـدارد و اکثریـت قریب به اتفاق آن را یک طبقه متوسط مرفه تشکیل می‌دهند.» (همان: ۴۸) در پرتو چشم‌انداز مذکور، اهداف اصلی برنامه پنجم، عبارت بود از: افـزایش سـریع سـطح زنـدگی و رفـاه و تامین‌اجتماعی گروه‌های عقب‌مانده، تامین اشتغال مولد در کلیه مناطق کشور، استفاده کامل از ظرفیت‌های تولیدی ایجادشده در برنامه‌های عمرانی گذشته، حفظ رشد مداوم اقتصادی توام با ثبات نسبی قیمت‌ها. (همان: ۴۹) با همه این اوصاف و در مجموع، در نتیجه سه برنامـه عمرانـی مـذکور، جامعـه ایـران دگرگونی‌های عمیق و تحولات گسترده‌ای را در زمینه اجتماعی-اقتصـادی طـی دهـه‌های چهل و پنجاه شمسی تجربه کرد که البته بخش قابل‌توجهی از ایـن تغییرات، به‌ویژه از منظر رفاه عمومی و عدالت اجتماعی، برای تعداد کثیری از مـردم پیامد چندان مثبتی به همراه نداشته، چنانکه گسترش شـکاف طبقـاتی نمونـه‌ای مبـرهن و آشکار در این زمینه است.

- از مقاله‌ای اثر: محمدعلی اکبری و محمدحسن پورقنبر